‌🦋🌱 #جوهرعشق 🍃 [ داداش‌مجید.. ] پارسال حوالے همین روزها بود... ۱۸ شعبان ۹۸.. آخرین سفر! آخرین سفر با شانه‌ی امن برادری که دیگر نداشتمش... آخرین سفر بدون شیطنت‌های تو... بدون خنده‌های من... بدون قربان صدقه‌های مادر... مادر..! راستے برایت گفتم که مادر طاقت آخرین سفر را نداشت؟ مادر است دیگر... آخرین سفرمان بود اما... اما مگر با تو سفر همیشه به شادی و خنده نبود؟ اینبار چه شده که از آن همه شوخے و خنده خبری نیست؟ حال چه شده که از آن همه تنها لبخند زیبای تو بر روی تصویر این پرچم ۳ رنگ به همراهمان مانده؟ میدانے! گویا خداهم صدای دلتنگےهایم را شنیده.. ۱۶ ام شعبان بود که میگفتم کاش با داداش مجیدم یه سفر دیگه میرفتم... ای ڪاش بود... تمام وجودم شده بود حسرت... با مامان صحبت کردم و مامان هم درخواستمون رو گفت و بزرگواران هم لطف کردن و درخواستمون رو قبول کردند... دقیقا به یاد دارم آن شب را تا صبح نخوابیدم... به ذوق سفری دیگر با برادر جانم... اما جان خواهر! رفتے و پس از ۳ سال دلتنگے و چشم انتظاری این طور بازگشتے؟! این گونه آرام؟ این گونه در سڪوت خیره؟ نمیشود کمے.. فقط کمے با من سخن بگویے؟ قرارمان را که یادت نرفته؟ اینکه تو تا همیشه تکیه گاهم باشے... معلوم است که به یاد داری درست مانند همان لحظه که از غم نبودت بر بلندای آسمان و تابوت زیبایت اشڪ میریختم... و چه تکیه گاهی بهتر از این؟! و چه خوش قولے و چه خوش قراری... آن روز حال تو را نمیدانستم که اینگونه به سوی شاه خراسان میروی اما گویي صدای #السلامت را در حوالےام میشنیدم... حالا میشود جواب گریه‌های مرا هم بدهے....... #شهیدمجیدقربانخانے.. #اولین‌سالگردشهادٺ.. #اللهم‌الرزقناشهادت‌فےسبیل‌الله 🍃|• @tasmim_ashqane •°

پ ن: یہ نفر چیڪار مےتونسته بڪنه ڪه فقط ۷ روز بعد از اعزام، شہید شہ.. :)💔 #شهیدمجیدقربانخانے..