- هَمقرار'🏴
سردارباقرزادهدرحسینیهثارالله
•°🌱
#جوهرعشق ✨
#طعمپرواز🍃
[ روایتگرۍ تاريخچه حرم مطهر شهداي گمنام كهفالشهدا ولنجك ]
#پارت۱
این موضوع بر میگردد به چندسال گذشته که پس از درخواستهای مؤمنین ولنجک، صحبتے شد که چند شهید گمنام به محلهمان بیایند و در کنار مسجدالنبے (ص) آرام بگیرند، که با مخالفت عدهای این موضوع مسکوت ماند.
چند سالے از این ماجرا گذشت و اسفندماه ۸۵ فرا رسید. مؤمنین و مذهبیون محل و همچنین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتے، دوباره بحث آمدن شهدا در ولنجک و همجواری با آنها را مطرح کردند. اینبار با طوماری از تعداد زیادی امضاء و خطاب به سردار باقرزاده. پس از بررسےهای بعملآمده در شورای کارشناسے تدفین شهدا با این پیشنهاد موافقت شد و مکانی جهت میزبانے از میهمانان کربلایے در نظر گرفته شد، بلوار دانشجو، بالاتر از البرز ۲ جنب ساختمان جامعه مهندسین مشاور ایران، که از لحاظ چشمانداز و زیبایے، سهلالوصول بودن و در دسترس بودن، امکان ایجاد امکانات پیرامونے و… انتخاب شد. این مکان از دیگر نقاط ولنجک سربلند کرد و آماده میزبانے شد. قطعهای که شاید بتواند حلقهگم شده اتصال بین ارض و سماء شود.
.
.
پس از موافقت شورای کارشناسے بنیاد حفظ آثار و سردار باقرزاده با تدفین شهدا در ولنجک و تعیین مکان آرام گرفتن شهدا، نوبت به جوانان محل رسید. فروردین ماه بود و تا زمان تشییع شهدا که ۲۸ خرداد ماه ۸۶ مصادف با شهادت بےبے دو عالم حضرت فاطمهزهرا(س) بود، کمتر از ۳ ماه فرصت باقےمانده بود. حسینیه ثارالله محل ستاد یادواره شهدای گمنام ولنجک شد. از گروهها و افرادی که در این امر تجربه داشتند، دعوت کردیم و جلسات فکری و کاری متعدد و مفصلے برگزار کردیم و فعالیتهای اجرایے ستاد شروع شد. بحث آمدن شهدا باعث شد خیلے از مذهبیون منطقه که تا آن زمان خیلے دور هم جمع نشده بودند، گردهم آیند و وحدت و همدلے بےسابقهای به برکت شهدا ایجاد شود، تا مراسم تشییع و تدفین شهدا ـ که به گمان بعضےها تاریخ مصرفش گذشته و تدفین شهدا در نقاط مختلف شهر، تهران را به یک گورستان بزرگ تبدیل مےکند!ـ به خوبے و در شأن این شهدا انجام شود، همانهایے که آسایش خود را گذاشتند تا امروز ما در آسایش باشیم.
یکے از تصمیماتے که گرفته شد این بود که از چهل روز قبل از آمدن شهدا، در محل تدفین و جهت آمادهسازی دلهایمان و زمین و همچنین محل، زیارت عاشورا بخوانیم و چنین هم کردیم.
هر شب وعده ما ساعت ۲۱:۳۰ بود. روزهای اول ده نفری مےشدیم، اما هرچه پیشمیرفت، و به روز موعود نزدیکتر میشدیم، جمعیت عاشوراییان بیشتر میشد.
پس از گذشت چند شب، عدهای از ساکنین مجتمعهای مسکونے مشرف به محل تدفین شهدا، که نسبت به حضور مردم در مکان فوق، حساس شده بودند و این سؤال برایشان ایجاد شده بود که علت تجمع این تعداد زن و مرد، پیر و جوان در این ساعت از شب چیست و چرا روی این خاک مےنشینند و زیارت عاشورا مےخوانند، به محل تدفین کشاند. پس از اطلاع از اینکه قرار است این نقطه میزبان شهدا شود، اعتراضات خود را شروع کردند، اینکه ما افسردگے میگیریم، اینجا قبرستون میشه ،خونه هامون ارزون میشه و… انگار متوجه نبودند که این پنجتن از حافظان حریم همین آب و خاک بودند.
بعد از آن شنیدیم یکے از اهالے ولنجک، نامه ای به سردار باقرزاده نوشته و در آن آورده که :«هدف شما از تدفین شهدا، تامین منافع مشخص و اهداف سیاسے است!»، در اعتراضیه این شخص آمده بود:« بنده حقیر از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس هستم و با اسطوره های جنگ ، برادران شهید بروجردی و کاظمے و … مأموریت اجرا کردم. » همچنین در این نامه آمده بود « شهرداری منطقه ۱ چندین بار قصد داشت در قطعه ۴۱۵ میدان میوه و تره بار و یا ایستگاه اتوبوس و مینےبوس احداث کند که با مخالفت مردم موضوع منتفے شد!» در ادامه به این نتیجه گیری مےرسد که :«هرگونه تجمع در این مکان باعث مزاحمت نوامیس! و اخلال در زندگے و آسایش آنهاست! » ، « دیدن هرروز مقبره شهدا علاوه بر خون و اندوه ، موجب سلب آسایش خواهد شد »
.
.
.
#ادامہدارد...
#ڪهڣڔاعاݜقۺۅۍآڂڔۺہیدٺݥےڪݩد
.
#تمنآیدعآۍشہادت..
.
💠|• @tasmim_ashqane •°
- هَمقرار'🏴
سیلعظیممردمبرایتشیعشهداۍگمنام
•°🌱
#جوهرعشق ✨
#طعمپرواز 🍃
[ روایتگرۍ تاریخچه حرم مطهر شهداۍ گمنام کهفالشهدا ولنجڪ ]
#پارت۲
قرار شد ۲۶ خرداد ماه جلسه مهمے با حضور سردار باقرزاده برای رفع مشکلات و یا اتمام حجت و یا به قول سردار رازگشایے از اسرار تدفین شهدای ولنجک برگزار شود. همه اعم از موافق و مخالف به حسینیه ثارالله دعوت شدند. سردار راجع به تفحّصهای متعدد و به تناسب تأویلات قرآنے و خاطراتشان سخنرانے کردند. در این جلسه، سردار علت انتخاب نقطه مورد نظر را انجام مطالعات کارشناسے و فنے اعلام کردند. در ادامه سردار فرمودند:
« وقتے دیدم عدهای مخالفت کردند، در این شرایط به قرآن رجوع کردم که این شهدا را کجا ببریم؟ این آیه آمد:
« و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الاالله فاووا الے الکهف ینشرلکم ربکم من رحمته و یهیئ لکم من امرکم مرفقا »
ترجمه:
و آنگاه (آن جوانان) از مشرکان کناره گرفتند و به یکدیگر گفتند: اکنون که از آنان و از آنچه به جای خدا مےپرستند کناره گرفتید و روی به خدای یکتا آوردید، در آن غار جای گیرید که پروردگارتان رحمتے از رحمت خود را بر شما مےگستراند و برای شما در کارتان گشایشے فراهم می آورد.»
[ سوره کهف آیه ۱۶ ]
وقتی به این مطلب رسیدم خیلي تکان خوردم و گفتم مگر چه شده که شهدا ميخواهند قهر کنند و بروند داخل غار؟ ولنجکےها مگر به شهدا چه گفتند؟ به برادران بسیج گفتم این اطراف غاری هست؟ ظاهراً شهدا را باید ببریم داخل غار! که مشخص شد غاری در این منطقه از سالها قبل وجود دارد.»
.
.
با صحبتهای آقای تاجیک و مشاورین جوان سردار که بعد از این جلسه و همچنین در منزل یکے از مخالفین برگزار شد، تعداد زیادی از مخالفین از آمدن شهدا استقبال و از مواضع قبلے خود برگشتند و در شب وداع با شهدا و مراسم تشییع نیز حاضر شدند اما آن تعداد مخالفینے که آگاهانه به مخالفت مےپرداختند و تعدادشان هم بسیار اندک بود تا آخر پای حرف خود ایستاند.
و ماجرا آن شد که شهدا مسیر خود را به سمت کهف تغییر دادند تا در پناه آن به دور از خیالات و اوهام باطل و خودخواهے و دنیاطلبے پوچ عدهای، آرام بگیرند.
.
۲۷ خرداد ماه بود و یک روز مانده بود به روز تاریخساز و فراموش نشدنے کهف الشهدا.. پنج “شهید گمنام”جهت مراسم شب وداع و استقبال، از معراج شهدا به سمت مسجد دانشگاه شهید بهشتے در حرکت بودند در سوی دیگر کارها برای آماده سازی کهف آغاز شد و بعد از یک روز کار مداوم، سحرگاه روز بیست و هشتم، کارها به پایان رسید.
در طول مسیر معراج تا دانشگاه شهید بهشتے، کاروان شهدا در امام زاده علے اکبر'ع' چیذر و همچنین امام زاده مطیّب'ع' اوین توقف کوتاهے کرد و همراه با عزادران فاطمے، میهمان مجلس روضهی امّالشهداء حضرت فاطمهی زهرا 'س' بود.
شهدا آن شب تا صبح در دانشگاه بودند و خیل عاشقان، پروانه وار گرد شمع وجودشان!
صبح روز شهادت بےبے دوعالم، حضرت زهرا 'س' فرا رسید. مردم در دانشگاه شهید بهشتے اجتماع کردند و منتظر همراهے این هودجهای آسمانے تا کهفے که خدا برای منزل ابدییشان برگزیده، هستند. خیل جمعیت، ابدان مطهر شهدا را چون نگینے درخشان دربر گرفتند و گامهای استوار و حاوی پیام خود را محکم برميدارند. زن و مرد، پیر و جوان، از تمام نقاط شهر ….
آرام آرام به آن کوه نزدیک مےشویم. دور تا دور کهف پرچمهای سیاه یا اباعبدالله 'ع' و یا زهرا 'س' حدود نزول اصحاب آخر الزمانے امام عاشورا را علامتگذاری کردهاند.
کاروان عشق به کهفالشهدا رسیده است. سردار باقرزاده سِرّ تدفین شهدا را در جمع مردم بازگو مےکند …
ایشان مےفرماید :
” اینجا باید عاشقے کرد. هرکسے مےآید بالا باید همتش را بالا ببرد و هرکس مےرود پایین باید از اسب غرور و جهالت بیاید پایین... :)
.
.
#ادامہدارد...
#ڪهڣڔاعاݜقۺۅۍآڂڔۺہیدٺݥےڪݩد
.
#تمنآیدعآۍشہادت..
.
💠|• @tasmim_ashqane •°