eitaa logo
- هَم‌قرار'
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
452 ویدیو
27 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عالی‌نژاد ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. بهم وصل میشین: @Khadem_eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزوۍ ڪربݪا... ۰۰:۰۰
💔〰 #دل_تکونے به راستےڪه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست! تا جايےڪه دين وسيله زندگے آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران ڪم مى‌شوند... #قال‌حسین‌_ع @tasmim_ashqane 💔
💔〰 #حےعلےالعزا حسین{ع}صدا مےزند: بیا... خوب گوش کن! صدای قدم‌ها؛ صدای سایش ڪفش‌ها بر سینه‌ۍ جاده‌ها؛ڪسی مےگوید بیـا! چند‌روز است ڪه در راهے و باز هم خسته نمےشوی. چون تو خوب این صدا را مےشناسے.. صدای حسین{ع} را ڪه بےوقفه مےگوید بیــا.. @tasmin_ashqane 💔
- هَم‌قرار'
💔〰 #حےعلےالعزا حسین{ع}صدا مےزند: بیا... خوب گوش کن! صدای قدم‌ها؛ صدای سایش ڪفش‌ها بر سینه‌ۍ جاد
حسین تشنه‌ی آب بود و من، تشنه‌ی دیدار حسین... نڪند... خدا نڪند همانند ارباب، تشنه بمیرم...
- هَم‌قرار'
📖📚 📚 💔..خاک های نرم کوشک ..💔 ✍..| سعید عاکف موضوع: روایتی از خانواده ، دوستان و آشنایان شهید عبدالحسین برونسی ••|برشے از کتاب|•• حالا می فهمم که آن لحظه ها گویی وصیت می کرد وقتی گفت : کاری نداری پسرم ؟! پرسیدم: کی می آیی ؟ گفت : ان شالله میام با هم خداحافظی کردیم ، گوشی را دادم مادرم او هم سوال مرا پرسید نمیدانم پدر به او چه گفت که خیلی رفت تو هم کمی بعد خداحافظی کرد با هم آمدیم بیرون ، ازش پرسیدم: به بابا گفتی کی میایی ، چه گفت ؟! _ گفت تو چرا هر وقت من تلفن میزنم ، میگی کی میایی؟! بگو کی شهید میشی ؟! مادرم وقتی دید ناراحت شدم ، انگار به زور خندید : بابات شوخی کرد پسرم معلوم بود خودش هم خیلی ناراحت است ، اما نمی خواست من بفهمم چند روز بعد از عملیات بدر ، خبر شهادت پدرم را آوردند آن تلفن، تلفن آخرش بود! ✏️ /... @tasmim_ashqane 📖 📚
〰💔 #حےعلےالعزا اربعین یعنے... وقتے زنگ ڪاروان عشق بر مے‌خیزد برخیزی.. بهانه نشناسے و با حسین تا حسین سفر کنے... اربعین‌ یعنے... عاشقانه از ڪربلا بگذری تا عاشقانه ڪربلا در تو بگذرد... #اربعین‌یعنے... #اربعین‌حسینےتسلیت‌باد... @tasmim_ashqane 🌟
- هَم‌قرار'
🖤/.. من انسانم! نسیان دارم؛فراموشے! یادم میرود که از آب گندیده خلق شده ام! یادم میرود که آخر دارد زندگیم... مرگ همیشه کنار من قدم میزند و من میترسم از آن. به همین خاطر سعے میکنم که فراموشش کنم! اما من کر نیستم کور نیستم؛ میبینم حقایق را... وانتخاب میکنم راه اولیاء خدا را؛ مجاهدت، استقامت، ایثار...تاشهادت! انتخاب مرگم را خودم بدست میگیرم! و میبینم که جز امام، کسے این گونه براے من دل نمی سوزاند... میخواهد مرا بخاطر خودم! حُر دید...شنید...و سعے نکرد خودش را به فراموشے بزند.. راه خدا راه بیداران است، نه راه مستان قهقهه زن در دنیاے پَست! و راهِ راهِ عاشقانِ است... برگرفته از کتاب @tasmim_ashqane 🖤/..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا