هدایت شده از ایران سیاست
🔻 "نکاتی پیرامون موضع اخیر حضرت آیتالله امام خامنهای"
۱. در این مدت، با سکوتش، کنشگری معناداری کرد.
۲. با حضورش، به شایعات نادرست پایان داد.
۳. محیطی دانشگاهی را انتخاب کرد (و بعد، از اهمیت دانشگاه گفت).
۴. مجموعهای از نیروهای مسلح (و انتظامی) را برگزید.
۵. سان دید (و بر سلامت جسمانیاش صحه گذاشت).
۶. ایستاده سخنرانی کرد (درحالیکه فرماندهان نشسته بودند).
۷. صراحت چشمگیری به خرج داد.
۸. بهعنوان یک ایرانی، با غم ملی #مهسا_امینی همدردی نمود.
۹. از «مظلومیت و اقتدار توأمانِ» جمهوری اسلامی و مردم ایران گفت.
۱۰. مسئله حجاب/ بیحجابی را کمرنگ کرد.
۱۱. به اهانتهای فراوانِ نسبت به خودش اشارهای نکرد.
۱۲. مردم ایران (راضی و ناراضی، معترض و غیرمعترض) را ستود و دراقلیتبودگیِ آشوبگران را پدیدار کرد.
۱۳. نقش قدرت نرم و سخت «دولتهای متخاصم» و «ضربهخوردگان جمهوری اسلامی» را برجسته نمود.
۱۴. علاوه بر جمهوری اسلامی، از ایدهی «ایران قوی و مستقل» دفاع کرد.
۱۵. گفت «کشور خیلی مشکل دارد»، و این که از سوی دیگر «حرکت جدّیای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات».
۱۶. خدشه به امنیت کشور و مردم را به هیچ وجه برنتابید و از این بابت، به دفاع از پلیس پرداخت.
۱۷. از خواص جامعه، طلبِ موضعِ صریح کرد (و البته موضعگیریِ بدون تحقیق را نکوهید).
۱۸. جامعهی هنری و ورزشی ایران را تحسین نمود.
۱۹. جوانان و نوجوانان را از غائلهی آشوبگران مستثناء کرد.
۲۰. قومیتها (مخصوصاً بلوچ و کرد) را ستود.
و...
اللهم احفظ قائدنا و نائبنا 🤲
✅ @iransiasat_ir👈
...
متوهمین به «انقلاب مهسا» ، ابتدا در حسرت بیرهبری گفتن:
هیچم نخیر. اصلا مزیت انقلاب ما رهبر نداشتنه!
بعد دیدن نشد و موتور انقلاب (!) به ریپ زدن افتاد ، دست به دامن «سرجهازی اپوزیسیون» شدن و «آقارضا» شُد «وکیل تسخیری»انقلاب(!) و از مخملباف تا مُهملباف ، در مقام ژاژخائی ، نامه فدایت شوم برای رهبر صیغهایشون نوشتن و آن «معظمله» هم از میانه آن همه «مشاهیر»(!) فقط «شهناز تهرانی» را قابل دید و عَنرعَنر به مُصاهرت تلفنی آن «پورناستار» سینمای «ابوی» شتافت!
ظاهرا برای بقایای پهلوی«اصل بد نیکو نگردد زآنکه بنیادش بد است» موضوعیت تامه دارد.
#داریوش_سجادی
#رضا_پهلوی
#مهسا_امینی
#شهناز_تهرانی
#محسن_مخملباف
حکایت یخ فروشان!
لابه مصیعلینژاد از طعنه دولتمردای غربی بابت تمومشدن«توهم انقلاب مهسا» تداعی غمناله یخفروشی است که پرسیدندش:فروختی؟ گفت:نه ـ ولی تمام شد!
دریدند و فریفتناند و ترنم نحیفشان را مهابت طوفان نامیدند آنگاه که یخشان نگرفت قرینه «مولانا شرفالدین» شدن که بعد از هشتاد سال عبادت بر بستر کسالت افتاد و اطباء تجویز اماله کردند ثمر نداد. شراب خوراندند افاقه نکرد و در نزع افتاد
گفتند مولانا؛ چونی؟ گفت:آنم که پس از هشتاد سال عبادت خدا مست و «کـ ـ وـ ن» دریده به محضر حق میروم!
#داریوش_سجادی
#مصی_علینژاد
#مهسا_امینی