#چشمه_حیات
در تاريخ، احوال گذشتگان را خواندهايد. مثل مردم اين غصّهها را نخوريد. به اندازه ى كافى اشتباه كردهاند، ديگر ما اشتباه نكنيم. هزاران نفر به جاى شما گريه كردهاند، شما ديگر براى دنيا گريه نكنيد، اين غصّهها مربوط به چيزهاى رفتنى است، براى ماندنىها كسى غصّه نخورده است.
هيچكس براى آن چشمه ى حيات غصّه نخورده است. هركس آن را ديد گفت الهى شكر! چيزى پيدا كردم كه رفتنى نيست و آن خداست، پيامبر (صلى الله عليه و آله)است، ائمه (عليهم السّلام)است، ايمان است، اينها تشييع شدنى نيست، دفن شدنى نيست، از بين رفتنى نيست، شير و پلنگ نمىتوانند آن را بخورند، مال مؤمن را حرام مىدانند.
ديديد كه وقتى برادران يوسف گفتند يوسف را گرگ خورده است، گرگها آمدند پيش پيامبر خدا - يعقوب - و گفتند يا نبى الله! برادران يوسف به ما تهمت زدند؛گوشت مؤمن بر ما حرام است.
#طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب يك، مجلس پانزدهم
صفحه ى١٦٩_١٦٨
تصویر
@tasvirr
#از_پشت_سر_نيفتيد
#موعظه_خوبان
خيلى نگو من گناهكارم. اين را ادامه نده تا به يقين برسد. روى صفات خوب و كارهاى خوب كار كن تا به يقين برسند. معصيت را به يقين نرسان. ايمان را به شك تبديل نكن. اينكه به شما روزى داده، خلق كرده، اينجا نشانيده، هيچ كدام دست ما نبوده است، همه را خدا كرده است. در اين يقين ها شك نكنيد. از آن طرف پشت بام نيفتيد! بعضى ها احتياط مى كنند عقب عقب مى روند، از آن طرف پشت بام مى افتند. جماعت زيادى از آن طرف افتادند. اصلا من نديده ام كسى از جلو بيفتد؛ همه از پشت سر مى افتند. پشت رو هم افتاده اند. حالا چطور مى شود بياوريشان بالا وقتى كه از پشت سر افتاده اند؟
رفتى علم را بفهمى خراب كردى. رفتى بچه را تربيت كنى فاسدش كردى؛ بچه را دشمن خدا كردى. هر كارى كردى از پشت سر افتادى!
وقتى بسم الله را بفهميد ديگر نه از جلو مى افتيد نه از پشت سر.
#طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، چاپ دهم، مجلس اول
صفحه ى ٢٤-٢٣
@tasvirr