آقای قرائتی میفرمود شخصی در حرم امام رضا به شدت به حضرت التماس میکرد که پولی برایش بفرستدکه شدیداً نیازمندم. ناگهان یک ۵۰ هزار تومانی را در کنار خود دید گفت: امامرضا این را که خودم به دست آوردم از تو پول می خواهم و پول را در جیبش گذاشت پس از مدتی که از امام رضا خبری نشد دست در جیبش کرد که پول را بردارد و بیرون برود، ناگاه دید پول گم شده است تمام جیب ها و محل را گشت هرچه گشت پول را پیدا نکرد. برگشت و با سرافکندگی رو به امام رضا کرد و گفت آقا غلط کردم ببخشید نادانی کردم. آن پول را هم شما دادید. ناگهان شخصی که در کنارش نشسته بود گفت آقا این اسکناس برای شما نیست؟
ابرها همیشه هستند اما آیا همیشه باران هم می بارند؟
#نماز_باران