eitaa logo
تاوان | پژوهش‌های قرآنی و حدیثی
440 دنبال‌کننده
76 عکس
39 ویدیو
14 فایل
مصطفی قناعتگر | کانال اصلی، در تلگرام : t.me/tavanerejal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻کوتاه در دفن رسول الله قبر پیامبر صلی الله علیه و آله در حجره یا همان اتاقی است که ایشان در آن به روز دوشنبه از دنیا رفتند در حالی که مسموم بودند. آن اتاق، اتاق مختص عایشه بوده است. پس از فوت پیامبر، در مکان دفن ایشان میان اصحاب و اهل بیت اختلاف می‌افتد. امیرالمومنین علی علیه‌السلام پیشنهاد دادند که پیامبر در همان اتاق که از دنیا رفتند دفن شوند؛ زیرا خداوند پیامبرش را در پاک‌ترین زمین‌ها قبض روح می‌کند، پس بهتر است در همان زمین پاک دفن شود. در نهایت همه با نظر ایشان موافقت کردند. 📃... وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ .... وَ قَبْرُهُ بِالْمَدِينَةِ فِي حُجْرَتِهِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا وَ كَانَ قَدْ أَسْكَنَهَا فِي حَيَاتِهِ عَائِشَةَ بِنْتَ أَبِي بَكْرِ بْنِ أَبِي قُحَافَةَ فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم اخْتَلَفَ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ أَصْحَابِهِ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي يَنْبَغِي أَنْ يُدْفَنَ فِيهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ يُدْفَنُ‏ بِالْبَقِيعِ وَ قَالَ آخَرُونَ يُدْفَنُ فِي صَحْنِ الْمَسْجِدِ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ إِلَّا فِي أَطْهَرِ الْبِقَاعِ فَيَنْبَغِي أَنْ يُدْفَنَ فِي الْبُقْعَةِ الَّتِي قُبِضَ فِيهَا. فَاتَّفَقَتِ الْجَمَاعَةُ عَلَى قَوْلِهِ ع وَ دُفِنَ فِي حُجْرَتِهِ عَلَى مَا ذَكَرْنَاه (‏طوسی، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 2-3‬؛ ‫نیز نک: اربلی، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1، ص 18.).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ @tavanerejal
🔻جهانی موازی میان منبر و قبر نبی بر اساس شمار زیادی از روایات، بین منبر پیامبر و منزل ایشان که در همانجا هم دفن شدند، باغی از باغ‌های بهشت است. حضور زائر در این قطعه از زمین و با توجه به این دسته از روایات، معنایی هتروتوپیایی دارد. فوکو از اصطلاح هتروتوپیا برای توصیف فضاهایی استفاده می‌کند که دارای لایه‌های مختلف معنا و رابطه با دیگر مکان‌ها هستند؛ هر چند در ابتدا چنین به نظر نرسند. زائر در مسجدالنبی و بین منبر و قبر است، اما خود را در مکانی دیگر یعنی بهشت می‌بیند. به طور کلی هتروتوپیا «بازنماییِ مادیِ فضاهایی موازی»‌ است. بودن بین قبر و منبر، بودن در جهانی موازی یعنی بهشت است. 📚برای نمونه نک: کلینی، الکافي، ج 4، ص 553؛ ‫طوسی، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 7. @tavanerejal
🕋مکعب مقدس، از موسم حج تا موسم ریاض ✍مصطفی قناعتگر محترم‌ترین ماده در میان مادیات حاضر در فرآیند حج، کعبه است؛ به گونه‌ای که حتی مسجدالحرام و مکه نیز احترام خود را از دربردارندگی کعبه به دست آورده‌اند[1]. اندیشۀ «حرمت» کعبه نزد زائر به ضمیمۀ معرفت بزرگان دین، در افزونیِ رتبۀ زیارت موثر می‌افتد[2]. حرمت کعبه در دوران پیشااسلامی، در زیارت مومنان به آن و عقاب حرمت‌شکنان آن نمود یافته است[3]. نیز اساسا تمام بایدها و نبایدهای «اِحرام» که برای زائر در نظر گرفته شده، به هدف «کعبه‌پایی» و حفظ حرمت آن است[4]. کعبه نزدیک‌ترین مکان مادی زمینی است که «نماد» حضور خداست. این حضور به کعبه قداست داده، نمود آن قداست در حرمت‌گزاری به آن بروز کرده است. گرچه حضور خدا همه‌جایی است و حس حضور وی در همه‌جا بایسته است، اما تجسّم این تقّدس در فضاها و اشیاء مرتبط با کعبه و زمین حرم در مکه بیش از سایر مکان‌هاست و زائر خود را بیش از سایر فضاها در حضور خدا می‌یابد. چیستیِ کعبه، چراییِ محوریت آن برای جهان اسلام، چراییِ طواف گرد آن و واردنشدن زائران به داخل آن، فلسفۀ پوشش آن با پارچه‌ای ابریشمی و سیاه، مورد توجه برخی مطالعات در غرب قرار گرفته است. نیز سخن از شش نمودِ مادی آن یعنی: به‌عنوان قبله، به عنوان محور و مبدأ جهان اسلام، به‌عنوان یک معماری در بستر این جهان، به‌عنوان مقصدی زیارتی و یک پایگاه اتحاد معنوی برای عرفا و متصوفه و به عنوان یک سکونتگاه، بررسی شده است[5]. ساختمان کعبه همانگونه که از نامش نیز پیدا است، به شکل یک مکعب ساده است که با معماری‌های پُرکار و پرخرج بسیاری از بناهای مقدس دنیا متفاوت است (گرچه امروزه مینیمالیسم و سادگی در معماری خود جذابیت‌ها و طرفدارانی پیدا کرده است). ارتفاع کعبه که به هیبت آن افزوده اینک بیش از 13متر است؛ اما شواهدی نشان می‌دهد که این ارتفاعِ نسبتا زیاد، اصالت ندارد. کعبه در دورانی به اندازه قد انسان بوده و بعدها به دست خلفای اسلامی مرتفع گردیده است[6]. شکل مکعب که در عربستان و فرهنگ اسلامی نماد بیت الله الحرام است، در جشنواره «موسم ریاض» و به صورت کلی در بناهای تجاری و تفریحی عربستان جدید به گونه معناداری به کار رفته است. این کاربست در معماری بناهای تفریحی و دیزاین محافل عیش، به صورت مشهود و غیرقابل کتمانی طعنه به حرمت کعبه می‌زند. ------------------------------------------------------------ [1]. حُرِّمَ الْمَسْجِدُ لِعِلَّةِ الْكَعْبَةِ وَ حُرِّمَ الْحَرَمُ لِعِلَّةِ الْمَسْجِدِ وَ وَجَبَ الْإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَمِ (‏‏ابن‌بابویه، محمدبن علی، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 195؛ ‫برقی، احمد بن محمد، «المحاسن»، جلال‎الدین محدث، ج 2، ص 330.). [2]. مَنْ أَتَى الْكَعْبَةَ فَعَرَفَ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مَا عَرَفَ مِنْ حَقِّهَا وَ حُرْمَتِهَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ مَكَّةَ إِلَّا وَ قَدْ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُه ...‏ (‏برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج 1، ص 69.). [3]. إِنَّ الْعَرَبَ لَمْ يَزَالُوا عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْحَنِيفِيَّةِ يَصِلُونَ الرَّحِمَ وَ يَقْرُونَ الضَّيْفَ وَ يَحُجُّونَ الْبَيْتَ- وَ يَقُولُونَ اتَّقُوا مَالَ الْيَتِيمِ فَإِنَّ مَالَ الْيَتِيمِ عِقَالٌ وَ يَكُفُّونَ عَنْ أَشْيَاءَ مِنَ الْمَحَارِمِ مَخَافَةَ الْعُقُوبَةِ وَ كَانُوا لَا يُمْلَى لَهُمْ إِذَا انْتَهَكُوا الْمَحَارِمَ وَ كَانُوا يَأْخُذُونَ مِنْ لِحَاءِ شَجَرِ الْحَرَمِ- فَيُعَلِّقُونَهُ فِي أَعْنَاقِ الْإِبِلِ فَلَا يَجْتَرِئُ أَحَدٌ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ تِلْكَ الْإِبِلِ حَيْثُ ذَهَبَتْ ... (حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج 13، ص 238.). [4]. حُرِّمَ الْمَسْجِدُ لِعِلَّةِ الْكَعْبَةِ وَ حُرِّمَ الْحَرَمُ لِعِلَّةِ الْمَسْجِدِ وَ وَجَبَ الْإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَم‏ (‏ابن‌بابویه، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 2، ص 415.). [5]. See: Simon O’Meara, The Kaʿba Orientations: Readings in Islam’s Ancient House (Edinburgh University Press, 2022). [6]. نک: ‏جعفریان، رسول، «آثار اسلامی مکه و مدینه»، صص 53-92. @tavanerejal
هدایت شده از یادداشت‌ها
💢کالای خواب! شهر لوازم خانگی! فست فود و رستوران! پارک آبی چند منظوره! سرگرمی‌های متنوع! تحلیل روانی رفتار انسان برای من بسیار جذاب است. اگر بتوانم ریشه‌ی رفتاری را کشف کنم حسابی کیفور می‌شوم. تا به حال حتی به ذهنم خطور نکرده بود که ممکن است یکی از ریشه‌های تنوع در خوردن و نوشیدن تکبر باشد و ساده و یک رنگ خوردن و زیستن ریشه در تواضع داشته باشد. حدیثی دیدم که برای پیامبر نوشیدنی مخلوط با عسل آورده‌اند. ایشان فرموده حرام نمی‌کنم ولی به دلیل تواضع و خاکساری در پیش‌گاه خدا نمی‌خورم. چه ربطی دارد؟ یعنی مثلا من که اهل معجون خوردنم متکبر تشریف دارم؟ نه لزوما ولی دست‌کم تکبر را باید لحاظ کنم و متوجه باشم که ممکن است یکی از ریشه‌های رفتارم باشد. من کسی نیستم که بخواهند برایم تدارک‌های آنچنانی دیده شود، چرا باید اهل سفره‌های رنگین باشم؟ چرا اسم سفره‌های رنگین را سفره شاهانه گذاشته‌اند؟ اگر با غذای ساده‌ای پذیرایی شوم آیا احساس می‌کنم به من توهین شده است؟ چه ربطی بین سادگی و توهین به من وجود دارد؟ تا چه حد سادگی در غذا را می‌توانم تحمل کنم؟ آیا فقط سادگی در غذاست؟ یا سادگی در مرکب و سادگی در وسایل زندگی و سادگی در لباس را هم شامل می‌شود؟ به نظرم ملاک دارد و قابل تعمیم است: تواضع از ریشه‌های سادگی و کم بهره بردن از دنیا است و تکبر از ریشه‌های پیچیدگی و اشرافیت و پروتکل‌های زیاد در خوردن و پوشیدن و زندگی کردن است. البته نمی‌خواهم با اضافه کردن پیاز داغ، چیزی را که پیامبر حرام نکرده است حرام کنم، ولی گاهی این‌قدر این فضایل مهجور می‌شوند که حتی در نگاه مؤمنان ضد ارزش تلقی می‌شوند. حواسمان باشد که انسان کم کم از راه دور و گمراهیش تبدیل به گمراهی دور می‌شود (ضلال بعید). وقتی فرسنگ‌ها از راه دور می‌شویم بازگشت سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. با خودم می‌گویم اهل عمل که نیستم بگذار با گفتن همین حرف‌ها دست و پا بزنم و نگذارم ضلالم دورتر و دورتر شود. 📚الکافی 2: 122 ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ‏ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ عَشِيَّةَ خَمِيسٍ فِي مَسْجِدِ قُبَا فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوَلِيٍّ الْأَنْصَارِيُّ بِعُسِ‏ مَخِيضٍ‏ بِعَسَلٍ‏ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَى فِيهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ يُكْتَفَى بِأَحَدِهِمَا مِنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ‏ وَ لَكِنْ أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ وَ مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ‏. ______________ عُس: نوعی ظرف مخیض بالعسل: مخلوط با عسل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻معنی لَکَزَها 🎤استاد  سید محمدجواد شبیری زنجانی 🔥نفرین بر دشمنانِ پاکان و خوبان @tavanerejal
هدایت شده از مُستَبین
بازار داغ علائم ظهور ✴️ پس از هزار و چند صد سال مانور بر نشانه‌های و سوء استفاده از آنها، انتظار می‌رود اکنون قدری نگاه عالمانه داشته باشیم و از رویکرد اخباری دست برداریم. ❎ بخشی از آنها ساخته مدعیان است؛ ✳️ بخشی از آنها نقل از اهل‌حدیث است؛ ❇️ بخشی دیگر که در منابع نسبتاً معتبر آمده، قابل بررسی است؛ ✅ بخشی دیگر به فرض صحت استناد به ، نیاز به دقت‌های فقه الحدیثی دارد که هدف از بیان آن چه بوده است. بخشی از این روایات اصلاً ربطی به ظهور ندارد. https://eitaa.com/Mostabin 💡 آنچه برای اهل تحقیق روشن است آنکه پرچم‌های سیاه و پشتیبانی از خراسان و ایران، مربوط به ظهور دولت بود که خود را منجی و داعیه‌دار مهدویت می‌دانستند. 🗡 زکیه لقب محمد بن عبدالله حسنی است که در عصر امام (ع) کشته شد. 🏴 روایت معتبری ندارد و احتمالاً درباره ابومسلم است. ⛔️ سفیانی هم گرچه در روایات بیشتری از شیعه و اهل‌سنت آمده، نمی‌تواند در عصر جدید معنا داشته باشد. 👈 به جای مانور بر این اخبار و مسائل، به توحید و عمل صالح و تکیه و تأکید کنیم که خواسته همه و اولیای الهی است.
🔻متولدین ۱۳۶۳، تاوان و جبران کلینی و صدوق به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده‌اند: إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَظَّا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ. "إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً": این عبارت نشان می‌دهد که انسان در مرحله قبل از چهل سالگی در وسعت و گشایشی از کار خود قرار دارد، یعنی خداوند متعال برای او آسان می‌گیرد و ممکن است نوعی تخفیف در حساب و مؤاخذه برایش وجود داشته باشد. گویا این مرحله به عنوان دوره شکل‌گیری، آزمایش و تجربه برای انسان محسوب می‌شود. "فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ": رسیدن به چهل سالگی نقطه عطفی در زندگی انسان است. در این هنگام، خداوند متعال به دو فرشته‌ای که مأمور ثبت اعمال انسان هستند دستور ویژه‌ای ابلاغ می‌کند. "قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً": این عبارت بیانگر لطف خدا تا این مرحله از زندگی است، به طوری که خداوند آن را عمری قابل توجه می‌داند که به بنده‌اش ارزانی داشته است. "فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَظَّا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ": این گزاره، جوهر اصلی حدیث است و به تشدید نظارت و محاسبه بر اعمال انسان پس از رسیدن به چهل سالگی اشاره دارد. "غلظا و شددا و تحفظا" به معنای دستور به دقت و سختگیری بسیار در ثبت اعمال فرد چهل ساله است. اما "اكتبا عليه قليل عمله وكثيره وصغيره وكبيره" به معنای جامعیت ثبت و عدم غفلت از هیچ عمل فرد، اعم از عمل کوچک یا بزرگ، کم یا زیاد است. 📿این حدیث انسان را به اهمیت مرحله بعد از چهل سالگی آگاه می‌کند، زمانی که انسان در برابر خداوند مسئولیت بیشتری پیدا می‌کند. این مرحله نیازمند محاسبه دقیق نفس، تلاش ویژه در انجام اعمال نیک و دوری از گناهان و جبران گذشته است. رسیدن به چهل سالگی هشداری لطیف برای انسان است تا مسیر زندگی خود را مرور کند، اشتباهاتش را اصلاح کند و به انجام وظایف دینی و دنیوی خود به بهترین شکل ممکن بپردازد. این حدیث و برخی از احادیث مشابه پیرامون هشدار به چهل‌ساله‌ها، به این معنا نیست که انسان قبل از چهل سالگی مسئولیتی ندارد، بلکه او نیز مسئول است، اما بعد از چهل سالگی مسئولیت به طور خاص افزایش می‌یابد. متولدین ۱۳۶۳: عقلتان کامل‌تر و تجربه‌تان بیشتر و مرگتان نزدیک‌تر شد. گذشته‌های دوری از خدا و غفلت از امور مهم دنیوی و اخروی را به یاد بیاوریم که جز خسران و افسوس چیزی نداشت. از این بیشتر تاوان ندهیم، جبران کنیم. عمرتان دراز باد @tavanerejal
17.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨‍💻فناوری، مهم‌ترین دلیل عقب ماندگیِ مسلمانان از تمدّن غرب 🔻 وزیر هوش مصنوعی امارات 🔷 اشتباه تاریخی بزرگانمان را تکرار نمی‌کنیم. ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ حکمرانی هوش مصنوعی مشهد 🌐 https://eitaa.com/hoshemasnooi
📎مقاله 🔻بررسی صحت انتساب شعرخوانی به امام هادی (ع) نزد متوکل عباسی 🔹دوفصلنامه علمی‌پژوهشی آموزه‌های حدیثی ✍🏼محمدمهدی دخانی ✍🏼مصطفی قناعتگر ماجرای شعرخوانیِ امام هادی (ع) در مجلس متوکل را برخی محدثان و مورخان گزارش کرده‌اند. مقالۀ پیشِ‌رو در پی آن است که با ارائۀ قراین و شواهدی نشان دهد کسی که در مجلس متوکل شعر خوانده، امام علی بن محمد هادی، امام دهم امامیه نبوده، بلکه علی بن محمد علوی حِمّانی، شاعر مشهور و نقیب شیعه در عصر متوکل بوده است. توجه به شواهد درون‌متنی و برون‌متنی، بررسی‌های رجالی و تراجمی، یافته‌های حدیثی و تاریخی مرتبط، دقت در نسخه‌های خطی و بررسی برخی کتب ادبی، نشان می‌دهد که تطبیق رایج و مشهورِ داستان این شعرخوانی بر امام هادی (ع) نادرست بوده است. دریافت مقاله @tavanerejal