🎤👈 امام خمینی رحمة الله علیه
🔶 رسول اللَّه دست كارگر را آن طور كه نقل مىكنند، كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند. و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشانى پيغمبر اكرم به شما داده.
🔶 يا در بعض روايات فرمودهاند كه قطره عرقى كه از بدن كارگر مىآيد مثل قطره خونى است كه از شهداى در راه خدا بيايد.
🔶 چقدر اين ارزش دارد! آنهايى كه الآن در جبههها جنگ مىكنند و در جبهه بحمد اللَّه، پيروزمندانه جنگ مىكنند و اخيراً هم پيروزى بزرگى به دست آوردهاند. و اميد است پيروزى نهايى را به دست بياورند ان شاء اللَّه، اين چقدر ارزش دارد!
🔶 عرق شما هم، كه در كارخانهها مىريزد، همان ارزش را دارد؛ براى اينكه، شما هم براى احياى يك كشور، براى وابسته نبودن يك كشور به خارج، براى استقلال كشور اسلامى زحمت مىكشيد، آنها هم براى دفاع از يك كشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مىكشند.
🔶 آنها كارگرند مثل شما و شما مجاهديد مثل آنها و اين يك نعمت بزرگى است كه نصيب كارگرها در قشر وسيع و شما عزيزان شده كه در كارخانهها و در مواردى كه صنعت در آنجا حكمفرماست، كار مىكنيد.
📚 صحیفه امام، ج ۱۶ ص ۲۳۶
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 حاج آقا قرائتی
💠 قرار بود در نماز جمعه شيراز صحبت كنم. امام جمعه فرمود: امروز كارگران نمونه مىآيند، شما آنان را تشويق كنيد. عرض كردم شما بايد ...، ايشان اصرار كرد، پذيرفتم.
💠 در پايان سخنرانى گفتم: من سالها اين حديث را براى مردم خواندهام كه پيامبر صلى الله عليه و آله دست كارگر را مىبوسيد، لذا كارگران نمونه را به جايگاه دعوت كردم و دست آنها را بوسيدم.
💠 مردم گفتند: اين دستبوسى شما كه به روايت عمل كردى، اثرش بيشتر از سخنرانى بود.
📚 خاطرات حجةالاسلام قرائتى ج ۱ ص ۵۲
💐 ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر مبارک.
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 همسر شهید مطهری رحمة الله علیه
🔶 مادر استاد در مورد شهید مطهری گفتند: در زمانی که استاد مطهری را هفت ماهه حامله بودم، در خواب دیدم که در مسجد فریمان تمام زنان فریمان نشسته اند و من هم آنجا هستم.
🔶 یک دفعه دیدم که خانم بسیار محترم و مقدّسی با مقتعه وارد شدند و دو خانم دیگر دنبال ایشان آمدند، در حالی که گلاب پاش هایی را در دست داشتند.
🔶 آن خانم مجلّلی که در جلو آن دو خانم بودند، به آنها گفتند: گلاب بریز، آنها روی سر تمام خانم ها گلاب پاشیدند. وقتی به من رسیدند، سه دفعه روی سر من گلاب ریختند.
🔶 ترس مرا فرا گرفت که نکند در امور دینی کوتاهی کرده باشم. ناگزیر مجبور به سؤال کردن شدم و از آن خانم پرسیدم: چرا روی من سه دفعه گلاب پاشیدند⁉️
🔶 گفتند: به خاطر آن جنینی که در رحم شماست. این بچّه به اسلام خدمتهای بزرگی خواهد کرد.
🔶 وقتی مرتضی به دنیا آمد، با بچّه های دیگر فرق داشت، به طوری که در سه سالگی کُت مرا بر دوش می انداخت و به اتاقی در بسته می رفت و در حالی که آستینهای کت به زمین می رسید، به نماز خواندن می پرداخت.
📚 پارهای از خورشید، ص ۹۷
✅ سالروز شهادت آیت الله مطهری و روز معلم گرامی باد.
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 همسر شهید مطهری
✅ سه شب قبل از شهادت، ایشان خوابی دیدند. آخرین شب جمعه بود. با شوق از خواب بلند شدند. از ایشان پرسیدم: چه شده؟
✅ گفتند: الان خواب دیدم که من و امام خمینی در خانه کعبه مشغول طواف بودیم، که ناگهان متوجّه شدم پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به سرعت به من نزدیک می شوند.
✅ همین طور که حضرت نزدیک می شدند، برای اینکه به امام خمینی بی احترامی نکرده باشم، خودم را کنار کشیدم و به امام خمینی اشاره کردم و گفتم: یا رسول الله آقا از اولاد شما هستند.
✅ حضرت به امام خمینی نزدیک شدند، با ایشان روبوسی کردند و بعد به من نزدیک شدند و با من روبوسی کردند.
✅ بعد لبهایشان را بر روی لبهای من گذاشتند و دیگر برنداشتند و من از شدّت شعف از خواب پریدم، به طوری که داغی لبهای حضرت را روی لبهایم هنوز حس می کنم.
✅ بعد ایشان کمی سکوت کردند و گفتند: من مطمئنم که به زودی اتّفاق مهمی برای من رخ می دهد.
📚 پارهای از خورشید، ص ۱٠۵
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 بحر مّواج
🎤👈 حجة الاسلام محمدتقی فلسفی
💠 واعظ فهمیده و دانایی می گفت: در یکی از سالهایی که زیارت عتبات آزاد بود، من در نجف بودم.
💠 روزی سه چهار نفر از منبریهای محترم تهران را دیدم که با هم جایی می رفتند.
💠 پرسیدم کجا می روید؟ گفتند: امروز آیت الله خویی ما را به ناهار دعوت کرده است، تو هم بیا. او می گفت: مرا هم بردند و پنج نفر شدیم.
💠 در آن مجلس از آقای مطهری که آن موقع برای زیارت به نجف آمده بود، سخن به میان آمد. آیت الله خویی گفتند:«مطهری بحر موّاجی است». این جملهای والا از مرد بزرگی مانند آیت الله خویی درباره شهید مطهری است.
📚 پارهای از خورشید ص ۳۸۴
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
💠 وقتی که یکی از دوستان طلبه، به مدیریت حوزه علمیه یکی از شهرستان ها منصوب شد، به من پیشنهاد داد که شما هم برای تدریس به این حوزه علمیّه، بیایید.
💠 بنده هم از محضر عارف روشن ضمیر حاج آقا توسلی رضوان الله تعالی علیه سؤال کردم که آیا شما این کار را به صلاح بنده می دانید یا نه؟
💠 حاج آقا فرمودند: طولی نمی کشد که دوستت از مدیریت کنار گذاشته می شود، روی حرف او حساب باز نکن.
💠 اما بنده بنا به دلایلی، بر خلاف فرمایش حاج آقا، برای تدریس اعلام آمادگی کردم.
💠 بعد از مدت کوتاهی، دوستم تماس گرفت و گفت:«بنده از مدیریت حوزه کنار گذاشته شدم».
✅👈 خاطره ی ارسالی یکی از مریدان نزدیک حاج آقا.
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 فضائل حضرت حمزه سلام الله علیه
🔷 حضرت على عليه السلام مىفرمود: اى كاش بعد از رحلت پيامبر دو يار همچون جعفر طيّار و حمزه مىداشتم.
🔷 حمزه، شهيدى كه امام سجاد عليه السلام در خطبه مسجد شام بعد از شهادت امام حسين عليه السلام به خويشاوندى او افتخار نمود.
🔷 حمزه، كسى كه روز قيامت بر مركب رسول خدا صلى الله عليه و آله سوار مىشود.
🔷 حمزه، كسى كه فاطمهى زهرا عليها السلام هر هفته به زيارت قبر او رفته اشك مىريخت.
🔷 حمزه، كسى كه پيامبر دربارهاش فرمود: هر كس مرا زيارت كند، ولى به زيارت حمزه نرود جفا كرده است.
🔷 حمزه، شهيدى كه سينهاش را بعد از شهادت شكافته جگرش را بيرون آورده و جويدند، گوش و بينى و دست و پاى او را قطعه قطعه نمودند.
🔷 پيامبر اكرم لباس خود را از تن بيرون آورد و بر روى جنازهى قطعه قطعه شدهى حضرت حمزه انداخت. و آنقدر گريه كرد تا از حال رفت و فرمود:«يا اسَدَ اللّهِ وَ اسَدَ رَسُولِه يا كاشِفَ الْكُرُباتِ يا حَمْزَةُ يا ذابُّ يا مانِعُ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ»، اى شير خدا و شير رسول خدا، اى كسى كه ناراحتىها را برطرف مىكردى، اى كسى كه جلوى ظلم و آزارى كه بر پيامبر وارد مىشد مىگرفتى.
🔷 پيامبر اكرم هفتاد و دو بار بر بدن حمزه نماز خواند، به اين ترتيب كه اول بر حمزه نماز خواند سپس هر يك از شهدا را كه مىآوردند در كنار بدن مقدس حمزه قرار مىدادند و بر هر دو نماز مىگزاردند.
🔷 حمزه، كسى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دربارهاش فرمود:«أَحَبُ أَعْمَامِی إِلَیّ حَمْزَةُ». محبوب ترین عموهایم، حمزه است.
🔷 حمزه، شهيدى كه پيامبر همين كه ديد زنان مدينه براى ساير شهدا عزادارى مىكنند فرمود:«لَكِنَّ حَمْزَةَ لاَ بَوَاكِيَ لَه» براى حمزه گريه كنندهاى نيست! زنان مدينه از آن پس براى حمزه به قدرى عزادارى كردند كه حضرت در حق آنان فرمود: به خانه هايتان برگرديد، خداوند پاداش اين عزادارى شما را با رحم و الطاف خود جبران كند، انصافاً حق يارى را ادا نموديد.
📚 کتاب حجّ حاج آقا قرائتی، ص ۲۵۹
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅👈 برترین أعمال
💠 عَنْ أَبِی عَلْقَمَةَ قال: صَلَّی بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الصُّبْحَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَینَا فَقَالَ: مَعَاشِرَ أَصْحَابِی رَأَیتُ الْبَارِحَةَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَخِی جَعْفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ. فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَُما أَی الاْءَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلُ؟ قَالا: فَدَینَاک بالآبَاءِ وَالامُّهاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الاْءَعْمَالِ الصَّلاةَ عَلَیک وَ سَقْی الْمَاء وَ حُبَّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.
💠 ابو علقمه می گوید: پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله بعد از نماز صبح رو به ما کرد و فرمود: اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر طیّار را در خواب دیدم. به آن دو نزدیک شدم و گفتم: کدام عمل را برتر یافتید؟
💠 گفتند: پدر و مادر ما فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبّت علی بن ابی طالب علیهالسلام را برترین اعمال یافتیم.
📚 بحار الانوار، ج ۳۹ ص ۲۷۴
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
✅ آیت الله بهجت رحمة الله علیه هر وقت از قم به مشهد مشرّف میشد و همچنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی میکرد و به زیارت حضرت #عبدالعظیم حسنی میرفت.
✅ گاهی پیش میآمد که نیمهشب به حرم میرسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم میگذاشتند یا اتاقی میگرفتند و در آنجا منتظر میماندند تا در حرم باز شود.
✅ میفرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. اهل تهران جفا کردهاند اگر هفتهای یک مرتبه به زیارت حضرت عبدالعظیم نروند.
📚 رحمت واسعه، ص ۲۵
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی رحمة الله علیه
🔷 شخصی بود به نام استاد محمد بنّا؛ اما بنّایی بلد نبود، نقل کرد: روزی پدرتان آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی را دیدم. عرض کردم: ۳۲۰ تومان برای نان و ... بچه هایم قرض کرده ام، بدهکارم.
🔷 ایشان به من یک تومان داد و گفت: از اینجا برو حضرت #عبدالعظیم حسنی رحمة الله علیه. خدمت حضرت که رسیدی به ایشان بگو: عبدالعلی، نگو حاج آقا، بگو عبدالعلی، سلام رساند و عرض کرد که قرض مرا ادا کنید.
🔷 رفتم، این کار را کردم. از ایوان حرم بیرون آمدم، در صحن، کسی با من مصافحه کرد و ۳۲۰ تومان در دست من گذاشت. درست همان مقدار که بدهکار بودم.
📚 خاطرههای آموزنده، ص ۳۳۷
🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi