توکل بر خدايت کن؛
کفایت میکند حتما؛
اگرخالص شوی با او؛
صدایت میکندحتما؛
اگربیهوده رنجیدی؛
ازاین دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکندحتما؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی ازاو؛
به هروقتی صدایش کن؛
حمایت میکند حتما؛
خطا گر ميروي گاهی؛
به خلوت توبه کن با او؛
گناهت ساده میبخشد؛
رهایت میکند حتما؛
به لطفش شک نکن؛
اگر دنيا حقيرت کرد؛
تو رسم بندگی آموز؛
حمایت میکند حتما؛
اگرغمگین اگرشادی؛
خدایی راپرستش کن؛
که هردم بهترینها را؛
عطایت میکندحتما ..
:
─┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅─
شبتون سرشار از عطر دعا و مناجات
مینویسم خدا بحق حسین
یا سریع الرضا بحق حسین
ربنا آتنا بحق حسین
گویم العفو را بحق حسین
تا ببخشی مرا بحق حسین
آمدم آشتی کنم با تو
رد من مستکین خود را تو
وحده لا رفیق الا تو
ما کریمیم ای خدا یا تو؟
کرمی کن به ما بحق حسین
منم و کوله بار سنگینم
دارد از دست می رود دینم
به خداوندی تو خوشبینم
من از این ذکر ، خیر میبینم
یا سمیع الدعا بحق حسین
جانم آنشب که بر دهن برسد
ملک الموت نزد من برسد
کاش آنجا امام حسن برسد
یکنفر یار سینه زن برسد
تا بگیرم نوا بحق حسین
چه نمایم برای وحشت قبر
چه کنم با فشار و غربت قبر
دستخالیم و خجالت قبر
مونسم باش بین خلوت قبر
رحمی آن لحظه ها بحق حسین
تستر الذنب ، کوه غفرانید
نام ما را اگر نمیخوانید
لااقل جرم ما بپوشانید
من نجف رفته ام ، نسوزانید
جان خیر النسا ، بحق حسین
شب جمعه است یا امام زمان
خجلم از شما امام زمان
دوست دارم تو را امام زمان
التماس دعا امام زمان
پیش ماهم بیا بحق حسین
باز دارم هوای شش گوشه
بی قرارم برای شش گوشه
درد ما و دوای شش گوشه
آه پایین پای شش گوشه
ببرم کربلا بحق حسین
ته مقتل بگو چه شد آقا
تن که شد پشت و رو چه شد آقا
پنجه شمر و مو چه شد آقا
چکمه روی گلو چه شد آقا
العجل مهدیا بحق حسین
*محمد جواد پرچمی
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی مداح اهل بیت حاج آقای سازگار. در باره امام مهربانی ها حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء بابی انت و امی یا علی ابن موسی الرضا المرتضی
✅شما بروید من هم می آیم!
✍️چند تن از دوستان نقل کردند که درباره امام راحل (ره) که خیلی مقید به نماز اول وقت بود خواستیم آقا را امتحان کنیم. مثلا سفره غذا را درست اول وقت نماز می انداختیم، یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت نماز قرار می دادیم.
اما حضرت امام (رض) در این گونه موارد می فرمودند: شما غذایتان را بخورید و من هم نمازم را می خوانم هر چه بماند من می خورم یا در موقع مسافرت می فرمودند: شما بروید من هم می آیم و به شما می رسم!
💥مدت ها از این مسأله گذشت و نه تنها نماز اول وقت حضرت امام ترک نشد بلکه ایشان ما را هم حساس به خواندن نماز اول وقت کردند.
📚داستان های نماز، ص 106
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
🔴قیام خونین 15 خرداد
🔹بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمی آید و بسترها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است. قیام 15 خرداد نیز جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. این قیام، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.
🔵دستگيری امام خمينی
در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
🔴قيام 15خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگيری امام در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار "يامرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره)شدند.
در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.
امام خمینی :
اگر ایمان وارد قلب شود کارها اصلاح می شود. ایمان به خدا نور است
ایمان به خدا باعث می شود که تمام تاریکهیها از پیش پای مومنین برداشته بشود
🔷سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی ره تسلیت باد
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
🔻 ثبت بزرگترین تشییع جنازه تاریخ در کتاب رکورد های گینس
🔻مراسم تشییع پیکر حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) به عنوان مراسمی با بیشترین تعداد شرکت کننده در کتاب گینس ثبت شده است. به نوشتهی گینس به استناد اظهارات مقامات رسمی ۱۰ میلیون و ۲۰۰هزار نفر در این مراسم شرکت داشتهاند که در حدود یک ششم جمعیت آن زمان ایران بوده است.
🔻در کتاب رکوردهای #گینس سال 2012 میلادی نیز، نام حضرت امام خمینی(ره) دو بار به عنوان رهبری محبوب، ثبت شده است. کتاب رکوردهای گینس که هر ساله نسخه تازه ای از آن منتشر میشود در سال 2012، نام امام خمینی(ره) را در بخش پرجمعیتترین و باشکوه ترین استقبالها و نیز گستردهترین تشیع جنازههای مردمی در طول تاریخ، ثبت کرده بود."
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
💚 صحبت های جالب و شنیدنی امام خمینی درباره آیت الله خامنه ای:
شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید. ایشان را من سالهای طولانی میشناسم، و در آن زمانی که اوّل نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف برای رساندن پیامها تشریف میبردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده.
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
﷽ 💠 نماز با تیمم و پشت به قبله 💠
🌸 خانم فریده مصطفوی می گویند: شب پانزده خرداد 42، آقا توی حیاط خوابیده بودند که مأموران رژیم آمدند، در را شکستند و وارد خانه شدند. خود امام برای من تعریف می کردند:
وقتی آن ها در را شکستند، من متوجه شدم که آن ها آمده اند مرا بگیرند. فوراً به خانم گفتم: «شما هیچ صحبتی نکنید، بفرمایید توی اتاق.» من دیدم آن ها ریختند توی منزل.
🍃 احتمال دادم ممکن است اشتباه کنند و مصطفی را ببرند. به همین جهت گفتم: « خمینی من هستم.» آماده بودم و مرا بردند. چون کوچه ها باریک و کوچک بود، ما را توی ماشین کوچکی گذاشتند و تا سر خیابان بردند. سر خیابان یک ماشین خیلی بزرگ ایستاده بود. مرا سوار ماشین بزرگ کردند و حرکت کردند.
🍃 یک نفر یک طرف من نشسته بود که از اول تا آخر سرش را گذاشته بود کنار دست من و به بازویم تکیه داده بود و گریه می کرد. یکی دیگر هم طرف دیگرم نشسته بود و مرتب شانه ام را می بوسید. همین طور که می آمدیم توی راه، من گفتم: «نماز نخوانده ام، یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.» گفتم: «شما که مسلح هستید، من که اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یک نفرم، کاری که نمی توانم بکنم.» گفتند: «ما اجازه نداریم.»
🍃 فهمیدم که فایدهای ندارد و این ها نگه نمی دارند. گفتم: خوب، اقلاً نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند، من همین طور که توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین دولا شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم.
🍃 نمازی که خواندم پشت به قبله بود. چرا که از قم به تهران می رفتیم و قبله در جنوب بود. نماز به تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.
📗 برداشت هایی از سیره امام خمینی (رضوان الله علیه)، ج3، ص51 و 52.
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
🌷داستاني عجيب از پيش بيني امام خميني از آينده خوب يک جوان لااُبالي🌷
💎💎💎💎💎
آيت الله احدی از اساتيد حوزه علميه قم و صاحب تفسیر فروغ می گوید:
حدود بیست سال است که در شهر بابل به مدّت ده روز، بعد از نماز صبح، جلسه داریم. يک بار وقتی از منبر پايين آمدم، دیدم آقایی که همیشه جلوی منبر می نشست و اهل اشک و ناله بود، آمد و گفت: حاج آقا يک وقتی به من می دهی!؟
گفتم: اتفاقاً خیلی دلم می خواهد با هم حرف بزنيم. شما چند سال است پای منبر من می آيي، امّا خیلی آرام و ساکت هستيد.
آن روز ايشان به منزل ما که در روستایی در بابل است آمد. بعد از کمی صحبتهای اوليّه، شروع کرد به گفتن:
حاج آقا! من جوانی لات بودم توی این شهر، همه گونه اشتباه از من سر می زد. تا اینکه انقلاب پيروز شد. یک بار اهالی محل داشتند با مینی بوس به جماران خدمت امام می رفتند. به من گفتند تو هم بيا.
با خودم گفتم: بابا، ما و اين همه معصيت!...امّا باشد، من اين سيّد را دوست دارم.
به هر حال ما هم آمدیم جماران. امّا امام آن روز ملاقات نداشت. مردم پشت در آنقدر شعار دادند که حاج احمد آقا آمد وگفت: شما صبر کنید، ساعت ده و سی دقیقه به بعد، بیایید دست امام را ببوسید و بروید.
ما هم به صف برای دستبوسی امام ایستادیم. همه دست امام را بوسیدند و رفتند. نوبت به من رسید. تا آمدم دست امام را ببوسم، ایشان دستشان را کشيدند!!!
خیلی حالم گرفته شد، امام هم این موضوع را فهمید.
تو همان حال و هوای لوطی گری و لاتی با خودم گفتم: بابا مرد حسابی، برای همه داشتی، امّا برای من دست کشیدی!؟ خب اگر می دانستم نمی آمدم.
آمدم از در بروم بیرون که محافظ امام دوید و آمد و گفت: آقای فلانی! شما بیرون نرو!
با خودم گفتم: نکند می خواهند من را بازداشت کنند!؟
گفتم: من کاری نکردم!
مجدداً محافظ امام گفت: به شما می گویم نرو! امام با شما کار دارند!
منتظر ماندیم تا همه رفتند. من رفتم داخل اتاق، دیدم امام و حاج احمد آقا نشسته اند. امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود: برو بیرون!
بعد امام دستم را گرفت و فرمود: ناراحت شدی!؟
گفتم: بله. آقا این ها همشهری های من بودند. همه دست شما را بوسیدند، امّا من...!!!
امام با حالتی خیر خواهانه فرمود: پسرم چرا نماز نمی خوانی!؟ چرا گناه می کنی!؟ خدا چه بدی به تو کرده!؟
تعجّب کردم. گفتم: حاج آقا! شما از کجا می دانید!؟
امام فرمودند: شما هم به دین خودت عمل کن، به این مقام می رسی.
بعد انگشترشان را در آوردند و گفتند: این انگشتر مال شما.
حضرت امام ادامه داد: تو خوب می شوی! خوب می شوی! با دختر یک آیت الله ازدواج می کنی، امّا بچّه دار نمی شوی، بعدها راه کربلا باز می شود.
در سفر اوّل کربلا نه، در سفر دوّم، پايين پای حضرت عبّاس(سلام الله عليه) ایست قلبی می کنی و از دنیا می روی و تو را کنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله عليه) دفن می کنند. ولی این مطلب را به کسی نگو!
حاج آقای احدی! همه مطالب امام تا اینجا درست بود. من داماد یکی از آیات عظام شدم. بچّه دار هم نشدم. سفر اوّل کربلا رفتم. حالا عازم دومين سفر کربلا هستم.
آيت الله احدی ادامه داد: ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم. کاروان برگشت. امّا دوست ما همراه کاروان نبود!
اهل کاروان گفتند: درست کنار قبر حضرت عبّاس(سلام الله عليه)، در حال خواندن زیارتنامه، ایست قلبی کرد و از دنیا رفت.
آمدند او را برای دفن از حرم بیرون ببرند، خدّام حرم حضرت عبّاس(سلام الله عليه) آمدند و گفتند: کجا!؟ حضرت عبّاس(سلام الله عليه) در عالم خواب به ما پيغام داده که این مرد با این مشخّصات را پایین پای من دفن کنید!
الان جلوی کفشداری حضرت عبّاس(سلام الله عليه)، قسمت پایین پای حضرت، سنگی است که روی آن نوشته:
مرحوم عبّاس_مرندی.
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh
در دلم بود كه آدم شوم؛
امّا نشدم 🍁
بی خبر از همه عالم شوم؛
امّا نشدم🍁
بر درِ پیرِ خرابات
نهم روى نیاز🍁
تا به این طایفه محرم شوم؛
امّا نشدم 🍁
هجرت از خویش كنم،
خانه به محبوب دهم 🍁
تا به اسماء معلّم شوم؛
امّا نشدم🍁
از كف دوست بنوشم همه شب
باده عشق 🍁
رسته از كوثر و زمزم شوم؛
امّا نشدم🍁
فارغ از خویشتن و
واله رخسار حبیب🍁
همچنان روح مجسم شوم؛
امّا نشدم🍁
سر و پا گوش شوم،
پاى به سر هوش شوم 🍁
كز دَم گرم تو مُلهَم شوم؛
امّا نشدم🍁
از صفا راه بیابم
به سوى دار فنا🍁
در وفا یار مسلّم شوم؛
امّا نشدم🍁
خواستم بر كنم از كعبه دل،
هر چه بت است🍁
تا برِ دوست مكرّم شوم؛
امّا نشدم 🍁
آرزوها همه در گور شد
اى نفس خبیث🍁
در دلم بود كه آدم شوم؛
امّا نشدم🍁
📚دیوان اشعار حضرت امام خمینی(رحمه الله)
#امام_خمینی
#پانزده_خرداد
@tavasolnameh