یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است
دل خود را به دست او سپردن خوش است(2)
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
وقت مردن بیا تو در کنارم حسین
روی ماه تو را دیدن و مردن خوش است
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
لب شط فرات به یاد سقای عشق
تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است
ای علمدار من میر وسردار من وای حسنم نور دوعینم
قبر شش گوشه را بغل گرفتن خوش است
راز دل با گل فاطمه گفتن خوش است
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
یا حسین یا حسین عشق و روان من است
کربلا کربلا آرام جان من است
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
از خدایم طلب کنم به وقت سجود
تا حسینم شود شفیع یوم الورود
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
تا دمِ آخرین حسین حسین بر لبم
مدح مولا شده نوای روز و شبم
توحسن منی نور عین منی وای حسینم نور دوعینم
Haj Meysam MotieeShab04Moharram1396[03].mp3
زمان:
حجم:
2.62M
یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است
جان خود را به دست او سپردن خوش است
(یا حسین یا حسین شهید کرببلا)
وقت مردن بیا تو در کنارم حسین
روی ماه تو را دیدن و مردن خوش است
(یا حسین یا حسین شهید کرببلا)
لب شط فرات به یاد سقای عشق
تشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است
(یا حسین یا حسین شهید کرببلا)
قبر شش گوشه را بغل گرفتن خوش است
راز دل با گل فاطمه گفتن خوش است
.
#شروع_مجلس
#امام_حسین
خوش به حال هر کسی که روضه دعوت میشود
"هیأتی" از جانب زهرا حمایت میشود
بس که شأن و منزلت در روضهخانه ریخته
هر که یک دفعه بیاید، پیشکسوت میشود
این وسط آن عاشقی بُرده است که در این دو ماه
بیریا میآید و مشغول خدمت میشود
یک پر کاهی اگر چشم کسی نمناک شد
کوه عصیان هم اگر باشد شفاعت میشود
گریه کن با گریهاش غسل تقرّب میکند
قطرهای از اشک، مُنجر به طهارت میشود
هر که در ماه محرّم کار و بارش شد حسین
چون «رسول ترک» آخر با سعادت میشود
رازق ما کربلاییها حسینِ فاطمه است
روزی یکسال ما این ماه، قسمت میشود
در میان هیأتش انگار زیر قُبّهای
تا که لب وا میکنی فوراً اجابت میشود
تا به سجده میروم سمت خدا پَر میکشم
علّت معراجهایم مُهر تربت میشود
آن قدَر آقاست این آقا به عبّاسش قسم
ارمنی هم زیر این پرچم هدایت میشود
نالههای مادری پهلوشکسته میرسد
روضهخوان تا وارد ذکر مصیبت میشود
"یا بُنَیّ" حال ما را زود میریزد به هم
قلب ما با آهِ زهرا پُرحرارت میشود
صبح محشر تا که میگوید حسین من کجاست؟
میرسد آقا... ولی بیسر... قیامت میشود
شاعر : #محمد_فردوسی✍
در دلم حسّی شبیه گم شدن دارم حسین
دور از کرب و بلا خیلی محن دارم حسین
من همین دیروز از پیش تو برگشتم ولی
بیشتر از پیش شوق آمدن دارم حسین
من که کامم بود آلوده ولی تطهیر شد
از همان وقتی که نامت بر دهن دارم حسین
من که در دوزخ نخواهم سوخت چون که سالها
در میان روضه رزق سوختن دارم حسین
من که سیر از نوکری تو نخواهم شد، ببین
مثل قبل انگیزه ی سینه زدن دارم حسین
تا ابد مشق شب و روزم حسین است و حسین
تا لحد شوق حسین آموختن دارم حسین
باید از این غم بمیرم، بوریا دیگر چه بود؟
بی کفن هستی، منِ نوکر کفن دارم حسین
من سه ساعت کمتر است، از تو جدا ماندم ولی
مثل اینکه سالها با تو سخن دارم حسین
هیچ باور داشتی با شمر رو در رو شوم؟
زینبم با شمر جنگ تن به تن دارم حسین
بعد خولی و سنان آمد کنارم، داد زد:
شمر هستم خنجری گردن شکن دارم حسین
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#روضه
#بهمن_ترکمانی
▪️هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجادعلیهالسّلام
🕌از امام سجاد (علیه السلام ) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام!
🔸طبق روایت دیگر امام سجاد (علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
☑️۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
☑️۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت.
☑️۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
☑️۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!»
☑️۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند وخانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید.
☑️۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
☑️۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم
https://eitaa.com/esffozala
ای خدا زینب و مجلس نامحرمان
تشت زر پیش رو راس حسین در میان
ناله ی کودکان
ضربه ی خیزران
وا حسینا وا حسینا
******
تهمت خارجی به آل حیدر زدند
بر لبان حسین به پیش خواهر زدند
وای از این دست غم
جور و ظلم و ستم
وا حسینا وا حسینا
******
قاری عشق من دگر تو قرآن مخوان
هر چه خوانی عدو زند به روی دهان
خون روی لبت
قاتل زینبت
وا حسینا واحسینا
******
بار دیگر اخا آیه ی قرآن بخوان
تا که از ما رود دیده ی نامحرمان
خوانده خصم ای عزیز
دخترت را کنیز
وا حسینا وا حسینا
«اسارت» #مرثیه_اسارت
جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان
دادند در خرابهی بیسقف، جایشان
آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای
مجروح از پیادهرَوی بود، پایشان
شخصی کنیز خواست از آن فرقهای که بود
جبریل، خادم درِ دولتسرایشان
آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان
در آفتاب، سوخت رخ مهلقایشان
آنان که شُست قابلهشان ز آب سلسبیل
از تشنگی پرید رخ و رنگهایشان
جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند
از نینوا به عرش برین شد، نوایشان
کردند نرم، سینهی جمعی که روز و شب
زهرا به روی سینه همیداد، جایشان
جمعی که بود پنجهی ایشان، گرهگشای
بستند دستها ز جفا از قفایشان
آن فرقهای که واسطهی رزق عالمند
دادند نان به رسم تصدّق، برایشان
«جودی»، به روزگار زند خیمهی شهی
از آن دمی که گشت گدای گدایشان
#جودی_خراسانی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🦋🦋
My Recording4_5882132371012061887.mp3
زمان:
حجم:
4.3M
#نوحه_ایام_اسارت
#واحد
#زمزمه_ایام_اسارت
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#سبک_بریز_آب_روان_اسما
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
الا ای ماه تابانم ، به نِی قاریِ قرآنم
به لب شد از غمت جانم ، ببین حال پریشانم
حسین جانم حسین جانم
---------
الا ای مهجبین من ، نگار نازنین من
نظر بِنما به احوالم ، مَهِ نیزه نشین من
تحمل کردم ای مظلوم ، ز خصم تو جسارت را
کشیدم در رهِ عشقت ، غم و رنج اسارت را
پر از سوز و شرر گشتم ، ز غم خونین جگر گشتم
که با فرزند ذلجوشن در این ره همسفر گشتم
دو چشم اهل بیتت را ، ببین گریان ببین گریان
ز روی نیزه ی غربت ، بخوان قرآن بخوان قران
به اشکم آبرو دادم ، جهاد و استقامت را
به عالم کرده ام معنا ، بزرگی و شهامت را
مرا ای یوسف زهرا ، کجا رخساره نیلی بود؟
جواب یا حسین من ، ز دشمن ضرب سیلی بود
ز فرزندان پیغمبر ، چه حرمت ها که بشکستند
به ما تهمت زده دشمن ، که اینها خارجی هستند
ز داغت بر همه عالم ، حدیث غم حکایت شد
به قرآن خواندنت بر نی ، ز ما ها رفع تهمت شد
امان از خنده ی دشمن ، امان از ساز و چنگ و دف
سرت بر نیزه و میزد ، عدو دور تو سوت و کف
#استادمجیدطاهری 🎤
#اسارت
#امام_حسین_علیه_السلام
#مرثیه
#نوحه
.
#مناجات_با_امام_حسین
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
*******************
یک یاحسین گفتم و دل بی قرار شد
چشمم برای داغِ تو ابرِ بهار شد
در دامِ عشق تو چه خوش است این اسارتم
شکرِ خدا به دست تو قلبم شکار شد
عزت گرفت هر که " عزیزم حسین" گفت
آن که نگشت دورِ تو، دیدم که خوار شد
هر کس نکرد نوکری ات را زِ یاد رفت
هر کس که ماند پای غمت ماندگار شد
قربانِ تاجری که برای تو خرج کرد
رحمت بر آن که بانی و خدمتگزار شد
قربانِ آن جوانِ عراقی که اربعین
دارایی اش برای تو داد و ندار شد
قربان نوکری که خودش نانِ شب نداشت
امّا برای نوکرِ تو سفره دار شد
دادی برای دینِ خدا هر چه داشتی
هستیِ تو تصدُّقِ پروردگار شد
جان جهان فدای تو مولا که پای حق
از تن سرت جدا و به نی استوار شد
۰
از بس که نیزه بر بدنت جا گذاشتند
گودالِ قتلگاه تو چون نیزه زار شد
ده اسبِ نانجیب به جسمِ تو پا زدند
طوری که روی خاک تنت استتار شد
جسمت هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد
با زخم های کاری ات آخر چه کار شد
از آن زمان که پیکر پاکت نشد کفن
در راهِ عشق بی کفنی افتخار شد
چشم انتظارِ منتقمِ تو نشسته ام
عمری که رفت صرفِ همین انتظار شد
*********************
#رضا_یزدی_اصل ✍
#امام_حسین
.