#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از سفرهی کریم، مرا منعِ نان نکن
با روضهی حسین، مرا امتحان نکن
من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات
یکلحظه بیحسین، بمانم... گمان نکن
سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی
در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن
تنها حسین رمزِ نجات است در جهان
من را گدای مرحمتِ این و آن نکن
وقتی بهشت، تکهای از شهرِ کربلاست
در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن
ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن
خنجر به حلقِ تشنهی این میهمان نکن
عادل حسین قربان
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در این عالم هر آنچه دارم از این چشم تر دارم
من از اشکی که بر غیر تو میریزد حذر دارم
مرا اصلا نمیفهمد کسی غیر از تو این یعنی
همیشه وقت هر دردی تورا مد نظر دارم
پدر وقت قسم خوردن فقط اسم تورا میگفت
تو را از ابتدای کودکی ام زیر سر دارم
نمیداند کسی اما خود من خووب میدانم
برای هرکسی خیرم برای تو ضرر دارم
برای هر سلام من جوابی نیست غیر ازتو
از این پرچم سیاه توست من عزت اگر دارم
برای دیدنت دارم به دست و پات می افتم
طلب کن حق زهرا مادرت قصد سفر دارم
امیر فرخنده
سحر برخیز تجدید وضو کن
به آب توبه خود را شستشو کن
اگر خواهی شوی پاک از پلیدی
به درگاه خدای خویش رو کن
به شکر نعمتش تا می توانی
لبت را آشنا با ذکر او کن
در رحمت به رویت کرده حق باز
به او رو آور و دفع عدو کن
گدای درگه حق شو به عالم
گدایی گر کنی با آبرو کن
هرآنچه درد دل داری به عالم
سحر با حقتعالی گفتگو کن
اگر خواهی تو فیض از محضرحق
از او توفیق طاعت آرزو کن
کانال متن روضه مجمع الذاکرین Shab5Fatemieh2-1392[04].mp3
زمان:
حجم:
5.25M
#واحد
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤حاج میثم مطیعی
می رود با تابوتت جان من، رحمی کن بر چشم حیران من
می رود با تابوتت جان من، رحمی کن بر چشم حیران من
در میان شعله ی کین، صبر تو مانده به یادم
رفته ای از چشمم اما در دلم هستی دمادم
(جانم زهرا، جانم زهرا)
ای شهید ولایت نام تو، شد کفن جامه ی احرام تو
وقت تشییع تو زهرا، آسمان رنگش کبود است
بی گمان فهمیده حیدر، زخم پهلو از چه بوده است
(جانم زهرا، جانم زهرا)
بر خاکت می نهم یاس پرپر، شرمنده ام از روی پیمبر
ای بهشت آسمانی، جای تو در گِل نبینم
تا نبینم آسمان را ، بر مزارت می نشینم
(جانم زهرا، جانم زهرا)س
Banifateme 1358307074_-914898547.mp3
زمان:
حجم:
5.01M
دلم افتاده در دام اباعبدالله
«لبیک یاحسین علیه السلام»
دلم افتاده در دام ابا عبدالله پریده بر سر بام ابا عبدالله
من آن هیچم من آن پستم من آن ناچیزم که قیمت دارم از نام ابا عبدالله
که قیمت دارم از نام ابا عبدالله
دوباره در دلم شور عزا افتاده صدای ناله در عرش خدا افتاده
دانلود مداحی دلم افتاده در دام ابا عبدالله مجید بنی فاطمه
سرت بر نی تلاوت میکند قرآن را تنت اما در این صحرا رها افتاده
تنت اما در این صحرا رها افتاده
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
دوباره در دلم شور عزا افتاده صدای ناله در عرش خدا افتاده
🎙#سیدمجیدبنی_فاطمه
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
┏━━━━━━━🌺🍃━┓
«قهرمان صبر» عنوان سروده ای از شاعر خراسانی سیدعبدالله حسینی است که امروز آن را با هم می خوانیم.
کیست آن بانو که قبل از مرگ محشر دیده بود
آن که در یک روز داغ شش برادر دیده بود
کیست آن بانوی اندوهی که با غم شد بزرگ
در زمان خردسالی داغ مادر دیده بود
کیست آن بانو که هنگام هجوم ظالمان
مادرش را ملتهب از ضربت در دیده بود
کیست آن بانو که وقت غسل دادن ناگهان
صورت و پهلوی مادر را مکدر دیده بود
کیست آن بانو که تشتی را به چشم خود پر از
لخته های خون سیال برادر دیده بود
کیست زینب(س) آن زن تنها که چرخ نیلگون
از برایش خواب های حسرت آور دیده بود
کیست زینب(س) آن که ناوک های زهرآلود را
بر گلوی کودک شش ماهه تا پر دیده بود
کیست زینب(س) کوهی از آرامش و صبر و ثبات
گرچه یار خویش را افتاده بی سر دیده بود
ناگهان از فرط غربت خورد بر محمل سرش
چون سر خورشید بر نی در برابر دیده بود
کیست زینب(س) آن که در آن ظهر با چشمان خویش
شمر را بر سینه چاک برادر دیده بود
کیست زینب(س) آن که از روز ولادت تا وفات
چشم هایش را همیشه آسمان، تر دیده بود
داغ جعفر، داغ اکبر، داغ اصغر(ع) دیده بود
هرچه گل پرورده بود آن روز پرپر دیده بود
ای خوش آن روز که بر دیده دری باز شود
دارم امید دری از سحری باز شود
جز غم و غصه ی تو غصه و غم نیست مرا
سفره ی دل نه به هر خیره سری باز شود
مرغ بی بال و پرم گوشه ی زندان خراب
باید از کنج قفس بال و پری باز شود
جز حریم نظرت نیست پناه دگری
گره بسته ی ما با نظری باز شود
دم به دم یاد تو هستم که تو یادم باشی
درد گفتم که ز کویت خبری باز شود
بس دعا کردم و گرییدم و دادم قسمت
تا در وصل تو با چشم تری باز شود
💥 عاقبت انحراف
این اشعار از اهل سنت است،
ببینید، چون ولایت اهل بیت
علیهم السلام را ندارند ،
و اعتقادی هم به شفاعت ندارند
عاقبت کارشان، طبق شعر خودشان،
به کجا می انجامد.
👇👇👇👇👇؛
خواب بودم نیمه شب در بسترم
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود
سر بلند کردم که عزرائیل بود
رنگ از رخسار گلگونم پرید
آب پیشانی به دامانم چکید
دست و پایم سست، تن خیس از عرق
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
التماسش کردم و گفتم : امان
گفت : امر است از خدای آسمان
زندگانی بر سرت پایان گرفت
از تو باید این دقیقه جان گرفت
گفتمش : مال و منالم مال تو
تا رها یابم من از چنگال تو
گفت : نه هنگامه ی هجران توست
آنچه داری سهم فرزندان توست
سالها از عمر خود دادی هدر
از گناهان کاش میکردی حذر
آن همه فرصت چه کردی تا کنون
حال فرصت از کفَت آمد برون
کن وداع با خانمان و زندگی
رَو به عُقبی با چنین شرمندگی
گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.
روح من دست ملَک تقدیم شد
سخت جانم را برون آورد مَلَک
نالهام افتاد در گوش فلک
لاشه ای دیدم زمن در بستر است
چشمهایش بسته و گوشش کر است
صبح شد دیدم عیال و خانمان
آمدند بر بسترم گریه کنان
دخترم می زد به صورت : کای پدر
زود بستی از میان بار سفر
آن طرف تر خواهرم خون میگریست
داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟
یک نفر آمد لباسم را درید.
آن دگر گفتا که تابوت آورید
غسل میّت دادنم خویشان من
در کفن پیچیده کردند جان من
سوی قبرستان روان کردند مرا
اهل منزل صد فغان کردند مرا
زین پس از آنان سرایم دور بود.
بعد از اینها منزل من گور بود
بردَنم در قبر نهادند در لحد
قبر شد منزلگه من تا ابد
خاک را بسیار بر من ریختند.
خود دعایی کرده و بگریختند
آن زمان من بودم و تنگی گور
ظلمتی گسترده بی یک ذره نور
ناگهان آمد صدای گفتگو
دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو
گفت برخیز ای فلان ابن فلان
لحظهی پرسش رسیده ست این زمان
اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟
دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟
سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟
کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟
مانده بودم در جواب آن دو من
مهر خاموشی مرا بُد بر دهن
رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش
دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش
بی جوابم چون بدیدند آن زمان
برسرم کوبید با گرزی گران
آنچنان گرزی که آتش در گرفت
شعله هایش گور من را بر گرفت
وامصیبت این چه حال است ای خدا
ناگهان آمد به گوشم این ندا
بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی
عمر جاویدان به خود پنداشتی
حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا
پیروی از نفس و شهوت بود تورا
بر نماز خویش کاهل میشدی
روزه میآمد تو غافل میشدی
دست یاری با شیاطین داشتی
بی خیالی از برِ دین داشتی
غافل از یاد خدا بودی کنون
از عذاب سخت کی آیی برون
در غل و زنجیر کردند پای من
پس نشان دادند به من مأوای من
یک در از دوزخ برایم باز شد.
ناله و درد و فغان آغاز شد.
ضجّهها کردم خدایا الأمان
شعله ای برخاست بند آمد زبان
آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است
دیدم آنجا منزل این جاهل است
آرزو کردم که : ای کاش این زمان
بر بگردم ساعتی را در جهان
تا تن از دوزخ دمی راحت کنم
بی نهایت سجده و طاعت کنم
آرزویم بود این ، اما چه سود
راه برگشتی برای من نبود.
💥💥💥
یا فاطمه زهرا(س)..............💕
💞دل خوشی یعنی خدا را داشتن
در بهشت لطف او جا داشتن
بین سینه حب مولا داشتن
مادری مانند زهرا داشتن
دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست
روز محشر فاطمه دنبال ماست
بندگی یعنی عبادات شبش
ذکر تسبیحات بر روی لبش
سجده های غرق نور زینبش
آن حجابی که رسید از مکتبش
بندگی یعنی حجاب فاطمه
سجده های ناب ناب فاطمه
عشق یعنی خنده های فاطمه
پر گرفتن در هوای فاطمه💞
نوکری کردن برای فاطمه
با امید یک دعای فاطمه
عشق یعنی یک نگاه مادری
سر پناهی در پناه مادری
زندگی یعنی سکوتی پر سرور
انعکاس نور در سیمای نور
و بساط عاشقی ها جور جور
دور باد از زندگیشان چشم شور
زندگی یعنی بهشت بندگی
بندگی کردن برای زندگی
سادگی یعنی به کم ها ساختن
در تنور خانه نان را ساختن
و حصیری زیر پا انداختن
نه به دنیا و طلا دل باختن
سادگی یعنی دو لیوان گلی
وصله نعلین مولایم علی💞
✨اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨🦋🦋🦋🦋🦋💙💙💙
دستگاه همایون_آموزش ذکر عشق4_443692751859482788.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
دستگاه #همایون گوشه #شوشتری
مادر مادر مادر شبی دیگر
به کنار من جان بر لب باش
مادر چون کبوتر، نزنی پَر
دو، سه روز دگر با زینب باش
مادر بیمارم، شده گریه بر تو کارم
به شفای تو، دل خوش دارم
ای همه هست من ، نروی تو از دست من
که دلم توان بی مادری ندارد
بی تو زینبت یاوری ندارد
ز سکوت تو هویدا، ز خموشی تو پیدا
می سوزی و می سازی، گنجینۀ پر رازی
می دانم امشب مادر، آماده پروازی
گر می روی امشب، با خود ببر زینب
زینب، زینب، زینب، مزن امشب
تو دگر به دل مادر آذر
من خود در افغانم، پریشانم
که شوی تو زفردا بی مادر
ای طرفدار من، که شدی پرستار من
به آخر رسیده کار من
خانه دارم زینب ، گل بی قرارم زینب
به خدا که درد مادر دوا ندارد
مادرت امید شفا ندارد
تو پس از من یگانه ، بشوی چراغ خانه
هم بر علی یاور باش ، هم بر حسین مادر باش
من می روم اما تو ، همسنگر حیدر باش
آسوده حالم کن ، زینب حلالم کن
مادر مادر مادر شبی دیگر
به کنار من جان بر لب باش
مادر چون کبوتر، نزنی پَر
دو، سه روز دگر با زینب باش
ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا
تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا زهرا
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا
بی تو میخورم زمین آه و زاریم ببین بین غم ها
بانوی صف شکن در سنگر باش
حرف از سفر نزن با حیدر باش
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
حجت الاسلام میرزا محمدیمیرزامحمدی9.mp3
زمان:
حجم:
8.93M
روضه_حضرت_زهرا_س