در بین آن دیوار و در ، یارب شده محشر به پا
بهـر حمـایت از علـی ، زهـرا شـده جانش فدا
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
آتـش زبانـه میکشد ، از خانه ی خیرالنسا
پرپر شده در پشت در ، ریحانه ی خیرالنسا
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
یکی بگوید بر عَدو ، کو دین حق را کافر است
ای نانجیب بیحیـا ، ایـن دختـر پیغمبر است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
****
ای کافــران بـیحیا ، دست خـدا را بستهاید
پهلوی زهرا را زِ کین ، در پشت در بشکستهاید
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
****
بـا تازیانــه و غـلاف ، دیگر مَزَن بـر پیکرش
مگـر نمـیبینی لعین ، اینجا سِتاده دخترش
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
********************
کوچه بنی هاشم
در کوچه زهرا بر همه ، درس شهادت داده است
از ضربتِ آن بیحیا ، کوثر به خاک افتاده است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
اشک دو عالم تا ابد ، جـاری بُوَد از هـر دو عین
در راه یـاری علــی ، سیلی خـورَد اُمّالحسین
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
تاریـخ باشـد شاهـدِ ، شَـرح عـزای فاطمه
شـد کوچههای بـیکسی ، کرببـلای فاطمه
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
ای مـادرِ اربـاب ما ، با غـم عجین گشتی چرا؟
در پیش چشمان حَسَن ، نقش زمین گشتی چرا؟
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
در کوچۀ شهر نبی ، غم شد به دل حاکی چرا؟
جـانِ علـی بـر مـا بگـو ، شد چادرت خاکی چرا؟
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
********************
بیتالاحزان و اُحُد
کرده عدو یا فاطمه ، کاشانۀ جـانت خـراب
از ظلم خصم بیحیا ، شد بیتالاحزانت خراب
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
تـا بـه اُحُـد میرفتی ای، خلقت زِ روی تو خجل
میکردی از سوز جگر ، با حمزه هر دم درد و دل
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
در گلشنم خار و خس است ، آخر کجایی ای عمو
علی غریب و بیکس است ، آخر کجایی ای عمو
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
نبــودهای تـا بنگـری ، دستـان حیـدر بستـه شد
در بین آن دیوار و در ، پهلوی من بشکسته شد
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
چون لاله در دشت ستم ، از غصّـه پژمـردم عمـو
بـودی اگر در کوچهها ، سیلی نمیخوردم عمو
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
*********************
اذان بلال
گشته خزانـی از جفـا ، بـاغ و بهار مصطفی
اذان بگــو اذان بگـو ، ای یادگـار مصطفی
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
در بین خانه بستری ، از ظلم اعـدا گشتهام
بـرو بــه سـوی مأذنـه ، دل تنگ بابـا گشتهام
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
در گلشن آل عبا ، بنگر عجب خار و خس است
در بانگ تکبیرت بگو ، علی غریب و بیکس است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
بگو به مردم ای بلال ، علی شده خانه نشین
در بیـن کوچه از جفا ، زهرا شده نقش زمین
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
قلب پیمبر زین جفا ، آزرده شد آزرده شد
در بانگ تکبیرت بگـو ، حق ولایت خورده شد
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
********************
بستر شهادت
در بین بستر فاطمه ، افتاده و جان بر لب است
آنکه پرستاری کند از آن خمیده زینب است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
بر مـادر غم پرورش ، او غمگساری میکند
ز بهـر گرمیِ دلش ، خود خانهداری میکند
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
آخر نگفتی کـه چـرا ، قـدّت خمیـده مادرم
زینب بمیرد گـو چـرا ، رنگـت پریـده مــادرم
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
بر حالت محزون تو ، من مضطرم شب تا سحر
گَه بر تو گریـه میکنـم ، گَـه بـر غریبیِ پدر
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
از ظلـم گلچینـان و از ، ویرانـی گلشـن بگـو
مادر بـرای زینـبت ، زین کهنه پیراهـن بگــو
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
*********************
شب شهادت
شهر مدینه ای خدا ، چـون محشر کبری بُوَد
امشب شـب شهـادت ، صدیقۀ کبــری بوَد
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
فـردا غـم عالـم کنـد ، بـر قلب آلُ الَّه نزول
امشب شب آخر بُـوَد ، از عمر زهرای بتول
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
چون که شب آخر بُوَد ، خود کار خانه میکند
گیسوی زینب را خودش ، بنشسته شانه میکند
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
آمــادۀ مهمــانی و ، ضیــافت بابــا شـده
آثـار مـرگ و احتضـار ، بـر چهرهاش پیدا شده
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
از بهر یاری علی ، جان آمد از غم بـر لبش
امشب بگو بـا سـوزِ دل ، ای وای ز قلب زینبش
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
▪️روز شهادت▪️
دخت پیمبر کشته شد ، دلدار حیدر کشته شد
ای مسلمین ای مسلمین ، زهرای اطهر کشته شد
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
از غـربت شیر خدا ، خون فـلک آیـد به جوش
در آسمان بیکسی ، خورشید حیدر شد خموش
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
چشم حَسَن چشم حسین ، با ذکر وا اُمّا تَر است
واویلتــا واویلتــا ، زینــب دگـر بــی مادر است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
از ظلـم و از جنـایتِ ، عـدوی پَســتِ مـرتضی
تمــامِ هسـتِ مرتضـی ، رفتـه ز دسـت مرتضی
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
جدّت شود با سوز دل ، آمـاده ی غسـل و کفـن
سـرت سـلامت سیّدی ، یبنالحسن یبنالحسن
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
********************
شام غریبان
شـام غریبــانِ تو یا ، شام غریبانِ من است
بر پیکر رنجور تو ، چشمان گریانِ من است
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
حَسَن بگیـرد بعـدِ تـو ، از ماتمـت بهانههـا
نگفتـه بودی تو به من ، از ضـرب تازیانههـا
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
هنگـام غُسلت دیدهام ، بازوی تو نیلی شده
رخسـار تـو نیلوفری ، از ضربت سیلی شده
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
پیچیده در گوشم هنوز ، آن نغمه و آوای تو
هنگام دَفنَت من شدم ، شرمنده از بابای تو
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
******
بعد از تو ای غمخوار من ، ای یار من دلدار من
کشته مرا کشتـه مرا ، زبـان گرفتـنِ حَسَن
یا فاطمه ، یا فاطمه ، یا فاطمه
شاعر : حاج امیر عباسی
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد
به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد
هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه
ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد
در ازدحام هجوم ستم ، در خانه
خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد....
به آن عبا که علی روی همسرش انداخت
زنی مقابل نامردها زمین نخورد
به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر
که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد
زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت
که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن
خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد
خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند
خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد
خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر
سر برادری از نیزه ها زمین نخورد
سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد
رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد
رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد
علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد
مگر زاهل مدینه چه دیدی ای مادر
که دل ز عمر عزیزت بریده ای مادر
امید ما به وجود تو بستگی دارد
چرا ززندگیت نآمیدی ای مادر
چرا نماز شبت را نشسته می خوانی
چرا به فصل جوانی خمیده ای مادر
دگر به همره ما تا احد نمی ایی
چرا زقبر عمو پا کشیده ای مادر
دعا به مردم و همسایه کرده ای اما
چه طعنه ها که از انان شنیده ای مادر
من از تو درس شهامت گرفتم و دیدم
چه رنج ها که در این ره کشیدیای مادر
پی دفاع زحق امام خویش به جان
هزار گونه بلا را خریدی ای مادر
همین نه ما رخ محسن ندیده رفت از دست
تو نیز کودک خود را ندیدی ای مادر
ز بس که مرگ خودت از خدا طلب کردی
گمانم این که به مقصد رسیدی ای مادر
هزار جاک موید فدای جانت باد
چرا ز جان و جهان دل بریدی ای مادر
☑️آه فاطمه سلام الله علیها
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانۀ خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شدکه محسن ششماهه را فدا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند میثم
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند
وقتي كه خواستم بندهاي كفن را ببندم، صدا زدم: اي اُمّ كلثوم، اي زينب، اي سكينه، اي فضّه، اي حسن و اي حسين هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّكُمْ...: «بيائيد و از ديدار مادرتان توشه برگيريد، كه وقت فراق و لقاي بهشت است». حسنين علیهما السلام آمدندوبا آه وناله مي گفتند: واحَسْرَتاهُ! لا تُنْطَغي اَبَداً مِنْ فَقْدِجَدِّنا مُحَمَّدُ الْمُصْطَفي وَ اُمُّنا فاطِمَةُ الزَّهْراءِ...: «آه! چه شعله ي حسرت و اندوهي كه هرگز خاموش شدني نيست، براي فقدان جدّمان محمد مصطفي صلی الله علیه واله و مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها ، اي مادر حسن! واي مادرحسين! وقتي كه باجدّمان ملاقات كردي سلام مارا به او برسان، و به او بگو: ما بعد از تو در دنيا يتيم مانديم». امير مؤمنان علیه السلام فرمود: اَنِّي اُشْهِدُ اللَّهَ اِنَّها قَدْ حَنَّتْ وَ اَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْها وَ ضَمَّتْهُما اِلي صَدْرِها مَلِيّاً. : «من خدا را گواه مي گيرم كه فاطمه سلام الله علیها ناله ي جانكاه كشيد و دستهاي خود را دراز كرد و فرزندانش را مدّتي به سينه اش چسبانيد». ناگاه شنيدم هاتفي در آسمان صدا زد: يا اَبَا الْحَسَنِ اِرْفَعْهُما عَنْها فَلَقَدْ اَبْكِيا وَاللَّهِ مَلائِكَةَ السَّماءِ... : آنگاه حسن و حسين علیه السلام را از سينه مادرشان، بلند كرد.
دریغا رخت غم شد در بر من شده خاك مصیبت بر سر من الهی بشکنه دستی که از کین زده سیلی به روي مادر من
اسماء آب ميریخت وحضرت امیر المو منین فاطمه علیها سلام را غسل می داد یکوقت صداي علي بردبار بلند شد، خيلي بلند گريه كرد. اسماء گفت: "أمِنْ فَقْدِ الزَّهْراءِ تَبْكي؟"! آيا براي مرگ فاطمه علیها سلام گريه ميكني؟ آيا براي مرگ دختر گرامي پيامبر صلی الله علیه واله اشك ميريزي؟ حضرت علیه السلام فرمودند : " ما يبْكيني إلاّ اَثَر السِّياط" من گريه نكردم و مرا به گريه در نياورد، مگر وقتي كه احساس كردم كه جاي ضربههاي تازيانه به بازوي فاطمه علیها سلام مانند بازوبند باقي مانده است گلی به فصل بهاران به پاي خس افتاد که بلبل از غم او مُرد و در قفس افتاد
به جرم حفظ ولایت مغیره زهرا را به تازیانه چنان زد که از نفس افتاد
وقتي كه غسل تمام شد، علي علیه السلام جنازه را بر سرير (شبيه تابوت) نهاد، و به امام حسن علیه السلام فرمود: به ابوذر خبر بده بيايد، او ابوذر را خبر كرد و آمد و با هم جنازه را تا محل نماز حمل كردند، حسن و حسين علیهما السلام همراه علي علیه السلام بودند، آنگاه علي علیه السلام بر جنازه، نماز خواند. ببین کابوس من تعبیر گشته دلم از زندگانی سیر گشته
الا یار جوانمرگم نظر کن علی از بعد غسلت پیر گشته
همسر مظلومم،بی تو شدم تنها
ذکر لبم گشته،مظلومه یا زهرا
یا زهرا یا زهرا۲
ای با وفا یارم،تنها طرفدارم
در خانه بهر تو،زهرا عزادارم
یا زهرا یا زهرا۲
ای زینت جنت،نظر به حالم کن
گردیده ام تنها،زهرا حلالم کن
یا زهرا یا زهرا۲
آرامش جانم،بیمار هجرانم
بعد از تو یا زهرا،فکر یتیمانم
یا زهرا یا زهرا۲
حسن ز داغ تو،گردیده جان بر لب
ناله زند سوزد،همچون حسین زینب
یا زهرا یا زهرا۲
رفتی و خون گشته،دل علی زهرا
با غم داغ تو،سر می کنم شب ها
یا زهرا یا زهرا۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
Haaj Mahmoud Karimi1_2058373604.mp3
زمان:
حجم:
6.3M
شهادت حضرت زهرا ( سلام الله علیها )🖤
▪️▪️▪️
بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ، ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم ، حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب ، به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته
شعر از : حاج_غلامحسین_سازگار
با اجرای : حاج_محمود_کریمی
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
عاقبت به خیر روضه
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
علی اگه تنها باشه
میسوزه چادر زهرا سیلی ها میخوره زهرا
باطل جای حق میشینه روضه ی فاطمه همینه
کار به کجا رسیده قد زهرا خمیده
کار به کجا رسیده رنگ علی پریده
کی جواب اشک بچه هارو میده
یه زنِ جوون چرا موهاش سفیده
آهای مردم ولی تنهاست
سکوت تا کی علی تنهاست
****
علی اگه تنها باشه
اهل حق خونه نشینن مردم نورو نمیبینن
تو فتنه بیراهه میرن حرف کفرو میپذیرن
کار به کجا رسیده نفس علی بریده
کار به کجا رسیده قد زهرا خمیده
علی از زمونه دیگه دل بریده
جواب سلامشو کسی نمیده
کجا میرید خدا اینجاست
خواص خوابن علی تنهاست
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
Shab3Fatemieh2-1402[10].mp3
زمان:
حجم:
8.06M
▪️ذکر یا علی مدد، رمز قیام زهراست (تک)
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
Shab3Fatemieh2-1402[09].mp3
زمان:
حجم:
12.79M
▪️ناجی اُمَّت (واحد تند)
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #فاطمیه_دوم۱۴۰۲
┅┅┅❦✵✪💔✪✵❦┅┅┅
﷽
#حضرت_زهرا(س)
#فاطمیه_زمزمه
#گوشواره
#یافاطمه یازهرا (3)
روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند
لیلةالقدر خدا را آشکارا میزدند
😭😭
خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود
خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند
در زدن آداب دارد آن هم این در پس چرا
با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند
(زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود)
این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند
در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش
بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند
آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست
کاش میدیدند اصلا که کجا را میزدند
دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است
عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند
این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد
لشکری باهم غریب کربلا را میزدند
پیش چشم خواهران و دختران مضطرش
پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند
زجرکش کردند او را در میان قتلگاه
تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند
با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند
با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند
آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر
کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند
✍️#مداح_شاعر_سبک_گذار🎤
🎧#استاد_حاج_پیرزاده🖌
#پیشنهاد_دانلود👌
#التماس_دعای_فرج
#اجرای_سبک
1402/9/26
👇👇👇