حاج ابوذر بیوکافیJamadiolAvval 1403.08.23 - Shab 12 - H-Ashouraeian & Gomnam - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
زمان:
حجم:
6.14M
🔉 #زمینه | آنکه در راه حق گذر دارد
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #حضرت_زهرا
آنکه در راه حق گذر دارد
از بلاهای آن خبر دارد
عاشقی سخت و دردسر دارد
حرف درد است و حرفی بیعاری
ترک سر کن اگر جگر داری
مرد میدانِ عشق جگر دارد
آنکه در راه مولا علی
جان خود را فدا کرده کیست؟!
فاطمه نور طوبی، یاد ما داده دین را
تا ابد حق گرفتنیست
(عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی)
گر نگاهی به ما کند زهرا
درد ما را دوا کند زهرا
جلوه چون مصطفی کند زهرا
بین فتنه پیِ ولّی باشد
رهبرِ فاطمه علی باشد
بر علی اقتدا کند زهرا
قهرمانانه در این مصاف؛
رزم در آتشش دیدنیست
فاطمه پشت در سوخت، با کلام خود آموخت؛
تا ابد حق گرفتنیست
(عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی)
#فاطمیه
شاعر و نغمهپرداز: #امیرحسن_سالاروند✍
.
.
#روضه_حضرت_زهرا
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا
معصومه و نوریّه و صدّیقهی کبری
حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر
انسیّه و حوریّه و انسیّة حَورا
اینها همگی فاطمه هستند، ولی نیست
محبوبیت فاطمه محدود به اینها
مادر که نَه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است
دختر که نَه! بالاتر از آن، اُم اَبیها
فردوس برین، باغ بهشت است به صورت
فردوس برین خانهی زهراست به معنا
پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گَل سرخ»
بیرون زده از پنجرهاش شاخهی طوبی
روزی که بخندد همهی شهر بهاریست
آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا
آن شب که بگرید همهی شهر بگریند
آن شب که بگرید ... چه میآید سر مولا؟!
از روی لب مادرمان فاطمه چندیست
لبخند فراری شده کاری بکن اَسما
کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر
درد است سراپا و سکوت است سراسر
این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت
یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر
«در» سوخت، ولی مانده به یادم که محمد
یک مرتبه بیاذن نشد وارد از این در
من خواب بدی دیدهام اَسما، چه بگویم؟!
دور کمرش شال عزا بست پیمبر
از عطر «بِه» و «یاس» و «گُل سرخ» در این شهر
خالیست مشام همه، کافور بیاور ...
شاعر: #محمدحسین_ملکیان ✍
.👇
.
#ختم_پدر
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین
شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین
سردرب خانه تو نوشتند از ازل
آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین
آلوده تر زمن نبود بر درت ولی
آقاتری از اینکه برانی مرا حسین
.
((لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد))
ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین
زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم
ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین
گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام
زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین
فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت
خود میکند گریه کنت را سوا حسین
آقا تو را به دست جدای برادرت
دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین
یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم
یک دم به شام اول قبرم بیا حسین
.........
زینب چو دید راس تو را روی نیزه ها
از سوز سینه ناله زد و گفت یاحسین....
.
موی تو بی وضو نزده شانه مادرم
کی راس تو زده به روی نیزه ها حسین
خاکم به سر بگو زچه خاکستری شدی
دیشب مگر که بوده سرت در کجا حسین
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده
ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا
هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده
زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها
سر بریدند و گرفتند تو را نادیده
ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات
ترک روی لبت را لب دریا دیده؟!
خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت
به گمانم ته گودال مسیحا دیده
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده
دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود
عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده
***
#ذاکر #مداح #خادم
غریب اوست که قلبش تهی ز مهر شماست
گرفتم آنکه جهان پر ز سیم و زر دارد
.👇
@simaye_haramصدا ۰۱۶ 1.mp3
زمان:
حجم:
788.9K
✅ بند اول
هیزم آورده دشمن خدایا
شعله زد آتش از درب خانه
ناله ای کودکانه بلند است
مادرم را مزن تازیانه
وا مصیبت...
ای فلک تا همیشه بنالی
این چه ظلم و غم بی حساب است
ظالمی می زند تازیانه
دست خیبر گشا در طناب است
وامصیبت
کوه صبر از مصیبت شکسته
بر فلک قائمه گریه می کرد
ای مدینه چه کردی که دیگر
روز و شب فاطمه گریه می کرد
وامصیبت
✅ بند دوم
باغبان گریه کن تا همیشه
یاس ما رنگ نیلوفری شد
بال پرواز او را شکستند
مادر ما دگر بستری شد
مرو مادر
تا سحر غصه های دلش را
می نهد مرحم اشک و ناله
میکند تا که پهلو به پهلو
بسترش میشود باغ لاله
مرو مادر
سوره ی قدر پیغمبر است و
در غریبی خود جان سپارد
صد دعا بهر همسایگان برد
یک ملاقاتی اما ندارد
مرو مادر
✅ بند سوم
شب شدو چشم ماه و ستاره
شاهد چشم بارانی من
بر مزار غریب تو هر شب
بشکند بغض پنهانی من
فاطمه جان
شب شدو تا سحر گریه می کرد
یک جوان بر مزار جوانش
یاد روزی که در قلب آتش
ناله زد مرغ هم آشیانش
فاطمه جان
تا ستاره بریزد بر این خاک
کاش ، عالم همین شب بماند
چاره ساز غم عالمی در
چاره ی اشک زینب بماند
فاطمه جان
حاج ابوذر بیوکافیJamadiolAvval 1403.08.23 - Shab 12 - H-Ashouraeian & Gomnam - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
زمان:
حجم:
6.14M
🔉 #زمینه | آنکه در راه حق گذر دارد
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #حضرت_زهرا
آنکه در راه حق گذر دارد
از بلاهای آن خبر دارد
عاشقی سخت و دردسر دارد
حرف درد است و حرفی بیعاری
ترک سر کن اگر جگر داری
مرد میدانِ عشق جگر دارد
آنکه در راه مولا علی
جان خود را فدا کرده کیست؟!
فاطمه نور طوبی، یاد ما داده دین را
تا ابد حق گرفتنیست
(عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی)
گر نگاهی به ما کند زهرا
درد ما را دوا کند زهرا
جلوه چون مصطفی کند زهرا
بین فتنه پیِ ولّی باشد
رهبرِ فاطمه علی باشد
بر علی اقتدا کند زهرا
قهرمانانه در این مصاف؛
رزم در آتشش دیدنیست
فاطمه پشت در سوخت، با کلام خود آموخت؛
تا ابد حق گرفتنیست
(عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی)
#فاطمیه
شاعر و نغمهپرداز: #امیرحسن_سالاروند✍
حاج ابوذر بیوکافیJamadiolAvval 1403.08.24 - Shab 13 - H-Ashouraeian & Gomnam - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
زمان:
حجم:
7.85M
🔉 #روضه | ما سر نمیدهیم به سامان هیچکس
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #روضه_حضرت_زهرا
ما سرنمیدهیم به سامان هیچکس
جز تو نمیشویم پریشان هیچکس
تا دامن عطای تو باشد؛ نمیشویم
درعمرخویش دستبهدامان هیچ کس
ریزهخورهمیشه این آستانهایم
با ما نساخته است دگر نان هیچکس
وقتی طبیب ماست طبیب طبیبها
ما تن نمیدهیم به درمان هیچکس
مسکین یتیم اسیر نَه فرقی نمیکند
خالی نمانده پیش تو دستان هیچکس
ایمان ما به شرط ولای تو کامل است
پس مانمیشویم مسلمان هیچکس
با ماتم تو ما غم دیگر نمیخوریم
این دیده نیست غیر تو گریان هیچکس
حالا اگر بناست که روضهسرا شویم
بهترکه روضهخوان دل مرتضی شویم
اینقدر آرزوی پریدن بیا نکن
مظلوم عالمم تو علی را رها نکن
تنهاچراغ خانهی من از برم نرو
سوسو نزن نصیب دلم را عزا نکن
این خانه بیتودر نظرم قبر میشود
با این فراق قبر مرا دست و پا نکن
آخر چرا تو آرزوی مرگ میکنی؟!
پیش حسین دیگر از این کارها نکن
خواب حسین بسته به لالاییات شده
این گونه ازحسین خودت را جدا نکن
#سعید_پیغمبری ✍
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ"
عصمت داوری نیود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
مهر و محبتش بْوًد طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یا د خاک قبر او داد مدینه می زنم
روز محشر ندا میاد فاطمه جان! هرکسی را که تو می خواهی شفاعت کن. حضرت می فرماید هم شیعیان هم محبین شیعیان رو جدا میکنه بی بی، به خود شیعیان فاطمه خدا می فرماید :هرکسی به محبت فاطمه یه جرعه آبی، لباسی، غذایی به شما داده دستش رو بگیرید وارد بهشت کنید.
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام او کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
رحمت عام بود برا مردم مدینه، شب و روز برا گناهکارای این امت دعا کرد بی بی، اما یه روزی رسید همین شهر همه ایستادند سوختنِ این خانه را نگاه کردند این شبا و روزا کسی نیامد تسلی بده دل فاطمه ، دل بچه ها، دل امیرالمؤمنین رو کسی سر نمی زد به خانه ی فاطمه..
جز غم کسی به خانه من سر نمی زند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه ی غریب کسی سر نمی زند
من دختر پیمبر و ز آن همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمی زند
می زد مرا مغیره و هیچکس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
غصه این شبای این مادر چیه؟ مادرا می فهمند، خجالت از بچه رو..خیلی اوقات مادر زمین می خوره جراحتی هم میبینه از اینکه بچه هاشم دیدندخجالت زده میشه.
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
مادر کسی مقابل دختر نمی زند
هرچه بود از کوچه ها بود.یه کوچه روزگار علی رو سیاه کرد.امان از این کوچه هایی که یه روز پیغمبر با احترام رد میشد. دست بر سینه میذاشت سلام میداد به اهل این خانه. اما یه روزم تو همین کوچه ها دست علی رو بستند.کشیدن و بردن دنبال علی فاطمه می اومد بچه ها می اومدند..
صدای هلهله و ازدحام مردم بود
شراره بود و در و دود و هیزم بود
دری شکسته شد و مادری زمین افتاد
صدای ناله ی او بین خنده ها گم بود
اشاره کرد که او را پی علی بزنید
تمام کوچه خدایا پُر از تلاطم بود
هر آنکه بود درآنجا به سمت زهرا رفت
میان اهل مدینه عحیب تفاهم بود
سخت تر از دیدن کتک خوردن مادر
کتک خوردن باباست.دیگه همه گمان میکنند پشت و پناهی ندارن.اصلا دنیا رو سر همه خراب میشه..اگه مادر و بزنند همه تکیه اشون به پدر خانه است. بدترین عذاب برا بچه ها برا زنا اینه که بابا رو بزنند. بدترین عذاب برای بچه های ابی عبدالله مجلس یزید بود.بچه ها نگاه کردند عمه دستش میره بالا چوب اون نانجیب هم میره بالا تا چوب و میاره پایین نمی دیدند چی میشه اما عمه هی به سر و صورت میزنه..
یا مزن چوب جفا بر این لب دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش رابه دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهند قضا
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه سینا نمی دهم
اینجا که هست روضه ی زهرا بهشت ما
این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم