eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
477 دنبال‌کننده
591 عکس
264 ویدیو
112 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ربنا... امشب به درگاهت خدا افغان وزاری میکنم بادست خالی آمدم احساس خواری می کنم یا ربنا یا ربنا یا ربنا یا ربنا۲ __ من بنده ی عاصی وتو دریای لطفی ای خدا از هرچه غیر خود نما این بنده ی عاصی جدا یا ربنا یاربنا.... ___ امشب شب قدرست ومن دارم به الطافت رجا امشب بده قلب مرا با نورخود یا رب جلا قرآن بگیرم بر سرو خوانم دعای جوشنت شاید گناهم بخشی واز بند غم گردم رها یا ربنا یا ربنا..... ____ جزتو ندارم من کسی ای بیکسان را دادرس درمانده ام در کار خود یا رب بفریادم برس یا ربنا یا ربنا...... شاعر:اسماعیل تقوایی
چون نامه جرم مـا بـه هم پیچیدند بردند بـه دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی مـا رابه محبت علی «ع» بخشیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 💠 🔸روضه حضرت علی علیه السلام •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• مهمان ام کلثوم حالت چرا چنین است آهت چرا عزیزم اینگونه آتشین است بابا چرا بمانده بر آسمان نگاهت ام یجیبت ای جان چون ناله ای حزین است امشب چرا تو صحبت از مادرم نمایی جانم مسوز با آن اشکی که بر جبین است ای کاش امشب ما بابا سحر نگردد دل ناگران فردا این دختر غمین است بابا بمان تو پیشم فردا مرو به مسجد دلشوره دارم آنجا بهرت چه در کمین است صبح سحر علی شد عازم بسوی مسجد ای وای من به مسجد بن ملجم لعین است بشکافت فرق مولا با تیغ وزهر کینه نالان برای مولا هم عرش وهم زمین است فزت و رب کعبه ورد لب علی بود مرگ از برای مولا همسان انگبین است جان سوزد از برای آن مادر مصیبات کآماده از برای این داغ سومین است شعر :اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
*اميرالمؤمنين وقتي ضربت خورد، دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه … این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده …. هنوز حیات در این بدن باقی است … گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته …. آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه … زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : “تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی …” یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد … بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد …. زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن …. آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن ….حسین ….