eitaa logo
♦️تا ظهور مولا (عج)♦️
452 دنبال‌کننده
157.5هزار عکس
112.5هزار ویدیو
221 فایل
🤲🏻🌹کانال تحلیلی خبری ؛فقط در جهت ظهور و جهاد تبیین🌹🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
💢این داستان: یک شیشه وُدکا و فحش به مادر هویدا شاید تا به امروز نام را نشنیده باشید. وکیل دادگستری و نماینده مجلس در دوره پهلوی، در این قسمت سه مهم او را مورد بررسی و بازنگری قرار میدهم به این دلیل که ارزش تاریخی دارند. اما علت رجوع به او رفاقت صمیمی و طولانی با اگر بخواهیم پنج نزدیک به هویدا را چه در ایام تحصیل در و یا در ایام نخست وزریری نام ببریم قطعا یکی از آنهاست. آقایان می‌گوید: "حتی در دوره نخست وزیری هر هفته دو نوبت با هویدا منظما ملاقات داشتم و همیشه با او صحبت می‌کردم. دو سه سال آخر نخست وزیری که اوضاع اقتصادی بهم خورده بود از هویدا خواستم دهد. هویدا گفت: در مملکت ما استعفا مقابل شاه ندارد مگر اینکه مرا اخراج کند! هرچند شاه دوست دارد خودش باشد. منظور هویدا این بود که شاه شخصا می‌خواهد همه امورات کشور را پیش ببرد و ما کاره ای نیستیم. اما دو بخش خاطرات اهمیت خاصی دارند. در سال ۵۷ پیش از انقلاب وقتی قرار شد و سایر وزرا دستگیر شوند تا به این بهانه خشم مردم فروکش کند را در هواپیما دیدم. به او گفتم اوضاع چطور خواهد شد؟ اردشیر زاهدی فحشی به مادر داد و گفت دیشب تا نیمه شب پیش شاه بودم و بالاخره او را راضی کردم تا هویدا و سایر وزرا و افرادی که در این سالها در ناراضیتی مردم نقش داشتند را بازداشت کنند، شاه هم بعد از اصرار زیاد قبول کرد چون شاه معتقد بود هویدا یعنی بازداشت خودش! شاهین آقایان می‌گوید: اما گفته بود او را به حبس خانگی ببرید و حتما روزی یک روزانه امیرعباس را بدهند. بررسی خاطرات سیاسی ما را با شخصیت و عملکرد افراد آشنا می‌سازد. هویدا مخالفان زیادی در لایه های سیاسی داشت و اصرار به کردن و اعدام او پیش از انقلاب داشتند. در خاطرات مفصلا به این روابط پرداخته شده است. مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد آمریکا.
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از 7 کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب !!
💢این داستان: یک شیشه وُدکا و فحش به مادر هویدا شاید تا به امروز نام را نشنیده باشید. وکیل دادگستری و نماینده مجلس در دوره پهلوی، در این قسمت سه مهم او را مورد بررسی و بازنگری قرار میدهم به این دلیل که ارزش تاریخی دارند. اما علت رجوع به او رفاقت صمیمی و طولانی با اگر بخواهیم پنج نزدیک به هویدا را چه در ایام تحصیل در و یا در ایام نخست وزریری نام ببریم قطعا یکی از آنهاست. آقایان می‌گوید: "حتی در دوره نخست وزیری هر هفته دو نوبت با هویدا منظما ملاقات داشتم و همیشه با او صحبت می‌کردم. دو سه سال آخر نخست وزیری که اوضاع اقتصادی بهم خورده بود از هویدا خواستم دهد. هویدا گفت: در مملکت ما استعفا مقابل شاه ندارد مگر اینکه مرا اخراج کند! هرچند شاه دوست دارد خودش باشد. منظور هویدا این بود که شاه شخصا می‌خواهد همه امورات کشور را پیش ببرد و ما کاره ای نیستیم. اما دو بخش خاطرات اهمیت خاصی دارند. در سال ۵۷ پیش از انقلاب وقتی قرار شد و سایر وزرا دستگیر شوند تا به این بهانه خشم مردم فروکش کند را در هواپیما دیدم. به او گفتم اوضاع چطور خواهد شد؟ اردشیر زاهدی فحشی به مادر داد و گفت دیشب تا نیمه شب پیش شاه بودم و بالاخره او را راضی کردم تا هویدا و سایر وزرا و افرادی که در این سالها در ناراضیتی مردم نقش داشتند را بازداشت کنند، شاه هم بعد از اصرار زیاد قبول کرد چون شاه معتقد بود هویدا یعنی بازداشت خودش! شاهین آقایان می‌گوید: اما گفته بود او را به حبس خانگی ببرید و حتما روزی یک روزانه امیرعباس را بدهند. هویدا کتاب بسیار میخواند. اجازه داد کتاب هم به او بدهند. بررسی خاطرات سیاسی ما را با شخصیت و عملکرد افراد آشنا می‌سازد. هویدا مخالفان زیادی در لایه های سیاسی داشت و اصرار به کردن و اعدام او پیش از انقلاب داشتند. در خاطرات مفصلا به این روابط پرداخته شده است. مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد آمریکا. https://eitaa.com/tazohoorhazrat