#خاطرات_شـهدا
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده #مداحی می کرد و صدای سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود.💯 مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان #شهیدش و در فراق آن ها می خواند. شهید حاج حسین خرازی هم شیفته سوز صدای او بود😍
🌷 بی سیم چی مشغول صحبت با اسماعیل صادقی بود. حاج #حسین هم آنجا بود. من هم مشغول ناهار. بعد گوشی📞 را داد به محمد تورجی و گفت: اسماعیل شما رو کار داره.تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و #ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید😄 و به شوخی گفت: اگه بیام از #قافله عقب می مونم!
🌷اما بعد رفت پشت بی سیم.📞 با برادر صادقی #صحبت کرد..اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته میگه برامون بخون🎤!محمد کمی #مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد 😥بعد با حالت خاصی شروع کرد:
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید
از پهلویش خون می چکید
🌷و همین طور ادامه داد. همه اشک 😭می ریختند. بعدها از سردار #صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی #گریه کرد.
داغ دوستان #شهیدش برای او خیلی سنگین بود😔. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم📞 و گفتم: محمد ممنون ادامه نده!بچه های #مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش📢 کرده بودند... "
#سیره_عاشقان
#توسل
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
@ayatollah_haqshenas
اين عكس 🖼متعلق به شهید #صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش✍ باقی مانده است:
"نرخ رفتن به #سوريه چند است؟
قدر دل💔 كندن از دو فرزند است"
آخرین نفر #پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و مصطفی ساعت ⏰۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی📞 صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش میگذشت خیلی #دلتنگش بودم، حرف که میزدیم گفتم: مصطفی جان! مواظب خودت باش 😢خیلی دلم برایت تنگ شده گفت: مادر! من را به حضرت #زینب (س) بسپار، دلت ❣آرام میشود، باور کنید الان هم با اینکه پسرم #شهید شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب (س)،😇 میدانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده.💯
#شهید_سیدمصطفی_صادقی🌷
#سیره_عاشقان
#سالروزشهادت
#مدافعان_حرم
🗓 16خرداد سالروز شهادت سیدمصطفی صادقی #شادی_روح_شهداصلوات
@ayatollah_haqshenas