🚫 منع پوشک کردن نوزادان
❓ پرسش :
آیا #پوشک کردن #نوازدان مشکلی برای آنان ایجاد میکند؟
✅ پاسخ :
⬅️ با توجه به اینکه نوزادان دارای اندام و مفاصل بسیار ظریف هستند، قنداق، نوزادان را از ضربات احتمالی حفظ میکند. و در هنگام بغل گرفتن و حمل نیز او را محافظت میکند، دمای بدن نوزاد را ثابت نگه میدارد و به رشد طبیعی اعضاء و اندام #کودک کمک میکند.
👶🏻 #قنداق کردن نوزادان تا ۴۰ – ۵۰ روزگی به روشی که در قدیم این کار را میکردند، و بعد از آن استفاده از پارچههای نخی (به اصطلاح کهنه کردن کودک) توصیه میشود البته نباید خیلی محکم بسته شود.
👶🏻 لازم به ذکر است از سه نقطه، خون در دستگاه #تناسلی چه #مرد و چه #زن در جریان است:
از طریق کشاله رانها است (تقریباً همانجایی که تخمدانهای خانمها قرار دارد) و یکی زیر ناف است.
این سه نقطه متاسفانه در نوزادان به اسم پوشک و به اسم اینکه گفتهاند قنداق نکنید، تحت فشار قرارداده میشود لذا پوشک باعث اختلال در خون رسانی به موضع تناسلی و ایجاد معضلاتی شده است.
👶🏻 کوچکی #آلت تناسلی و بیماریهای رحمی و تخمدانی مانند کیستها، فیبرومها و نازاییها از شایع ترین معضلاتی است که به دنبال کم خون رسیدن به دستگاه تناسلی است.
لذا حتی الامکان از پوشک استفاده نشود برای #دختران مخصوصاً بهتر است. چرا که به غیر از مورد فوق الذکر حاوی مواد شیمیایی هستند و واکنش پوستی ایجاد میکنند.
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
http://eitaa.com/joinchat/2536308740Cc45d6c5bf4
سالها تحمل کرده بودم با تمام مشکلات مجردیم اعم از بی پولی؛ تحقیر اجتماعی، طعنه دیگران، نیاز به مادر شدن، نیاز به همسر و.... کنار آمده بودم اما در آستانه 45 سالگی دیگه تحملم طاق شده بود، پدرم از دنیا رفت و مادرم هم خیلی پیر شده بود
نگرانی هایم چندین برابر شده بود که بعد از نبود مادرم با این همه مشکل و تنهایی و بی پناهی چیکار کنم؟؟
تا این که روزی همسایه مون اومد گفت یک مرد 70 ساله ای هست، که زنش مریض و ناتوان و بچه هاش هم #ازدواج کردند،
آهی کشید و گفت دنبال #ازدواج_مجدد
منم که به این پیشنهاد ها عادت داشتم،
طبق معمول سکوت کردم و چیزی نگفتم.
یک روز جمعه بعد ظهر دیدم که مردی سیاه چهره، با کت و شلوار
وارد خونمون شد، مادرم از قصه و غم سکوت کرده بود و چیزی نمیگفت
زن همسایه مون گفت: حاج آقا زیاد مزاحم نمیشوند، اگر خواستید شماره ایشون بدهم که باهم صحبت کنید
اونها رفتند اما من همه اش با خودم میگفتم خب الان من 45 سالمه، آیا باز هم باید صبر کنم؟؟
مشکلات زندگی چاره ام را قطع کرده بود، مجال تصمیم گیری نداشتم.
خودم مجاب کردم که انتظار را پایان بدهم و راضی بشوم به ازدواج با پیرمردی که زن مریض دارد،
اکنون که سه سال از زندگی جدیدم میگذرد هر روز با خودم میگوییم، چقدر طاقت فرساست که بخواهم مجددا مثل گذشته باز هم زندگی را تحمل کنم. کاش سختی هایم پایانی داشت، کاش فرزندی داشتم که بتوانم #طعم_مادری را بچشم، و هزاران کاش دیگر و صدها نیاز انسانی برآورده نشده که همه ی آنها سرکوب شد و الان زندگیم فقط با حسرت همراه است.
با این همه سختی هنوز هم آرزو میکنم که روزی برسد که زندگی را زندگی کنم.
بارها از خودم سوال می کنم که چرا حق من و امثال من از زندگی فقط رنج و آه هست؟؟
بنظر شما خوانندگان عزیز چرا این سرنوشت تلخ و تحمیلی نصیب #دختران سرزمینمان شده است ؟؟