eitaa logo
دفتر تبلیغات اسلامی تهران
1.8هزار دنبال‌کننده
722 عکس
134 ویدیو
104 فایل
کانال دفتر تبلیغات اسلامی تهران (هدف: اخبار مربوط به آموزش، اعزام و رویدادها) تلفن: ۲۱-۶۶۹۶۵۱۱۹ داخلی واحد خواهران: ۴۵۳۹ داخلی واحد برادران: ۴۵۲۵ صندوق قرض الحسنه: ۴۵٠۹ بوستان کتاب: ۴۵۱۲ آدرس دفتر: خیابان انقلاب،حدفاصل خیابان فلسطین و وصال، پلاک ۹۵۱
مشاهده در ایتا
دانلود
علی علیه السلام در آینه قرآن(1) لیلة المبیت (قسمت دوم) مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی می گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد وشب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی علیه السلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی(برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم ، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچ یک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابیده است و آماده فدا کردن جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی علیه السلام نشسته بود، جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان افتخار می کند». آن گاه آیه «و من الناس ...» نازل شد و در آن صفات علی علیه السلام بیان گردید.(۲) ابن ابی الحدید معتزلی از اهل سنت درباره تفسیر این آیه بر این باور است که حماسه علی علیه السلام در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله - مورد تایید همگان است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز، آن را انکار نمی کنند.(۳) ......................... ۲- تفسیر نمونه، آیت الله مکارم و جمعی از نویسندگان، ج۲، ص ۴۶؛ الغدیر، ج۲، ص۴۴. ۳- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۷۰، احیاءالعلوم، غزالی، ج ۳، ص ۲۳۸، نزهة المجالس، صفوری، ج ۲، ص ۲۰۹، تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حفی، ص ۲۱، مسند، احمد حنبل، ج ۱، ص ۳۴۸، تاریخ طبری، ج۲، ص ۹۹، ۱۰۱، سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۲۹۱، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۲۹. علیه السلام
علی علیه السلام در آینه قرآن (2) ابلاغ سوره برائت «وأذان من الله و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن الله بریء من المشرکین و رسوله فإن تبتم فهو خیر لکم و إن تولیتم فاعملوا أنکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب ألیم* و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به «عموم» مردم در روز حج اکبر «روز عید قربان» که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو و قدرتش خارج شوید] و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده».(1) احمد حنبل - پیشوای اهل سنت - از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص را فرستاد و سوره توبه را به او داد - تا به مردم هنگام حج ابلاغ کند - سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد و آن را، از وی گرفت و فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم.(2) ......................... 1- توبه/۳. 2- مسند احمد حنبل: ج۱، ص۲۳۱(طبع مصر)، همان ج ۳، ص ۲۱۲، همان، ج ۱، ص ۱۵۰، خصایص نسائی، ص۲۸. علیه السلام
وقایع شب قدر الف- نزول قرآن ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است. قرآن کریم به دو گونه نازل شده است: ۱- نزول یکباره در یک شب معین. ۲- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) . آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / ۱۰۶ ) نزول تدریجى قرآن را بیان مى‏کند. در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره‏ ها و آیات است ‏یک دفعه نازل نشده است ‏بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه ‏اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمى‏ آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه‏اى که درباره‏اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان ‏ها و مکان‏ ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف مى‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمى‏ کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / ۱) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید. ب- تقدیر امور خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر مى‏ کند. در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / ۱ ) کلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه ‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» (دخان / ۶ ) که در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت مى‏ کند. چون کلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه ‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏ گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏ اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» برمى‏ آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مى ‏آیند. ج- نزول ملائکه و روح بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / ۴) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره‏ اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»( اسراء / ۸۵ ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست ‏بسنده مى‏ شود. ۱- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مى ‏شود ملائکه‏اى که ساکن در «سدره المنتهى‏» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مى‏شوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏ هایى را به همراه دارند. یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب مى‏ کنند و هیچ مؤمن و مؤمن ه‏اى دراین نقاط نمى‏ ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام مى‏ کند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت ‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (1) ۲- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است. (2) د- سلام و امنیت قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر مى ‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / ۵ ) کلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می‏آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است. البته بعضى از مفسرین گفته ‏اند: مراد از کلمه «سلام‏» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى ‏دهند. ...................... 1- مجمع البیان، ج‏۱۰، ص‏۵۲۰. 2- تفسیر برهان، ج‏۴، ص‏۴۸۱، ح‏۱ @tehrandte
علی علیه السلام در آئینه قرآن (۴) مباهله «فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساء نا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین» هر گاه بعد از علم و دانش که «درباره مسیح »به تو رسیده «باز» کسانی بر تو به ستیز برخیزند به آن ها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می کنیم، شما هم زنان خویش را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم نفوس خود، آن گاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم».(۱) مباهله به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن یعنی بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست خدا سپردن. انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهما السلام «نساءنا» را فاطمه علیها السلام و «انفسنا» را اشاره به علی علیه السلام دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی علیه السلام در عرصه نفرین نمودن دشمنان و آشکار شدن حق و در کنار رسول خدا و حتی همانند جان او گردیدن، بیان شده است.(۲) ...................................................... ۱- آل عمران/۶۱ ۲- صحیح مسلم، ج ۷، ص۱۲۰، مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۸۵، تفسیر طبری، ج ۳، ص ۱۹۲، مستدرک حاکم نیشابوری، ج ۳، ص۱۵۰، دلائل النبوة، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص۲۹۷، روح المعانی، آلوسی، ج ۳، ص ۱۶۷، کشاف، زمخشری، ج۱،ص ۱۹۳، فصول المهمه ابن صباغ، ص ۱۰۸ ،الجامع الحکام القرآن ،علامه قربطی،ج ۳،ص ۱۰۴ علیه السلام @tehrandte
علی علیه السلام در آئینه قرآن (۵) حقانیت ولایت «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع* تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند . از سوی خداوند ذی المعارج - صاحب فرشتگانی که برآسمان ها صعود می کنند-است».(۱) علامه امینی نام سی نفر از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همگی علت نزول این آیات را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، در صورت حقانیت امانت آن حضرت دانسته اند. داستان از این قرار بود که: چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را در روز غدیرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر که من مولا و ولی او هستم، علی مولا و ولی اوست، چیزی نگذشت که این سخن در تمامی شهر ها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: تو ما را دستور دادی تا شهادت به یگانگی خدا و رسالت خودت بدهیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم، اما با این ها راضی نشدی تا این که این جوان - اشاره به علی علیه السلام - را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولا» آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است، نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگی از آسمان بر ما بباران! این جا بود که ناگهان سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع» نازل شد.(۲) .......................... ۱- معارج/۱ و ۳. ۲- تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۷ علیه السلام @tehrandte
علی علیه السلام در آئینه قرآن (۶) راه مستقیم «اهدنا الصراط المستقیم* ما را به راه راست هدایت فرما».(۱) علامه طباطبایی در المیزان از «فقیه» و «تفسیرعیاشی» نقل نموده که «صراط مستقیم» در این آیه: امیرمؤمنان، علی علیه السلام است.(۲) در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام، صراط مستقیم، راه به سوی معرفت خدا تفسیر شده که دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است، کسی که او را شناخته و از وی پیروی کند بر این صراط است و در آخرت صراطی است که پل دوزخ است وکسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.(۳) .................................. ۱- فاتحه /۵ ۲- تفسیر المیزان (ترجمه )، ج۱، ص۴۹، تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج ۱، ص ۵۰ ۳- همان علیه السلام @tehrandte
علی علیه السلام در آئینه قرآن(۷) انفاق «الذین ینفقون أموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون* کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسی برای آن هاست و نه غمگین می شوند».(۱) افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن نیز در تفاسیر خود نزول این آیه را درباره حضرت علی علیه السلام دانسته اند، کسانی چون این عساکر، طبرانی، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخر رازی.(۲) داستانی که شأن نزول و علت نازل شدن آیه را در آن بیان کرده اند آن است که: امام امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که تنها چهار درهم داشت، یک درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. و حکمت آن این بود که برای هر یک از این ۴ نوع انفاق ثوابی خاص است و گاه موقعیت آن را اقتضاء می کند. لذا حضرت اقسام انفاق را انجام دادند. ................... ۱- بقره/۲۷۴. ۲- نگاه کنید به تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص۲۹۰ و ۲۹۱  علیه السلام @tehrandte
🔷 امیرالمؤمنین علیه السلام: هيچ كس با اين قرآن ننشست، مگر آن كه با افزايشى يا كاهشى از كنارش برخاست: افزايش در هدايت و يا كاستى از كورى [ کوری دل و باطن] ما جالَسَ هذَا القُرآنَ أحَدٌ إلّا قامَ عَنهُ بِزِيادَةٍ أو نُقصانٍ؛ زِيادَةٍ في هُدىً أو نُقصانٍ مِن عَمىً غررالحكم حدیث9680 @tehrandte
❌️آبروی مومن (قسمت اول) لا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً؛[1] خدا افشاى بدى‏هاى دیگران را دوست ندارد، جز براى کسى که مورد ستم قرار گرفته‏است [که بر ستم‎دیده براى دفع ستم، افشاى بدى‏هاى ستم‎کار جایز است‏] و خدا شنوا و داناست. 🗯تفسیر آیه منظور از کلمة «سوء» هرگونه بدى و زشتى است و منظور از «الجهر بالسوء من القول» هرگونه ابراز و اظهار لفظى است؛ خواه به صورت شکایت باشد یا حکایت، نفرین باشد، یا مذمّت، و غیبت. به همین دلیل از جمله آیاتى که در بحث تحریم «غیبت» به آن استدلال شده، همین آیه است، ولى مفهوم آیه منحصر به غیبت نیست و هر نوع بدگویى را شامل می‎شود.[2] آیة شریفه هر سخنى که موجب ناراحتى و هتک حرمت مؤمن شود، مانند: دشنام دادن، تهمت زدن و غیبت کردن را ممنوع و موجب خشم خدا دانسته است. شخصیّت مؤمن همانند جان و مال او در امان است؛ از این¬رو، خداوند اجازه نمی¬دهد کسی در بارة مؤمن بدگویی کند. .................................................. [1] . نساء، ۱۴۸. [2] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏۴، ص۱۸۴ @tehrandte
آبروی مومن (قسمت دوم) ✅پیام‏های آیه ۱. افشاى عیوب مردم، به هر شکل باشد حرام است (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و ...). ۲. نشانة جامعة اسلامى آن است که مظلوم بتواند با آزادى کامل، علیه ظالم فریاد بزند. ۳. تنها مظلوم، اجازه غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش. ۴. در موارد جواز افشاى عیوب، از مرز حق تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست.[1] ۵. هتک حرمت و برملاساختن عیب‎ها و نقایص مردم، حرام و موجب ناخشنودى خداوند است. ۶. ناخشنودى خداوند از سخنى که افشاکنندة بدی‎ها و زشتی¬هاى دیگران باشد.[2] ................................................................ [1] . قرائتی، تفسیر نور، ج‏۲، ص.۴۲۱ [2] . هاشمی رفسنجانی و محقّقان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، تفسیر راهنما، ج۴، ص۹۷. @tehrandte
❤ بيست نوع قلبي که خدای متعال در قرآن به آنها اشاره فرموده : ☘ القلب السليم : و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي . { إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }شعراء ۸۹ ☘ القلب المنيب : و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ } ق ۳۳ ☘ القلب المُخبِت : و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }حج ۵۴ ☘ القلب الوجل : و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }مومنون ۶۰ ☘ القلب التقي : و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }حج ۳۲ ☘ القلب المهدي : و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }تغابن ۱۱ ☘ القلب المطمئن : و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }رعد۲۸ ☘ القلب الحي : و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }ق۳۷ ☘ القلب المريض : و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام . { فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }احزاب۳۲ ☘ القلب الأعمى : و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد . { وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }حج۴۶ ☘ القلب اللاهي : و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست . { لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }انبیاء۳ ☘ القلب الآثم : و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند . { وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }بقره۲۸۳ ☘ القلب المتکبر : و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان . { قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ } غافر /۳۵ ☘ القلب الغليظ : و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده . { وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }آل عمران۱۵۹ ☘ القلب المختوم : و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند . { وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }جاثیه۲۳ ☘ القلب القاسي : و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است . { وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }مائده۱۳ ☘ القلب الغافل : و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد . { وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }کهف۲۸ ☘ الَقلب الأغلف : و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند . { وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }بقره۸۸ ☘ القلب الزائغ : و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند . { فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }آل عمران۷ ☘ القلب المريب : و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است . { وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }توبه۴۵ @tehrandte