eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
18هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
42 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯 فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَآسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً ذَلِكَ لِتُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(40) 🍁جزء 28 سوره مجادلة🍂 🌺ترجمه 🌺 💭 پس كسى كه (بردهاى براى آزاد كردن) نیافت، باید قبل از آمیزش با همسر، دو ماه پى در پى روزه بگیرد و كسى كه نمىتواند باید شصت مسكین را طعام دهد. این براى آن است كه به خدا و رسولش ایمان آورید و این قوانین الهى است و براى كافران (كه اهل عمل به احكام الهى نیستند)، عذابى دردناك است. ⚡️نکته ها⚡️ در قرآن بیش از ده مرتبه كلمهى «حدود» بكار رفته است كه اكثر آنها مربوط به حقوق خانواده مىباشد. كسىكه بردهاى براى آزاد كردن نیافت، باید دو ماه پى در پى روزه بگیرد. بر اساس روایات، اگر كسى 31 روز آن را پشت سر هم روزه گرفت، مىتواند باقى روزهها را به صورت متفرقه بگیرد. و این خود تسهیلى است كه از طریق اهل بیت وارد شده است. تكرار جمله «قبل ان یتماسا» در این دو آیه، نشان آن است كه قبل از پرداخت جریمه، تماس با همسر ممنوع است. 🔢پيام ها 🔢 1⃣ دین جهانى باید قوانینش قابل تطبیق با هر زمانى باشد، تا مردم در بن بست قرار نگیرند. گاهى برده نیست، «فمن لم یجد» و گاهى امكان روزه گرفتن نیست. «فمن لم یستطع» 2⃣ جرائم اسلامى، انواع بركات را براى جامعه در بر دارد: بردگان را آزاد مىسازد. «فتحریر رقبة» با روزه گرفتن، افراد را صبور و مقاوم مىكند. «فصیام شهرین متتابعین» با اطعام، گرسنگان را سیر مىكند. «فاطعام ستین مسكینا» 3⃣ جریمه باید متنوع و درجهبندى داشته باشد و شرایط زمانى و مكانى و توان افراد در نظر گرفته شود. «فتحریر رقبة... فمن لمیجد... فمن لم یستطع» 4⃣ احكام الهى تخفیف بردار هست، ولى تعطیل بردار نیست. «فمن لم یجد... فمن لم یستطع...» 5⃣ در مجازات و جرایم الهى، از اموال یا توان بدنى شما كاسته مىشود ولى در عوض به ایمانتان افزوده مىشود. «فتحریر رقبة... صیام شهرین... اطعام ستین... ذلك لتؤمنوا» 6⃣ فلسفه جرایم و كیفرها را روشن كنید تا مردم با دلگرمى آنها را بپذیرند. «فتحریر رقبة... ذلك لتؤمنوا» 7⃣ عمل نكردن به حدود الهى وبی اعتنایى به آن، كفر است. «تلك حدود اللّه و للكافرین» 👇👇👇 ✅ @telaavat
پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد. و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش. و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود. و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند. پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشته‌ای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد: اين هديه‌ای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود. 📚 احياءالعلوم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷 آیت الله بهجت(ره) : ☘ اگر کسی اهلیت داشته باشد ، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب ، جدیت و خلوص داشته باشد ، در و دیوار به اذن الله معلّمش خواهند بود. 📙 درمحضربهجت،ج۱،ص۲۲ 👇👇👇 ✅ @telaavat
#یک_آیه_تدبر #آیه_نبوت 📖 آیه 26 از سوره مبارکه حدید 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷من زنده ام🌷 بعد از اینکه حالش بهتر و کمی روبه راه شد از آنجا که با کارکنان بیمارستان ایاغ شده بود، دیگر از بیمارستان جدا نشد. بیمارستان محل کار و خانه ی دومش شده بود. انگار زمانی که بیمارستان بود کارکنان بیمارستان برایش حکم خانواده اش را پیدا کرده بودند. گاهی صندلی اش را جلوی در ورودی بیمارستان می گذاشت و برای کارکنان شعر حافظ و مولانا می خواند و گاهی هم مشغول کاشتن گل و آبیاری درختان و گیاهان بیمارستان بود. ما هم از کنار بیمارستان که رد می شدیم برایش دست تکان می دادیم. آقا به بچه ها گفته بود وقت مدرسه کسی سر کار نرود اما تابستان هرکس می خواهد می تواند برود کار کند و خرج زمستانش را در بیاورد. رحمان با آن همه تنبیه غیر منصفانه مثل خروس جنگی شده بود و با همه کشتی می گرفت. استعداد بی نظیری در شعر و ادبیات داشت. بعد از سیکل( نهم دبیرستان) وارد رشته ی ادبیات شد. با هر نوع شعری آشنا بود. شعر قدیم و شعرهای مقبول خودش، بند تنبونی و نوحه. صدای خوبی هم داشت و حنجره طلایی فامیل و محله بود. همه نوغ شعری می خواند . با هر سازی هم آواز بود. آنقدر صدایش گرم بود که گاهی در مراسم عزا از خودش شعر و قافیه در می آورد و همه را می گریاند. در جشن ها مجلس دار می شد و همه را می خنداند. اصلا چشم هاش حس و حال خاصی داشت. در ایام عاشورا که همیشه در خانه ی بی بی روضه ی امام حسین برپا بود. یادم می آید یکی از شب های دهه ی عاشورا که نوحه خوان دیر کرده بود، مردم منتظر بودند و بی بی هم شدیدا کلافه شده بود میکروفن بیکار یک گوشه افتاده بود، یک باره دیدیم رحمان پشت میکروفن دم گرفته و با سوز و گداز دشتی می خواند: ابن سعد لیئم افتاد تو حلیم یزید آمد درش آورد نشاندش رو گلیم... مردم هم گرم و محکم به سینه می زدند و با او هم صدا شده بودند. هیچکس متوجه نشد رحمان شعر این ملودی سوزناک را فی البداهه از خودش ساخته. تا مداح بیاید کلی مجلس را گرم کرده بود ولی آقا که متوجه نوحه ی پرت و پلای رحمان شد، به خاطر این مجلس گرمی و این نوع نوحه سرایی به شدت با او برخورد کرد. سال بعد، پس از تلخی هایی که آن سال برای خانواده ی ما داشت، عروسی فاطمه شور و شوق عجیبی در خانه ایجاد کرد. حال و هوای خانه عوض شد عبدالله همکلاسی و دوست کریم داماد خانواده ی ما شد. تا زمانی که آنها ازدواج نکرده بودند حس نمی کردم عبدالله برادرم نیست; چون همیشه با ما زندگی می کرد و در غم و شادی هایمان شریک بود. فضای پر شور و نشاط عروسی توانست چهره های مغموم و در هم رفته ی خانواده را باز کند. اگرچه اختلاف سنی من و فاطمه ده سال بود اما به او انس داشتم و این عروسی برایم به معنای فراق و جدایی از فاطمه بود. بعد از عروسی آنها برای این فراق راه حلی یافتیم; من و احمد و علی هر روز از راه مدرسه به منزل خواهرم می رفتیم و فاطمه با بیسکویت و چای شیرین مثل همیشه خستگی و تنهایی ما را می تکاند. آقا برای حمید که دوسالش بود کالسکه خریده بود. هنوز بعضی مادرها بچهایشان را در ننو می گذاشتند و خانواده ها آنقدر پرجمعیت بودند که مادرها نیازی به بردن بچه هایشان به بیرون از خانه نداشتند. همیشه کسی بود که از بچه نگهداری کند; تازه اگر در خانه هم کسی نبود آنقدر محله پر از خاله بود که هیچ نوزادی تنها نمی ماند. به محض اینکه بچه نوپا می شد و راه می رفت دیگه نیازی به دایه نداشت.آن زمان کالسکه یک کالای مدرن بود که حالا وارد خانه ی ما شده بود; کالایی که برای ما در ردیف اسباب بازی ها قرار داشت. یک روز تصمیم گرفتیم حمید را توی کالسکه بگذاریم و با احمد و علی، چهار نفری میمهان آبجی فاطمه شویم. روپوش مدرسه را عوض کردیم و لباس میهمانی پوشیدیم و کالسکه را راه انداختیم. برای اینکه مدت بیشتری کالسکه دستمان باشد مسیرمان را عوض کردیم و از راه نخلستان رفتیم. کالسکه را نوبتی می راندیم. بعضی وقت ها دنده چهار میزدیم. و یادمان می رفت حمید داخل کالسکه است. ناگهان در حالی که احمد کالسکه را می راند; چند تا از بچه های نخلستان، پا برهنه ، با چوب و چماق به ما حمله ور شدند. من و علی را از پشت گرفتند و سخت زدند. ما هم کتک می خوردیم و هم کتک می زدیم اما زور آنها بیشتر از ما بود. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌙🔴🌍کل الخیر فی باب الحسین 🌹شب جمعه، شب زیارتی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است. از توفیق زیارت آن بزرگوار محروم نمانیم. ۩صَلَّی اللّهُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِاللّه۩ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶 صفحه 465 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
4_5830092846446674667.mp3
893.5K
🔸🔶 قرائت صفحه 465 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 جمعه 🔸 ۲۹ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۶ ذالقعده سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸 ۲۰ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد» 🗒 مناسبت ها: 🔻واگذاري شيلات شمال ايران به "استفان ليانازوف" سرمايه دار روسي (1272 ش) 🔻تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره لزوم پايان جنگ ايران و عراق (1366ش) 🔻آغاز عمليات والفجر 2 (1362ش) 🔻سيل عظيمي در ميگون و فشم و فيروزه کوه و کرج جاري شد که تلفات و خسارات زيادي وارد آورد.(1333 ش) 🔻وفات "ابوالحسن سهروردی" فقيه و رياضي دان(533 ق) 🔻درگذشت"ابن هاني" شاعر و لغت شناس مسلمان(733 ق) 🔻رحلت حكيمِ الهي "ميرزا ابوالحسن جلوه" عارف و استاد اخلاق(1314 ق) 🔻وفات فقيه متكلم، آيت اللَّه "ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي" (1351 ق) 🔻روز بزرگداشت شاهچراغ 🔻مرگ "امريكو وسْپوس" دريانورد ايتاليايي و يكي از كاشفان امريكا (1512م) 🔻اختراع ساعت جيبي معروف به ساعت تخم مرغي در آلمان (1600م) 🔻روز ملي و استقلال "كلمبيا" در امريكاي مركزي (1810م) 🔻مرگ "برنارْدْ ريمان" رياضيدان معروف آلماني (1866م) 🔻ترور "ملك عبداللَّه" اولين پادشاه اردن هاشمي (1951م) 🔻امضاي قرارداد ژنو پس از شكست فرانسه از ويتنام و تشكيل ويتنام شمالي و جنوبي (1954م) 🔻اشغال بخش ترك نشين قبرس توسط نيروهاي نظامي تركيه (1974م) 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: فكر كن، تا دور انديش شوى و چون همه جوانب كار برايت روشن شد، آن گاه تصميم قطعى بگير 📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِى مَنَاكِبِهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ (15) 🍁جزء 29 سوره ملك 🍂 ترجمه 💭 اوست كه زمین را براى شما رام ساخت، پس در شانههاى آن رفت و آمد كنید و از رزق الهى بخورید (و بدانید كه) برانگیخته شدن فقط به سوى اوست. ⚡️نکته ها⚡️ «مَنكب» به معناى شانه است و شانه بهترین عضو براى قرار گرفتن بار بر روى آن است. شانه زمین، یعنى قسمتهایى از زمین كه بار رزق شما بر آن است. زمین رام انسان است و با وجود چند نوع حركت مختلف، آرام است. اگر به طور دائم زمین گرفتار زلزله یا آتشفشان بود، یا فاصله زمین با خورشید دورتر و یا نزدیكتر بود و یا هریك از محاسبات موجود برزمین حاكم نبود، زمین براى انسان رام نبود. «جعل لكم الارض ذلولاً» 🔢پيام ها 🔢 1⃣خداوند، زمین را رام ساخته تا امكان تلاش و كوشش بشر بر روى آن فراهم باشد. «جعل لكم الارض ذلولاً فامشوا فى مناكبها» 2⃣ رزق از سوى خداوند است، ولى براى به دست آوردن آن تلاش لازم است. «فامشوا فى مناكبها و كلوا من رزقه 3⃣ هستى در حال حركت و رو به تكامل است: ❇️طبیعت براى انسان. «جعل لكم الارض ذلولاً» ❇️انسان براى تلاش. «فامشوا فى مناكبها» ❇️تلاش براى رزق. «كلوا من رزقه» ❇️دنیا براى آخرت. «الیه النشور» 4⃣ كامیابى هاى دنیا نباید سبب غفلت از قیامت شود. «كلوا... و الیه النشور» 👇👇👇 ✅ @telaavat
🍃💠🍃 تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته پنهانی شما 💔 ‌ بر شوره زار معصیتم گریه می کنم جانم فدای دیده بارانی شما 💔 ‌ تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات 💕 ‌ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🍀 ☀️ عاقبت بخیری 🌼 مرحوم آیت الله اشراقی: روزی با امام خمینی(ره) قدم می زدیم. من از ایشان پرسیدم، اگر تنها، یک حاجت از خدا بخواهید چه می خواهید؟ امام خمینی سؤال را به من برگرداندند و فرمودند: شما چی؟ 🍃 من عرض کردم: من همه معارف بلند الهیه را می خواهم، سپس از ایشان پرسیدم: شما، چه می طلبید؟ فرمودند: خوب، معلوم است حسن عاقبت را می خواهم. 🍃 به همین دلیل است که وقتی از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) می پرسند: بالاترین حاجت شما چیست؟ می فرماید: حسن عاقبت و این خاطره هم از جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای قرائتی زیباست که می گویند: 🍃 یکی از آن خاطرات که بسیار درس آموز است از برادر عزیزم مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج آقا محمدخانی بود که می گفت: من زمانی در حرم امام رضا (ع) بودم دیدم سه نفر از علماء در حال نماز و عبادتند، تصمیم گرفتم از آنها سؤال کنم که شما در سن هشتاد سالگی اگر بدانید یک دعای مستجاب دارید چه دعائی می کنید؟ 🍃 به خدمت آن سه عزیز بزرگوار رفتم این سؤال را تکرار کردم بالاتفاق همه فرمودند: ما دعا می کنیم که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر نماید. 👇👇👇 ✅ @telaavat
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام. دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی اللهم عجل لولیک الفرج 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷من زنده ام🌷 راستش بیشتر کتک خوردیم چون غافلگیر شده بودیم. احمد که فکر می کرد پشت یک کامیون نشسته، متوجه دعوا نشده بود و با سرعت کالسکه را می راند اما یکی از آنها یک سنگ برداشت و سر احمد را نشانه گرفت. یکباره احمد متوجه شد ما دو تا خونین و مالین گوشه ای افتاده ایم و آنها هم به سمت خودش می دوند. چند نفری افتادند به جان احمد و آخر کار کفش و کیف ما را هم به عنوان کالای تزئینی برداشتند و رفتند . من فیلم های گانگستری را دیده بودم. اما آن صحنه از آن فیلم ها دیدنی تر بود. آن روز به چشم دیدم که چطور چند بچه می توانند راهزن شوند. کاروان کوچک ما با تنها وسیله نقلیه مان که کالسکه ی حمید بود مورد دستبرد واقع شد. یکی از آنها کالسکه را از دست احمد کشید و فرار کرد. حمید توی کالسکه بود و ما با همه ی درماندگی می دویدیم تا اورا پس بگیریم. گرچه خیلی از ما دور شده بودند و امیدی نداشتیم که به آنها برسیم اما چیزی نگذشت که حمید را مثل یک بقچه از کالسکه بلند کرده و روی زمین پرت کردند و با کالسکه ای که سبک تر شده بود با سرعت هرچه تمام تر دویدند و دور شدند. آنها کالسکه را میخواستند، حمید به دردشان نمی خورد. از اینکه حمید را رها کردند خوشحال شدیم. او را در بغل گرفتم و با لباسهای پاره و خاکی در حالی که از بینی و دهان علی خون می آمد و لب من هم شکافته بود به سمت خانه ی آبجی فاطمه دویدیم. فاطمه و عبدالله با دیدن قیافه ی ما چهارتا وحشت زده شدند. عبدالله به سرعت ما را به بیمارستان رساند. سر احمد و لب من چند بخیه خورد و سه تا از دندان های شیری علی هم افتاد. سر و صورتمان را شست و شو دادیم و به خانه برگشتیم. با تلخی تاثیر این خاطره در روحم به استقبال مقطع دیگری از زندگی ام رفتم. بعد از اتمام دبستان ، وارد دوره ی تازه ای از زندگی ام شده بودم. در آستانه ی ورود به دوران ناشناخته ای که باید آرام آرام با کودکی هایم خداحافظی می کردم. مادرها زوردتر از هر کسی تغییرات روحی و جسمی دخترانشان را می بینند و می فهمند و حس می کنند. از اینرو، مادرم برای بزرگ شدن و قد کشیدن من تلاش می کرد تا زودتر مرا با الگوهای زنانه آشنا کند. اصرار داشت روزهای بلند تابستان به کاری و هنری مشغول باشم. به همین جهت من و زری و مادرم به ارایشگاه نغمه خانم رفتیم. او یکی از اتاق های خانه اش را به آرایشگاه تبدیل کرده بود. مادرم ما را به نغمه خانم سپرد و قرار شد آرایشگری را چنان یاد بگیریم که دیگه نیازی به ننه بندانداز نباشد. نغمه خانم می بایست درطول تابستان هفته ای سه روز و هر روز دو ساعت تمام فنون آرایشگری را به من و زری آموزش دهد. جلسه ی اول کارآموزی من و زری با آموزش مقدمات آرایشگری آغاز شد اما برای من و زری که وارد یک دنیای جدید شده بودیم همه ی شکل ها و حرف ها عجیب و جذاب بود. در آرایشگاه نغمه خانم کسی بیکار نبود. شاگردهای نغمه خانم هر کدام به کاری مشغول و مشتری ها نیز هر کدام درگیر بزک کردن خودشان بودند. یکی مو صاف می کرد، آن یکی مو فر می کرد. خلاصه هیچ کس زشت از در خانه ی نغمه خانم بیرون نمی رفت. مثل شعبده بازها که یک دستمال داخل کلاه میانداختد و یک خرگوش بیرون می آوردند، آدم هایی که وارد می شدند با یک رنگ و چهره می آمدند و موقع رفتن به یک شکل دیگر از خانه ی نغمه خانم خارج می شدن، همه قشنگ و راضی بیرون می رفتند. هنوز نیم ساعت به پایان کلاس آرایشگری مانده بود که در آرایشگاه محکم کوبیده شد; طوری که نغمه خانم با ترس و عصبانیت از جا پرید و در حالی که رنگ بر چهره اش نمانده بود گفت: اوه چه خبرده، مگه سر آوردین؟ مگه این خونه صاحب نداره؟ در حالی که زیر لب غرولند می کرد برای باز کردن در به بیرون رفت. در که باز شد فریاد رحیم و رحمان و محمد را شنیدم که با داد و فریاد به نغمه خانم می گفتند: حالا هنر قحطه که هنوز پا نگرفته بیاد فوت و فن بزک کردنو یاد بگیره؟ با شنیدن صدای آنها ، موهای تنم سیخ شد. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
#مهدے_جان❤️ هرلحظہ در وصال توتاخیرمےشود اینجاهواے شهرنفس گیرمےشود #بيا_آقا_بدونِ_تو_هوا_ديگه_نفس_گيره💔 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶صفحه 466 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
466.mp3
987.4K
🔸🔶 قرائت صفحه 466 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 شنبه 🔸 ۳۰ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۷ ذالقعده سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸 ۲۱ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین» 🗒 مناسبت ها: 🔻قیام مردم مسلمان ایران به رهبری آیت‌الله "کاشانی" و به قدرت رسیدن مجدد مصدق (1331 ش) 🔻درگذشت خطیب شهیر و واعظ معروف حجت‌الاسلام شیخ "احمد کافی" (1357 ش) 🔻سلطان احمدشاه قاجار که به سن بلوغ قانونی رسیده بود تاج‌گذاری کرد. (1293 ش) 🔻امروز سیل شدیدی در تبریز جاری شد و بیش از پانصد خانه را خراب کرد. (1308 ش) 🔻ماه به تسخیر انسان درآمد (1348 ش) 🔻وفات "ابوالحسن لاعب" محدث مسلمان (439 ق) 🔻درگذشت "ابن بُصَیص" خوشنویس و شَیخُ الکتّابِ دمشق (716 ق) 🔻رحلت فقیه بزرگ آیت‌الله "ملامحمد اسماعیل فدایی آستانی" (1262 ق) 🔻وفات امیرخسرو دهلوی، از عرفا و شعرای نامدار پارسی‌گوی هند (725 ق) 🔻آغاز جنگ تاریخی "اهرام" بین نیروهای فرانسوی و مصری (1798 م) 🔻تولد "ارنست همینگوی" نویسنده معروف آمریکایی (1898 م) 🔻الحاق سه کشور لیتوانی، لِتونی و استونی به اتحاد جماهیر شوروی (1940 م) 🔻به آب انداختن اولین کشتی هسته‌ای به نام "ساوانا" در امریکا (1958 م) 🔻قدم نهادن اولین بشر بر روی کره ماه (1969 م) 🔻روز ملی "بلژیک" 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: دستاوردِ خرد، پند گرفتن و احتياط است كسبُ العَقلِ الاعتِبارُ و الاستِظهارُ 📚 غررالحكم حدیث 7227 👇👇👇 ✅ @telaavat
📸نشست هم اندیشی مدیران کل تبلیغات اسلامی سراسر کشور/سازمان دارالقرآن الکریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
📸نشست هم اندیشی مدیران کل تبلیغات اسلامی سراسر کشور/سازمان دارالقرآن الکریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯إنَّآ أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِى كُنتُ تُرَابً(40) 🍁جزء 30 سوره نبأ 🍂 ✍ ترجمه 💭همانا ما شما را از عذابى نزدیك بیم دادیم، روزى كه انسان به آنچه از پیش فرستاده بنگرد و كافر گوید: اى كاش خاك بودم. 🔢پيام ها 🔢 1⃣ براى افراد غافل، هشدار و انذار مهمتر از بشارت است. «انّا انذرناكم» 2⃣ دلیل غفلت آن است كه مردم، قیامت را دور مىپندارند. «عذاباً قریباً» 3⃣ پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است. «یا لیتنى كنت تراباً» 4⃣ در قیامت، انسان ناظر بر عملكرد خویش است. «ینظر المرء ما قدّمت یداه» 5⃣ سرنوشت اخروى هر كس به دست خود اوست. «ینظر المرء ما قدّمت یداه» 6⃣ خاك یك دانه مىگیرد، یك خوشه مىدهد، ولى كفّار صدها دلیل و برهان مى شنوند ولى یكى را نمی پذیرند. پس خاك بر كافر برترى دارد. «كنت تراباً» 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانسی از فیلم یوسف پیامبر (علیه السلام) با صدای استاد حامد شاکر نژاد 📖سوره مبارکه یوسف 👇👇👇 ✅ @telaavat
✨همیشه پر ازمهربانی بمان ✨حتی اگرهیچ کس قدر مهربانیت را نداند ✨تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند. 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌹معجزه استغفار 🌼شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». 🌼شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» 🌼فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن» 🌼حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! 🌼فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند: 🌼«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. 📗مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 12 10 سوره نوح 👇👇👇 ✅ @telaavat
✨امیر المؤمنین(ع) 🌸هیچ کس همنشین قرآن نگردد مگر اینکه با فزونی یا کاستی برخیزد، فزونی در هدایت، یا کاستی در گمراهی.🍃 📚غررالحکم ودررالکلم/ح815 👇👇👇 ✅ @telaavat