eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
18هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
42 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 📖✂️ برشی از یک کتاب هرگز نسبت به علاقه و کنجکاوی فرزندانتان درباره خدا بی تفاوت نباشید . این راهی است برای سخن گفتن درباره ؛ باشد که از این طریق بتوانید ایمان ، امید و مفهومی متعالی را به کودکانتان هدیه کنید . این کتاب به پرسش های توحیدی کودکان و نوجوانان نظر دارد و با بهره گیری از ؛ پاسخ های لازم با توجه به(سطح ذهنی) و بدون توجه به فرزند دست کم در آورده شده است تا مربیان و والدین با شناختی که از فرزند دارند پاسخ مناسب را در نظر بگیرند . چه بسا کودک پنج ساله ای که ذهنی قوی و پویا دارد و چه بسا فرزندی ۱۰ ساله که فقط پاسخ سطح اول را بر می تابد . این کتاب از《بی نظیرترین》کتاب هایی است که در حوزه (کودکان و پاسخ به سئوالاتشان ) نوشته شده است . نویسنده کتاب در پی تحقق آرزوی استادش که دوست می داشت در باب توحید کتابی بنویسد که بواسطه سادگی متن آن حتی کودکان نیز بتوانند مطالب آن را درک کنند ، این کتاب را قلم زده است . 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🆔 @telaavat 👆👆👆👆
💐عرفه روزشکستن بت هاےدرون است روز زدودن قلب از غبارعصیان و روز خدا و خدایےشدن است 🌺🍃دعامیکنم خدا از تو بگیرد هرآنچه که خدا را از تو میگیرد. 🌹پیشاپیش #روز_عرفه برشما مبارک🌹 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌸کلام امیر ✨وَإِيَّاکَ وَمُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ، فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ✨ 💠از همنشينى با گنهکاران بپرهيز که بدى به بدى ملحق مى شود (و معاشرت با آلودگان انسان را آلوده مى سازد.) 📚نهج البلاغه.نامه ۶۹ @telaavat 👆👆👆
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 369 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در همان حال به دور و برش نگاه میکرد که ببیند کسی او را تحت نظر دارد یا نه! از آنطرف فرمانده شان سر او داد میکشید که زودتر حرکت کند. سرانجام رزمنده مظلوم جاخشابی را برداشت و به کمر بست. انصافاً خشابهایش را هم کنترل کرد که پُرند یا نه و در همان حال وصیتنامه اش را هم دید. خیال همه مان راحت شد. او دوان دوان به طرف ستون خودشان حرکت کرد، ما هم پی کار خودمان. امیر میخواست به روستا برگردیم اما من میخواستم کمی در آن حوالی بگردم. امیر میپرسید: «آخه کجا رو میخوای بگردی!» ـ اینجا خیلی دیدنیه! بیا بریم! اتفاقاً به سمتی رفتیم که نیروها در حال جوشکاری پلها بودند؛ پلهایی که بیشتر بچه های ارتش استفاده میکردند. موتورهای برق مدام کار میکردند، تانکها مانور میدادند و عده ای به کمک ماشینهای سنگین قایقها را داخل آب می انداختند. سروصدا و تحرک زیادی آنجا بود. هنوز هوا تاریک نشده بود اما مشخص بود که از آن منطقه سروصدا به ساحل دشمن نمیرسد. در منطقه ای که ما بودیم تا جایی که چشم کار میکرد به ارتفاع یک متر پردهای کشیده شده بود. این پرده در فاصله چندین متری اروند کشیده شده بود. جایی که گردان ما مستقر شده بود حدود دویست متر با اروند فاصله داشت. نخلستان در طول اروند و جایی که ما بودیم، نسبتاً متراکم بود. با این همه دید عراق نسبت به ما بهتر بود و آنها از لحاظ جغرافیایی به ما برتری داشتند. با در نظر گرفتن همه این موارد متعجب بودیم چطور شده عراق متوجه ما نیست و کاری نمیکند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 370 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آنجا غوغا بود؛ عده ای بیسیم ها را آماده میکردند، لودرها و کمپرسی ها به سرعت در حال جابه جا کردن خاکها و آماده کردن جاده بودند. در گوشه ای دیگر بهداری آماده میشد، تراکم نیرو در آن قسمت زیاد بود، نیروهایی که با داد و فریاد همدیگر را در میان سروصدای ماشینهای سنگین صدا میزدند. نگران بودم اگر خدای نکرده دشمن متوجه اینجا بشود و بزند تلفاتمان وحشتناک خواهد بود. نزدیک غروب به طرف منطقه خودمان حرکت کردیم. صدای اذان در غروب نخلستان پیچیده بود. امکان نمازجماعت نبود و بچه ها هر یک در گوشه ای برای نماز قامت می بستند. نمازی که برای خیلی ها نماز آخر بود. ناگهان خمپاره اندازهای عراقی شروع به کار کردند. از بچهه ایی که از قبل آنجا بودند پرسیدیم: «چطور شده» و جواب شنیدیم که مدتیست عراق در همین لحظات، حاشیه اروند را میزند و اتفاق تازه ای نیست. برای بار چندم خشابها و سلاحها را کنترل کردیم. وصیتنامه ها را قبلاً نوشته بودیم و خیالمان از بابت دار و ندارمان جمع بود! همانجا غذایی توزیع شد که خوردیم و آماده دستور نشستیم. لحظات سختی بود. تنها خدا میدانست در آن لحظات طوفانی، بچه های غواص در حال عبور از اروند، در چه شرایطی بودند. هوا سرد و اروند متلاطم بود. دو گردان سید الشهدا و ولیعصر لشکر عاشورا، گردانهای خط شکن غواص بودند و گردانهای امام حسین، ابوالفضل و علی اصغر گردانهای پشتیبان. همه در محورهای مشخص خودشان مستقر بودند. کنار ما لشکر 25 کربلا قرار بود عمل کند و شهر فاو در منطقۀ عمل همین لشکر قرار داشت. ..ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
4_5807845156371564134.mp3
4.92M
قال الصادق نوحوعلي الحسين #مداحی #کربلایی_محمدحسین_پویانفر #فرات ◻️| @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️️امروز یکشنبه 20 مرداد ماه 1398 🌞 اذان صبح: 04:43 ☀️ طلوع آفتاب: 06:19 🌝 اذان ظهر: 13:10 🌑 غروب آفتاب: 20:00 🌖 اذان مغرب: 20:18 🌓 نیمه شب شرعی00:22 ✅ @telaavat
⏮سوره بقره آيه 31 (بسم الله الرحمن الرحیم) ↩️وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِى بِأَسْمَآءِ هَؤُلَا ءِ إِن كُنْتُمْ صَدِقِينَ ترجمه 🔻 ⤵️و خداوند همه ى اسماء (حقائق و اسرار هستى) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مى گویید، از اسامى اینها به من خبر دهید؟ ┅════🌦✼🏞✼🌦════┅ 👈نکته ها 💫خداوند متعال اسماء و اسرار عالم هستى را، از نام اولیاى خود تا جمادات را به آدم تعلیم داد. 🎊به تعبیر امام صادق علیه السلام كه در تفسیر مجمع البیان آمده است: تمام زمینها، كوهها، دره ها، بستر رودخانه ها و حتّى همین فرشى كه در زیر پاى ماست، به آدم شناسانده شد. 💫اسم« در عرف ما فقط به معنى نام و نشان است، ولى در فرهنگ قرآنى نامِ همراه با محتواست. چنانكه »فله الاسماء الحسنى« یعنى خداوند صفات عالیه دارد. ┅════🌦✼🏞✼🌦════┅ 👈پيام ها ⚡️📨 1🔷 معلّم واقعى خداست وقلم، بیان، استاد وكتاب، زمینه هاى تعلیم هستند.«عَلّم» 2 💥برترى انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است. «وعلّم آدم...» 3🔷 انسان براى دریافت تمام علوم، استعداد و لیاقت دارد. «كلّها» 4 💥فرشتگان عبادت بیشترى داشتند و آدم، علم بیشترى داشت. رابطه مقام خلافت با علم، بیشتر از عبادت است. «نسبّح بحمدك... علّم آدم الاسماء» 5🔷 براى روشن كردن دیگران، بهترین راه، برگزارى امتحان و به نمایش گذاشتن تفاوتها و لیاقتهاست. «علّم... ثم عرضهم... فقال انبئونى» 6💥 فرشتگان، خود را به مقام خلیفةاللهى لایقتر مى دانستند. «ان كنتم صادقین» در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمودند: »ان كنتم صادقین« یعنى اگر شما فرشتگان در ادّعاى لایقتر بودن خود، صادق هستید. 👇👇👇👇 🆔 @telaavat
⚫️سالروز شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام را تسلیت عرض مینماییم 🍃امروز، روز عرفه است و خوب است که این روز گرانقدر را قدر بدانیم. مناسب است که از بعضی کارهای غیر ضروری دست بکشیم و به اعمال این روز مشغول شویم... . 💜در ادامه برخی از اعمال امروز را یادآوری می کنیم. در ضمن، دعای عرفه و زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را (که خواندنشان یکی از اعمال امروز است) به صورت صوتی خدمتتان در کانال تلگرام فرستادیم... . 🌸 غسل 🌸مستحب است روزه روز عرفه براي کسي که ضعف پيدا نکند از دعا خواندن . 🌸 زیارت امام حسین علیه السلام 🌸 دو رکعت نماز؛ رکعت اول سوره ی حمد و توحید، رکعت دوم، حمد و کافرون... 🌸 نماز امیرالمومنین علیه السلام 🌸 تسبیحات و ذکرهایی که در این روز وارد شده 🌸 دعای عرفه 🌸 و اعمال دیگری که با مراجعه به کتاب مفاتیح الجنان، بخش اعمال سنه ⬅️ اعمال ماه ذی الحجه ⬅️ اعمال روز عرفه، می توانید از آن اطلاع پیدا کنید🙏 @telaavat
4_5942502418439734214.apk
7.18M
✅ نرم افزار متن همراه با ترجمه #دعای_عرفه براى عزيزانى كه دسترسى به مفاتيح ندارند( به همراه صوت دلنشین جناب عادل حسینی) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🆔 @telaavat
❤️لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلرَّاجِينَ❤️ 🍃معبودی جز تو نیست، منزهی تو، من از امیدوارانم 🍃 📚دعای عرفه امام حسین(علیه السلام) @telaavat 👆👆👆
Arafeh.Mahdi.Samavati_YasDL.com.mp3
36.34M
☀️دعای پرفیض عرفه 💠حاج مهدی سماواتی ☀️التماس دعا 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهے یـڪ نگاه آنقدر مهربان است که چشــم هــرگز رهایش نمی کند. گاهے یڪ #رفاقــت آنقــدر مــــــــاندگار است که زمــان حریفش نمی شود. و گاهے یڪ نفــر آنقدر عزیز است ڪه قلـب رهایش نمی کند. #شهید_حاج‌محسن_حسنی_کارگر #شهید_مظلوم_منا🌷 #قاری_قرآن ✅ @telaavat
🌸کلام امیر 💠 روش برخورد با جوانمردان 🌹و قَال [عليه السلام] أَقِيلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ . ✍️ پيشواي جوانمردان عالم حضرت علی (ع) فرمود: از لغزش جوانمردان در گذريد، زيرا جوانمردى نمى لغزد ،جز آن كه دست لطف خدا او را بلند مرتبه مى سازد. 📚حکمت۲۰ نهج البلاغه 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🆔 @telaavat
نزول فیض رب العالمین است حلول «عید قربان» در زمین است 🌸 عید سعید قربان بر شما مبارک🌸 👇👇👇 ✅ @telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 371 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آن سوی اروند زیارتگاهی بود که ما باید از آنجا میگذشتیم، البته همه اینها بستگی به موفقیت غواصان در شکستن خط داشت. ما تا آن ساعت غواصها را ندیده بودیم اما با همه وجودمان دعا میکردیم خدا در فتح اروند و گرفتن جای پا یاریشان کند. ساعت حدود ده شب درگیری شروع شد. مشخص بود بچه ها به خط زده اند. همزمان آتش توپخانه ما هم شروع شد؛ شلیک همزمان چهل موشک کاتیوشا، صدای غرش توپها و تانکها به هم آمیخته بود و نخلستان از این همه صدا و انفجار میلرزید. در همان لحظات، دستور آمادگی برای حرکت هم صادر شد. تکان نخورده بودیم که داد زدند: «عراق شیمیایی زد!» ستون پخش شد و همه دویدند دنبال ماسکهاشان. دقایقی بعد معلوم شد شیمیایی در کار نیست و دوباره فریاد «بدوید طرف قایقها» بلند شد. به سرعت به سمت ساحل اروند دویدیم. هنگام سوار شدن به قایقها به حدی عجله کردیم که نظم و سازمان به هم خورد و معلوم نبود اینها بچه های یک دسته اند که با هم سوار یک قایق میشوند یا نه؟ قایقها با نهایت سرعت حرکت میکردند تا نیروها را آن طرف برسانند. بچه هایی که روی قایقها کار میکردند از نیروهای اطلاعات بودند و کارشان را خوب انجام میدادند. روی اروند تازه ابهت حادثه را دیدیم. درگیری شدیدی در ساحل دشمن جریان داشت. از یک طرف توپخانه ها شلیک میکردند و از طرف دیگر شلیکا و تیربار و... قایقها در محدوده خاصی مورد اصابت گلوله های دشمن واقع می شدند و معلوم بود خط هنوز کاملاً گرفته نشده. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 372 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قایق بزرگ کمین از ساحل دشمن آتش سنگینی روی آب می ریخت اما قایق های حامل رزمندگان بدون تعلل پیش میرفتند. اولین قایقها به ساحل دشمن رسیدند، صحنۀ عجیبی بود. دشمن از روی تپه های مصنوعی کنار ساحل که روی آنها شلیکا و دولول گذاشته بود ما را یکریز میزد. ظاهراً این تجهیزات بیشتر به خاطر پدافند هوایی آنجا بود اما حالا آنها را طوری روی آب بسته بودند که تیرهاشان به نیروهای خودشان نمیخورد ولی قسمت وسیعی از آب را پوشش میداد. در پناه خدا به سلامت رسیدیم و قایق، سه چهار متر مانده به خشکی ایستاد. سریع داخل آب پریدیم. معلوم شد موانع خورشیدی مانع رسیدن قایقها به خشکی شده اند. باید به هر نحو ممکن از سیم خاردارها رد میشدیم. هوا سرد بود و در گل و لای ساحل غواصانی را میدیدیم که مظلومانه به شهادت رسیده یا بیرمق از شدت زخم و خونریزی میان آب و گِل شناور بودند. سده دشمن درست کنار آب بود و سنگرها پشت موانع خورشیدی. بعضی از سنگرها هم وسط نیزارها بودند که در نظر اول مشخص نبودند. عراقیها سنگرهای دیدگاه هم داشتند و بر منطقه مسلط بودند. بعد از سده، یک خاکریز بزرگ در منطقه بود که البته این خاکریز سنگری نداشت. با رسیدن موج دوم نیروها وضع ما بهتر شد. ظاهراً نیروهای عراقی که آنجا بودند یا ترسو بودند یا ضعیف چون با کمی تیراندازی، دسته جمعی از سنگر بیرون آمده و تسلیم میشدند. وقتی از سده بالا آمدم به طرف سنگر دیده بانی رفتم، میدانستم در محلها ی دیده بانی دوربین مادون میشود پیدا کرد. اتفاقاً از آنجا یک دوربین مادون قرمز پیدا کردم که برای من عالی بود. در ظلمت شب با آن، همه جا را نگاه میکردم و اوضاع را میدیدم. ..ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️️امروز دوشنبه 21 مرداد ماه 1398 🌞 اذان صبح: 04:43 ☀️ طلوع آفتاب: 06:19 🌝 اذان ظهر: 13:10 🌑 غروب آفتاب: 20:00 🌖 اذان مغرب: 20:18 🌓 نیمه شب شرعی00:22 @telaavat
🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: إنَّما جَعَلَ اللّهُ الأضحى لِشبَعِ مَساكِينِكُم مِنَ اللَّحمِ فَأطعِمُوهُم خداوند عيد قربان را برنهاد تا مستمندان از گوشت سير شوند؛ پس از گوشت قربانى به ايشان بخورانيد 📚ثواب الأعمال صفحه 59 عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد 💐 عید قربان بر شما مبارک 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🆔 @telaavat
⏮سوره بقره آيه 32 (بسم الله الرحمن ارحیم) ↩️قَالُواْ سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ 🔷ترجمه ⤵️فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاك و منزهى، ما چیزى جز آنچه تو به ما آموخته اى نمى دانیم، همانا تو داناى حكیمى. ┅════🌦✼🏞✼🌦════┅ 🔷نکته ها ⤵️ابلیس و ملائكه هر كدام به نوعى خود را برتر از آدم مى دیدند؛ ابلیس به واسطه ى خلقت؛ «انا خیر منه» و فرشتگان به واسطه ى عبادت؛ «نحن نسبح بحمدك» 💥 امّا ابلیس در برابر فرمان سجده خداوند، ایستادگى كرد، ولى فرشتگان چون حقیقت را فهمیدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار كردند. «سبحانك لا علم لنا» ┅════🌦✼🏞✼🌦════┅ 🔷پيام ها⚡️📨 1♻️ عذرخواهى از سؤال بدون علم، یك ارزش است. «سبحانك» 2🚩 اوج گرفتنها و خود برتر دیدنها باید تنظیم شود. گویندگان سخن «نسبّح و نقدّس» گفتند: «لا علم لنا» 3♻️ به جهل خود اقرار كنیم. «لا علم لنا» فرشتگان عالى ترین نوع ادب را به نمایش گذاشتند. كلمات: «سبحانك، لاعلم لنا، علّمتنا، انّك، انت العلیم الحكیم»، همه نشانه ى ادب است. 4🚩علم فرشتگان، محدود است. «لا علم لنا» 5 ♻️علم خداوند، ذاتى است؛ «انّك انت العلیم» ولى علم دیگران، اكتسابى است. «علّمتنا» 6🚩امور عالم را تصادفى نپنداریم. «انت العلیم الحكیم» @telaavat 👆👆👆👆
. .. . :: رفقـا..، حواسمون باشـھ ها..! رفتارے نڪنیم تا مقصد رفاقتمون دورے باشھ ..  . -امام علے"علیه‌السلامـ" می‌فرمایند : ناتوانترین مردم ڪسی است ڪھ از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان‌تر از او ڪسے است ڪھ دوستے را ڪھ بھ دست آورده تباھ سازد و از دست بدهد.. . رفاقتامون رو با چنگ ودندون حفظ ڪنیم ما باید با ڪمڪ بھ همدیگه کنیم ارزش نداره براے مسائل پیش وپا افتاده رابطھ ی صمیمے بینمون رو تباھ ڪنیم(: . ..، . @telaavat
💠 وسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ 🔸آنهاکه ستم کردند بزودی خواهند دانست که بازگشتشان به کجاست! 🏴 گرامی باد یاد و خاطره مهاجران الی الله ✅شادی روح این عزیزان صلوات ✅ @telaavat
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 📖✂️ برشی از یک کتاب ای با ارزش تر از همه دنیا کسی که عظمت خود را شناخت ، از قناعت ها آزاد می شود و از اسارت ها می رهد . ابوذر که تا دیروز دنبال پای ملخی می دوید و به خاطر هیچ زندگی می کرد و جان می داد ، هنگامی که عظمت خود را شناخت که هستی به خاطر او پا گرفته و فرشته ها به خاطر او سجده می روند ، دیگر حتی بهشت او را تکان نمی دهد و جز رضوان و دستور حق او را راه نمی اندازد . ما تا کاه هستیم با یک نسیم ، با یک فوت از دهان کودکی ، زیرورو می شویم و خوشحال می شویم و خشم می گیریم و می ترسیم و امید می بندیم . با یک سلام باد می کنیم و با یک بی توجهی پلاسیده می شویم و دق می آوریم . ما که خود را نشناخته ایم ، از تمام عمرِ خود به چند تا خانه و ماشین و ثروت و اعتبار و شهرت دلخوشیم و قانعیم . در حالی که تمام آنچه که در یک عمر بدست می آوریم ، سود یک لحظه ماست . ما حتی در یک لحظه می توانیم از تمام دنیا و حتی از تمام بهشت بیشتر کار کنیم و می توانیم از هستی به《رضوانِ هست آفرین》برسیم ؛ که رضوان او از همه این ها بزرگ تر است .《َرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ (72) توبه 》 📚 مسئولیت و سازندگی ، علی صفایی حائری ، ص ۱۸۹ ✅ @telaavat
🌸کلام امیر 💢حج ، رحمت الهی ✨«... جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ ✨ 💠«خداوند سبحان... حج را سببی برای رحمت خویش قرار داد.» 📚نهج البلاغه.خطبه ۱۹۲ @telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 373 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در کمتر از یک ساعت بچه های گردان ابوالفضل آن محدوده را پاکسازی و شلیکاهای روی تپه ها را خاموش کردند. گردان امام حسین هم از پشت سر رسید. مأموریت گردان امام حسین درگیری در خط اول نبود بلکه آنها باید با سرعت به سمت جادۀ آسفالته بصره میرفتند. آنجا تا کارخانه نمک فاصله کمی داشت، پایگاه موشکی عراق هم آنجا بود و قرار بود در مرحله دوم عملیات به آن سمت حرکت کنیم. در حین حرکت گردان امام حسین، آنها از نخلستانها مورد هدف قرار میگرفتند چون محور کاملاً پاکسازی نشده و تانکها و نفرات عراقی در منطقه و مخصوصاً نخلستان پخش و پلا بودند. آنجا دشمن خاکریزهای مثلثی شکلی داشت که نمونه اش را قبلاً در منطقه زید دیده بودیم. این سنگرها از یکطرف نزدیک جاده بودند و به شکل منحنی به وسعت دویست متر کشیده بود. قسمت عمده نیروهای دشمن آنجا تجمع کرده بودند و در واقع آنجا محل پشتیبانی نیروهای دشمن بود. در پاکسازی کنار آب اتفاق مهمی نیفتاد فقط با دیدن عراقی هایی که اسیر میشدند تعجب میکردیم چون اغلب سیه چرده، لاغر و کم سن و سال بودند و اصلاً به دشمنی که ما در اغلب عملیاتها سرسختی و قدرت آنها را دیده بودیم، شباهت نداشتند. گردان امام حسین جلو رفته بود و چون دستور داشت تا رسیدن به جاده به هیچ وجه درگیر نشود، تلفاتی هم داده بود. ما هم در خط اول دشمن بودیم و تعداد چشمگیری از نیروهای دشمن بین ما و گردان امام حسین مانده بودند. هوا داشت رفته رفته روشن می شد و در گرگ و میش صبح بهتر میشد صحنه را دید؛ از یک طرف پالایشگاه فاو منهدم شده و آتش و دود آسمان منطقه را گرفته بود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 374 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سروصدای زیادی از سمت فاو می آمد و به نظر میرسید بچه های لشکر 25 کربلا به شهر رسیده و در حال پاکسازی هستند. هنگامۀ عجیبی بود. در همان لحظات بود که متوجه یک جیپ عراقی شدیم که به سرعت به طرف فاو میرفت. بلافاصله با تیربار، آر.پی.جی و هر چه که دم دست داشتیم آن را هدف گرفتیم. جای تعجب بود که هیچکدام از اینها نمیتوانست جیپ را متوقف کند و راننده جیپ که تنها سرنشین آن بود بی اعتنا به این باران گلوله به طرف ما می آمد! ـ عجب سر نترسی دارد این مرد! این فکر از ذهنم میگذشت که بالاخره جیپ با اصابت گلوله ها به چرخ هایش پنچر شد و ایستاد. تا راننده پیاده شد تازه فهمیدیم خودیست! نزدیکتر آمد و خودش را معرفی کرد. از فرماندهان رده بالای لشکر 25 کربلا بود و میخواست به طرف نیروهایش که در حال پاکسازی شهر فاو بودند، بروند. واقعاً عنایت خدا بود که میان آن همه گلوله سالم مانده بود. پیش ما معطل نشد و وقتی مطمئن شد ماشین درست بشو نیست دوان دوان به طرف شهر رفت. ساعت حدود نُه صبح بود که قرار شد گروهان ما برای تأمین جاده حرکت کند. همان جاده ای که گردان امام حسین مأمور آن بود. البته نیروهای لشکر 25 کربلا و لشکر دیگری که در جناح دیگر ما بود به همراه عده ای از نیروهای لشکر عاشورا جلوتر جاده را بسته و پاکسازی کرده بودند اما موقعیت به گونه ای بود که نیروهای تدارکات نمی توانستند جلوتر بروند. عراقی ها آن قسمت از جاده را به شدت میزدند. . ..ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat