eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
17.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
46 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
امام على عليه السلام: اى مردم! خود به ادب [و تربيت] كردن نفْس هايتان بپردازيد و آنها را از وَلَع عادت هايشان باز داريد أيُّهَا النّاسُ! تَوَلَّوا مِن أنفُسِكُم تَأديبَها، وَاعدِلوا بِها عَن ضَراوَةِ عاداتِها 📚 غررالحكم حدیث 4522 👇👇👇 ✅ @telaavat
ثبت نام چهاردهمین دوره آزمون های ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن کریم در رشته های حفظ 10جزء،20 جزء و کل قرآن کریم به همت سازمان دارالقرآن الکریم آغاز شد. لینک ثبت نام 👇👇👇👇👇 http://telavat.com/fa/node/62766
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃 ❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️ قلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ (10) 📖جزء 23 سوره زمر ✍ ترجمه بگو: «اى بندگان من كه ایمان آوردهاید! از پروردگارتان پروا كنید. براى كسانى كه در این دنیا نیكى كردهاند نیكى است، و زمین خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقهاى براى حفظ ایمان و تقوا و كار نیك در فشارید، هجرت نمایید). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دریافت مىدارند. 🍃نکته ها🍃 پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فرمود: براى گروهى در قیامت پروندهاى گشوده نمىشود و آنان بدون سؤال و جواب به بهشت مىروند، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود. «انّما یوفّى الصابرون اجرهم بغیر حساب» 📡پيام ها 📡 1⃣ در دعوت دیگران به كار نیك، به مخاطب كرامت دهید. «یا عباد» 2⃣ ایمان به تنهایى كافى نیست و باید همراه تقوا و دورى از گناه باشد. «آمنوا - اتّقوا» 3⃣ كار نیكى ارزش دارد كه از اهل ایمان و تقوا باشد. «آمنوا اتّقوا... احسنوا» 4⃣ خداوند، در كارهاى نیك مقابله به مثل مىكند. «للّذین احسنوا... حسنة» (چنانكه در آیات دیگر نیز مىفرماید: «اِن احسنتم احسنتم لانفسكم» اگر نیكى كنید به خودتان نیكى كردهاید. «هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» آیا پاداش احسان جز احسان است.) 5⃣ گاهى حفظ تقوا مستلزم هجرت است. «آمنوا اتّقوا... ارض اللّه واسعة» 6⃣ هجرت، مقدّمه ى دریافت الطاف الهى است. «ارض اللّه واسعة... اجرهم بغیر حساب» 7⃣ هجرت، صبر و مقاومت لازم دارد. «ارض اللّه واسعة انّما یوفّى الصابرون» 👇👇👇 ✅ @telaavat
✨﷽✨ 💠چه زنانی با حضرت فاطمه(س) محشور می شوند؟ حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمودند : ✅سه طایفه از زنان امت من عذاب و فشار قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (س ) محشور مى شوند. ⭕️⇦•طایفه اول: زنى كه با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد و توقع بیجا از او نداشته باشد. ⭕️⇦•طایفه دوم: زنى كه با تندى و بداخلاقى شوهر خود صبر كند و بردبارى خود را از دست ندهد. ⭕️⇦•طایفه سوم: زنى كه براى رضاى خدا مهریه خود را به شوهر ببخشد. 📒مواعظ العددی 🆔 @telaavat 👆👆👆
⭕️ بى‌اختیار اشک مى‌ریختم 🔻 خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه 🌸رهبرانقلاب: توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت. 🔻بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانی‌ها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 🔻وقتى که بعد از سال‌هاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج مى‌شد. 🔻احساس مى‌شد که همه‌ى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🚘رانندگان محترم! ❄️در زمستان مراقب هموطنان موتورسوار باشيم، آنها فاميل، همسايه، همكار،بچه محل يا پيك موتوری هستند و غذا و بسته و نامه شما را ميآورند، سرماباعث سِر شدن بدن بخصوص گردن شده و براحتی نميتوانند سر راتکان دهند و اطراف را ببينند! در کنار ایشان كمی آرامتر و با احتیاط بیشتر برانيم و مواظب برادر زحمت کش خود باشیم... ♥️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 💌هر يك از شما همــــان گونه كه 💌خيرخـــواه خـــويش است، بايد 💌خيرخـــواه بــــــرادرش نيز باشد. 📚الكافی ج 2 ص 208 🆔 @telaavat 👆👆👆👆
barkat telavat quran.ali.mp3
1.98M
🎙واعظ: حاج آقا 🔖 برکات تلاوت قرآن 🔖 👇👇👇 ✅ @telaavat
خیلی زیباست🌺🍃 مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود؛ پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.» پسر دوم گفت: «نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.» پسر سوم گفت: «نه، درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.» پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش.» مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید. شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان بر می آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند.» اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید. مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند. زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین. در راههای سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند! 👇👇👇 ✅ @telaavat 🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌿
✨﷽✨ ✨امام جعفر صادق (علیہ السلام)✨ ✍شایسته است مؤمن هشت خصلت داشتہ باشد: •☜هنگام فتنہ و آشوب با وقار و آرام، •☜هنگام بلا و آزمایش بردبار •☜هنگام آسایش شکرگزار •☜بہ آنچہ خداوند روزی اش کرده، قانع باشد •☜دشمنان و مخالفان را مورد ظلم قرار ندهد، •☜بر دوستان برنامہ اى تحمیل نکند •☜جسمش از خودش خستہ؛ ولى دیگران از او راحت •☜و از هر جهت در آسایش باشند. 📚 اصول کافے جلد2 صفحہ47 🆔 @telaavat 👆👆👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 18 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آن شب فکر کردم آخرین راه، توسل به امام جمعۀ تبریز است. از بچه ها شنیده بودم «آیت الله مدنی» میتواند کمک کند. رفتم و دردم را گفتم. اتفاقاً راهنمایی آقای مدنی راه گشا بود. گفت: «جمعه این هفته بعد از نماز توی مسجد راه آهن فرم اعزام به جبهه پخش میکنن. انشاء الله که بتونی تهیه کنی...» صبح جمعه با شور و شوق راهی میدان راه آهن ـ محل برگزاری نمازجمعه ـ شدم و بلافاصله بعد از نماز خودم را به مسجد رساندم، اما قبل از من عده زیادی آنجا منتظر بودند. بین آنها که ایستادم تازه فهمیدم فقط چهل تا فرم خواهند داد. به هر ترتیبی که بود بهزور خودم را به نفرات جلویی رساندم و پنجمین نفری بودم که فرم گرفتم. قرار بود این چهل نفر بسیجی ابتدا برای آموزش عازم شوند اما قبل از هر کاری لازم بود مسجد محل فرم پر شده را تأیید کند. فرم را به انجمن اسلامی مسجد تحویل دادم. دای یام حاج علی اکبر نمکی از اعضای انجمن بود و بدون مشکلی فرم را تأیید کردند. بالاخره راه جبهه باز شد و من در آخرین روزهای پاییز سال 1359 در جمع نیروهای داوطلب دیگر راهی پادگان آموزشی «خاصبان» شدم. زمان دوره آموزشی یک ماه اعلام شده بود. مسئول آموزش خاصبان برادری بود که از تهران به پادگان آمده بود و برادر «علی تجلایی» هم یکی از مربیان آموزش بود. وقتی در همان اولین صبحگاه ما را حدود هشت کیلومتر دواندند حساب کار دستمان آمد! دیگر نای حرکت کردن نداشتیم اما این تازه اول کار بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 19 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوفتگی آموزشهای روز اول در تداوم دوهای طولانی روزهای آینده و سختگیری های مربیان از یادمان رفت! در فشار آن تمرینها به کلی توانم را از کف داده بودم اما به هیچ بهانه ای نمی شد از آموزشها در رفت. یک شب یکی از همدوره ای ها که حال و روزم را می دید، گفت: «آگه یه دررفتگی تو انگشت پات داشته باشی مدتی از دویدن معاف میشی.» عقلم را دست او دادم و به کمک او آنقدر با انگشت شست پایم ور رفتیم که مطمئن شدم انگشتم در رفته! درد و ورم زیادش را هم به جان خریدم به این امید که مربی با دیدن اوضاع کمی کوتاه بیاید. صبح روز بعد تنها اتفاقی که افتاد اجبار من به پوشیدن پوتینها و همان دویدن هشت کیلومتری در پستی و بلندیهای اطراف پادگان بود که این بار دردناکتر از همیشه بود. به شانس بدم لعنت فرستادم و بدون اینکه جیک بزنم پا به پای بقیه دویدم و در کلاسها و تمرینها حاضر شدم. نفهمیدم انگشتم کی خوب شد! روز پانزدهم خبر رسید احتیاج شدیدی به حضور نیروی تازه نفس در منطقه هست. از بین چهل نفر، بیست نفر را که قبلاً دوره سربازی گذرانده یا آموزش نظامی دیده بودند از ما جدا کرده و به منطقه اعزام کردند. ما باز هم به آموزشهای نفسگیرمان در خاصبان ادامه دادیم. آموزش سختتر شده بود. دو سه بار ما را به رزم شبانه بردند که در عین دشواری خیلی هم ترسناک بود. حتی در وقت غذا خوردن هم آرامش نداشتیم، ناگهان داخل غذاخوری گاز اشک آور میانداختند. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا