🔸همایش شیرخوارگان حسینی در مصلی تهران و حرم حضرت عبدالعظیم(ع) امروز جمعه
👇👇👇
✅ @telaavat
▪️گفتگوی شگفت انگیز کعبه با کربلا:
گفت باکرب وبلا کعبه من از توبرترم
تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم
کربلا در پاسخش گفتا اگرتو خانه ای
من همه خون خدا میجوشد ازبام و درم
کعبه گفتا مردو زن برگرد من آرد طواف
من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم
کربلا گفتا چه گویی هرشب آدینه من
میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم
کعبه گفتا انبیا برگرد من گردیده اند
توکجا ومن کجا تودیگری من دیگرم
کربلاگفتا که روح انبیا را کعبه ای است
آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم
کعبه گفتا مرتضی درمن به دنیا آمده
این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم
کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو
من حسینش را گرفتم تا قیامت دربرم
کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار
وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم
کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه
سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم
کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین
سالها و قرنها جوشد ز دامان کوثرم
کربلا گفتا که زمزم راچه باخون حسین
زمزم تو آب ومن خون خدا را ساغرم
🏴"صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام" 🏴
👇👇👇
✅ @telaavat
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_شصت_و_هشتم
نوزدهم مهر به خرمشهر رسیدیم. مسجد جامع، پایگاه نیروهای درمانی شده بود. ما هم در خانه مستحکمی که یکی از اتاق های خانه را درمانگاه کردیم. شب دو دسته شدیم. دکتر صادقی و دو نفر دیگر یک گروه را تشکیل دادند و من و برادر جرگویی و زندی گروه دیگر را. قرار شد هر گروه یک روز توی خط باشند و یک روز همان جا توی درمانگاه. صبح، دکتر صادقی با دو نفر دیگر به خط رفته بودند و من و برادر جرگویی جلوی خانه ایستاده بودیم و از تقدیر می گفتیم و اینکه خدا نخواهد، هیچ اتفاقی نمی افتد.بعد از گفت و گو رفتیم داخل خانه. هنوز یک دقیقه نگذشته بودکه صدای خمپاره ای خانه را لرزاند. بیرون دویدیم. خمپاره خورده بود درست همانجایی که ما چند لحظه پیش ایستاده بودیم. شوکه شده بودم. اما دلم قرص و قوی بود که واقعا همه چیز دست خداست.
همان موقع دو تا سرباز آمدند و گفتند خیلی شهید و مجروح داداه ایم. کمک میخواهیم. ما هم بدون درنگ با امبولانس راهی خط شدیم. از دور فقط یک خط سیاه پیدا بود. همه ی فکر و ذکرم این بود که به مجروح ها و زخمی ها برسم.
کمی جلوتر که رفتیم، یکی از سربازها گفت: اینجا چقدر تانک هست.
اصلا حواسمون نبود که ما اینقدر تانک نداریم. روز قبل می گفتند در تمام خرمشهر فقط یک تانک هست. اصلا از خودمان نپرسیدیم این همه تانک آنجا چه می¬کند؟ حتی نفهمیدیم لوله ی تانک¬ها به طرف ماست نه عراقی ها. همه چیز به نظرمان عادی می¬آمد. خب ما نزدیک ما خط بودیم. ناگهان گلوله ی تانک خورد کنار ماشین. تازه آنجا بود که فهمیدیم خط دست عراقی هاست. از ماشین پایین پریدیم که پناه بگیریم. پای برادر جرگویی تیر خورد. یک کانال کوچک نزدیکان بود. خودمان را به آنجا رساندیم.باند همراهم بود و فقط به این فکر میکردم که باید خون پایش را بند بیاورم.وقتی عراقی ها بالای سرمان رسیدند تا ما را ببرند، باندی که به پای برادر جرگویی بسته بودم روی زمین کشیده می شد چون فرصت نشده بود آن را محکم کنم. ما را سوار تانک کردندو از تک تک مان بازجویی کردند. چند لحظه بعد از بازجویی همه جا ساکت شده بود. حتی صدای نفس شیدن بچه ها را نمی شنیدم. صدایشان کردم. کسی جواب نمی داد. از زیر دستمالی که چشمم را با آن بسته بودند فقط پای سربازان بعثی را می دیدم. تنها شده بودم. مرا داخل گودالی که بوی زباله می داد انداختند..
تا چند ساعت اول فکرم کار نمی کرد. در آن گودال به مرگ فکر میکردم. مردن برایم بهترین اتفاق بود. با هر صدای انفجار خودم را بالا میکشیدم که شاید ترکشی به من بخورد. وقتی یاد نگاه بعثی ها می افتادم بدنم می لرزید. من را که گرفتند شادی کردند و تیر هوایی زدند.
بعد از مدتی مرا از گودال بیرون آوردند و جلوی ماشین نشاندند تا راننده بیاید. برگشتم و از زیر دستمالی که به چشمم بسته بود سرباز عبادی را دیدم که دست و پا بسته کف ماشین افتاده ولی از بقیه خبری نبود. میگفتند هرکس پلاک ندارد جاسوس است و اعدامش می کردند. از گروه ما هم غیر از عبادی که پشت ماشین بود بقیه پلاک نداشتیم. دلم شور افتاده بود که سر ما و بقیه ی همراهنمان چه بلایی می اوردند.بعد ما را سوار وانتی کردند و یکی دو ایستگاه برای جابه جایی و تخلیه همراهنمان معطل کردند تا اینکه غروب به اینجا رسیدیم. شب اول شب سختی بود. از همان روز اول بازجویی شروع شد تا الان که با شما هستم .
ما هم خودمان را معرفی کردیم و به او گفتیم: راستش برای اینکه من و مریم را از هم جدا نکنند خودمان را به خواهر معرفی کردیم، اینها هم باور کرده اند که ما خواهریم، اگرچه از این به بعد هر سه خواهریم.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
522.mp3
668.4K
🔸🔶 قرائت صفحه 522قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 شنبه
🔸 ۲۴ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۵ محرم سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین»
🗒 مناسبتها:
🔻درگذشت "فاضل مراغی" فقیه و اصولی قرن سیزده و چهارده هجری قمری (1310 ق)
🔻شکست و عقبنشینی روسها در نبرد "ایروان" در زمان فتحعلی شاه قاجار (1219 ق)
🔻رحلت آیتالله حاج شیخ "محمدباقر کمرهای" (1416 ق)
🔻درگذشت استاد "حبیبالله نجومی" ستارهشناس معاصر و ناشر سالنمای ایران (1366 ش)
🔻استقلال کشورهای امریکای مرکزی از استعمار اسپانیا (1821 م)
🔻تصرف اسکندریه مصر توسط قوای متجاوز انگلیسی (1882 م)
🔻کشف ویروس حامل بسیاری از بیماریها توسط دانشمندان روسی (1892 م)
🔻اعلام حکومت جمهوری در روسیه و پایان امپراتوری روسیه تزاری (1917 م)
🔻اعدام "عدنان مندرس" نخستوزیر پیشین ترکیه (1961 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
امام حسین علیه السلام:
هر که خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد
📚 میزان الحکمه، جلد4، صفحه488
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯ويُنَجِّى اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (61)
🍁جزء 24 سوره زمر 🍂
✍ ترجمه
💭و خداوند كسانى را كه تقوا پیشه كردهاند، همراه با كامیابى شان نجات مى دهد، در حالى كه هیچ بدى به آنان نرسد و ایشان اندوهگین نشوند.
⚡️نکته ها⚡️
در آیهى قبل سخن از روسیاهى كسانى كه به خدا دروغ مى بندند و دوزخیان بود و در این آیه سخن از رستگارى متّقین است.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ تقوا وسیله نجات و رستگارى است. «و ینجّى اللّه الّذین اتّقوا بمفازتهم»
2⃣ هیچ گونه بدى بیرونى به متّقین نزدیك نمى شود. «لا یمسّهم السّوء»
3⃣ متّقین هیچ گونه اندوه درونى ندارند. «و لا هم یحزنون
👇👇👇
✅ @telaavat
بسم الله الرّحمن الرّحیم
متاسفانه مدتی است در فضای مجازی حرف هایی مطرح می شود که معلوم نیست چه کسانی پشت این صحبت های نابجا هستند!
برای مثال می گویند هزینه های مربوط به هیئت ها و روضه ها را برای کمک به فقرا و نذر خرید وسایل برای نیازمندان استفاده کنیم!!!
در واقع مراسم عزاداری برای امام حسین علیه السلام، مدرسه انسان سازی است، که افراد مختلف با عقاید و فرهنگ های متفاوت وارد این مراسم می شوند و شور و شعور و معرفت لازم را برای ادامه زندگی کسب می کنند.
یعنی انسان ها در این مدرسه با معرفت تر شده و در ادامه همین انسان ها شروع می کنند به کمک به نیازمندان، همین انسان ها در مقابل ظلم ها می ایستند و البته در جهت بهتر شدن زندگی های دیگران قدم بر می دارند.
همین ها هستند که قسمت هایی از درآمدهایشان را صرف خرید جهیزیه و خوراک و کمک به نیازمندان می کنند، همین ها گروه های بسیاری را تشکیل می دهند و در اتفاقات ناگواری چون زلزله سر پل ذهاب، هیئتی به کمک نیازمندان می روند، همین ها اردوهای جهادی تشکیل می دهند و به محروم ترین مناطق برای کمک رسانی می روند...
بلاتشبیه بیان موضوع تعطیلی این گونه مراسم ها، مثل تعطیل کردن کل سیستم آموزشی تحصیلی است به بهانه کمک کردن به نیازمندان، و این چیزی جز قاطی کردن مسائل نیست.
متاسفانه باب شده کار درستی رو با کار درست دیگر مقایسه می کنند و یکی رو کلا رد می کنند...
برای مثال حج را با نیکی کردن به فقرا، برگزاری عزاداری را با صدقه به نیازمندان، مسجد ساختن را با ساخت مدرسه و...
در صورتی که هر کاری در جای خود باید انجام بشود و هیچ کدام جای مورد دیگر رو نمی گیرد. و اتفاقا باید هر ساله، عزاداری ها وسیع تر و پرشور برگزار شود.
البته باید عزاداران حسینی هم مواردی چون بالا بردن صدای هیئت که ممکن است باعث آزار همسایه ها بشود و یا بالا بردن صدای ضبط ماشین ها و یا ریختن زباله در خیابان ها را دقت کنند که حق الناس ایجاد نشود و این مراسم ها که در حقیقت سرمایه گذاری برای تربیت مردمانی انسان دوست و خِیرخواه ضعیفان است به بهترین نحو برگزار شود.
👇👇👇
✅ @telaavat