#من_زنده_ام🌷
#قسمت_شصت_و_نهم
فاطمه از وضعیت لباس من و مقنعه ی مریم که هنوز خونی بود نگران شدوگفت: اینجا عراق است و ما اسیر شده ایم ممکن است تا آخر مهر ماه هم اینجا باشیم. سه ساعت دیگر نزدیک غروب در را برای چند دقیقه باز می کنند و بیرون می رویم . به سرعت آبی به سر و صورت تان بزنید و پایین مانتو و مقنعه تان را بشویید.
پرسیدم: شما تنها هستید؟
گفت: الان سه روز است که من در این اتاق تنها هستم اما دویست، سیصد اسیر ایرانی در اتاق های مجاور هستند که آنها هم نوبتی به دستشویی می روند و ظهر که غذا می اورند بعضی از آنها را میتوانیم ببینیم.
گفتم: مگر اینجا غذا هم می دهند.
به شوخی گفت: همراه با غذا دسر هم می دهند.
فاطمه روحیه آرام و صبوری داشت. هم جنگ را خوب فهمیده بود و هم تقدیر اسارت را درجا پذیرفته بود. حرف های زیادی برای گفتن داشتیم.
در اتاقی بیست و چهار متری با دو پنجره که پشت محوطه ی بازداشتگاه باز میشد بدون هیچ گونه زیر اندازی کنار یکدیگر نشسته بودیم. سربازی که گهگاه از پنجره به داخل سرک می کشید از اتاق ما دور شد.
نزدیک غروب بود و فرصت خوبی پیش آمده بود تا فاطمه بیشتر از وضعیت این چند روز برایمان بگوید.-این سه چهار روز حول و حوش همین ساعات در را باز می کنند. دیگر کمتر احساس ترس و غربت می کردم و این عنوان ژنرال بودن را هم می آموختم و هم می آزمودم، هم مشق میکردم و باور میکردم. فاطمه هم از تنهایی در امده بود. لحظه ی اول که نگهبان در را بست احساس کردم متهم هستیم و زندانی شده ام اما با خودم گفتم: اتهامم چیست؟ چرا در زندانم؟
یک ساعت بعد در باز شد و یک کاسه غذا با مقداری برنج و مایع قرمز رنگی که به عنوان خوروش رویش ریخته شده بود به ما دادند.
ظاهر غذا به جای اینکه بزاق را ترشح کند و اشتها را تحریک، اشتها کورکن بود. فاطمه کاسه را برداشت و شروع به تعریف از غذا کرد و با لذت بو کشید. کاملا مشخص بود که میخواهد اشتهای مارا تحریک کرده و به خوردن ترغیبمان کند.
پشت سر هم میگفت: بچه ها شروع کنید. ربع ساعت یگر می آیند ظرف را می برند. بعد از سی و شش ساعت گرسنگی میخواستم غذای عراقی بخورم.
سه تایی دور کاسه ای که فقط می توانست شکم یک نفر را سیر کند نشستیم. گفتم: پس قاشق و چنگال کو؟
فاطمه گفت: اینجا زندان تنومه است،نه رستوران تنومه! من سه روز زودتر از شما اسیر شدم، یعنی سه روز از شما جلوترم. به جای چنگال از پنگال استفاده کنید.
چهار تا انگشتتان را بهم بچسبانید تا از لای شان غذا نریزد و بعد لقمه کنید. شروع کنید یاد می گیرید.
برای تمرین یک لقمه برداشت.
به مریم گفتم: ببین وقتی ی دختر تهرونی یاد گرفته باشه، ما هم یاد میگیریم، بسم الله،
اما به دست هام که نگاه کردم اشتهایم کور شد.
لا به لای انگشتانم خون خشکیده بود و رد خاک و خون در تمام شیارهای دستم پیدا بود.
گفتم بعد از غذا آب هم میدهند؟
فاطمه گفت: نه به جای آب پپسی و کوکا میدهند. بخورید دیگه ، معطل چی هستید، چند دقیقه دیگه می اد دنبال ظرف.
نمیخواستیم فاطمه همان شب اول از ما برنجد.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
4_6012398823589020298.mp3
578.2K
🔸🔶 قرائت صفحه 523قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 یکشنبه
🔸 ۲۵ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۶ محرم سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۱۶ سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام»
🗒 مناسبتها:
🔻برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در ایران (1285 ش)
🔻سقوط دیکتاتوری رضاخان میرپنج و آغاز سلطنت "محمدرضا پهلوی" با حمایت انگلیس (1320 ش)
🔻صدور اعلامیه روحانیان مبنی بر ادامه مبارزات تا درهم شکستن پایههای رژیم طاغوت (1356 ش)
🔻وقوع زلزله شدید در طبس (1357 ش)
🔻اهداء نشان افتخار یونسکو به نهضت سوادآموزی (1378 ش)
🔻آغاز هفته ارتباطات و میراث فرهنگی
🔻رحلت علامه سید مرتضی عسگری (1386 ش)
🔻درگذشت آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری (1394 ش)
🔻سیل در گرگانرود 2500 نفر را بیخانمان نمود. (1343 ش)
🔻وفات عالم و محدث شهیر شیعه "سید رضی" گردآورندهی نهجالبلاغه (406 ق)
🔻شهادت شیخ "عمر مختار" رهبر قیام ضد استعمار ایتالیا در لیبی (1931 م)
🔻روز ملی و استقلال کشور "مکزیک" از استعمار اسپانیا (1821 م)
🔻استفاده از تانک برای اولین بار در جنگ متفقین علیه آلمانها (1916 م)
🔻درگذشت دکتر "رونالْدْ رأس" پزشک انگلیسی و کاشف عامل بیماری مالاریا (1932 م)
🔻محاصره "ورشو" پایتخت لهستان توسط ارتش آلمان در آغاز جنگ جهانی دوم (1939 م)
🔻تأسیس فدراسیون مالزی در جنوب شرقی آسیا (1963 م)
🔻درگذشت "احمدشاه مسعود" نظامی برجسته و سردار مبارز افغانی (2001 م)
🔻روز بینالمللی حفاظت از لایه اُزن
👇👇👇
✅ @telaavat
💠میدونید ضرب المثل
«سرش بره قولش نمیره»
ازکجااومده؟
روی دستش "پسرش" رفت
ولی "قولش نه"
نیزه ها تا "جگرش" رفت
ولی "قولش نه"
این چه خورشید غریبی است که با حالِ نزار پای "نعش قمرش" رفت
ولی "قولش نه"
شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار دست غم بر "کمرش" رفت
ولی "قولش نه"
هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین" ای دمش گرم "سرش" رفت
ولی "قولش نه"
«صلے الله علیک یا اباعبدالله »
ایام سوگواری اباعبدالله را به همه بزرگواران تسلیت عرض میکنیم
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯ولَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِى وَ مَآ أَظُنُّ السَّاعَةَ قَآئِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّى إِنَّ لِى عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ (50)
🍁جزء 25 سوره فصلت 🍂
ترجمه
💭و اگر بعد از سختى اى كه به انسان رسیده از طرف خود رحمتى به او بچشانیم حتماً مى گوید: «این رحمت، حقّ من است» (و چنان مغرور مى شود كه مى گوید:) گمان نمى كنم قیامتى بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم حتماً براى من نزد او بهترین (منزلت) خواهد بود.» پس ما كسانى را كه كفر ورزیدند، حتماً به آن چه انجام داده اند آگاه خواهیم كرد، و قطعاً از عذاب سخت به آنان خواهیم چشاند.
⚡️نکته ها⚡️
دنیاگرایى عامل غفلت و گاهى انكار معاد است. در سوره ى كهف آیه ى 35 مى خوانیم كه شخصى وارد باغ و بستان خود شد و همین كه سرسبزى آن را دید گفت: این باغ از بین رفتنى نیست «ما اظنّ ان تبید هذه ابدا» و قیامتى هم در كار نیست «ما اظنّ الساعة قائمة» و اگر مرا در قیامت برگردانند، بهتر از این باغ و بستان خواهند داد «لاجدنّ خیراً منها...» در این آیه نیز مى خوانیم: برخى افراد همین كه به رحمتى مى رسند قیامت را منكر مى شوند و مى گویند: بر فرض اگر قیامتى باشد، بهترین ها از ما خواهد بود.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ انسان منحرف كم ظرفیّت و مغرور است و در اولین مرحله رسیدن به نعمت بد مستى مى كند. «لئن اذقناه رحمة... لیقولنّ هذا لى» (چنانكه در اولین برخورد با شرّ از درون مأیوس مى شود «یؤوس قنوط» وفریاد مى زند. «اذا مسّه الشر جزوعا»)
2⃣ انسان، از خداوند طلبى ندارد و به هر نعمتى برسد از لطف اوست. «رحمةً منّا»
3⃣ سرچشمه ى رحمت از اوست «رحمة منّا» ولى سرچشمه ى سختى ها عملكرد و خصلت هاى خود انسان است. «ضراء مسّته» و نفرمود: «ضراءً منّا»
4⃣ تلخ و شیرینى دنیا اندك است؛ در حدّ چشیدن و لمس كردن. «اذقنا - مسّته»
5⃣ انسان كافر خود خواه است و كامیابى ها را حقّ قطعى خود مى پندارد. «هذا لى» (چنانكه قارون مى گفت: سرمایه ام به خاطر علمى است كه نزد من است. «على علم عندى»)
6⃣ رفاه و نعمت، نشانه ى لیاقت و استحقاق و عاقبت به خیرى نیست. (قرآن در این آیه از كسى كه خود را لایق مى داند انتقاد مى كند). «هذا لى»
7⃣ هر چه انسان به خودش توجّه كند، از مبدأ و معاد غافل مى شود. «هذا لى و ما اظنّ السّاعة قائمة»
8⃣ كمترین نعمت، برخى انسانها را به باطل مى كشاند تا آنجا كه مى گوید: نعمت حقّ من است. «هذا لى» قیامت نیست. «و ما اظن الساعة قائمة» بر فرض كه قیامت باشد، بهترینها براى من است. «ان لى عنده للحسنى»
9⃣ كفّار براى خود منطق و استدلال ندارند و عقیده آنان بر اساس گمان است. «و ما اظن الساعة»
🔟 شك و تردید در قیامت، نشانه كفر است. «و ما اظن الساعة قائمة... الّذین كفروا»
👇👇👇
✅ @telaavat