eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
17.9هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
44 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین عليه السلام: در سالم بودن آدمى، همين بس كه عيوب ديگران را كمتر در ذهن خود نگه دارد حَسبُ المَرءِ... مِن سَلامَتِهِ قِلَّةُ حِفظِه لِعُيوبِ غَيرِهِ 📚ميزان الحكمه جلد8 صفحه 332 🆔 @telaavat
✨جز 30سوره تین✨ وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ 🌹 و قسم به این شهر امن [= مکّه‌]، ✍️ «تین» در لغت به معنی «انجیر» و «زیتون» همان زیتون معروف است که ماده روغنی مفیدی از آن می‌گیرند. در این که آیا منظور سوگند به همین دو میوه معروف است یا چیز دیگر؟ بعضی آن را اشاره به همان دو میوه معروف می‌دانند که خواص غذائی و درمانی فوق العاده زیادی دارد، بعضی دیگر معتقدند که منظور از آن، دو کوهی است که شهر «دمشق» و «بیت المقدس» بر آنها قرار گرفته، چرا که این دو سرزمین، محل قیام بسیاری از انبیا و پیامبران بزرگ خداست، و این تفسیر با سوگندهای سوم و چهارم که از سرزمینهای مقدسی یاد می‌کند هماهنگ است. و اما «هذا البلد الامین» مسلما اشاره به سرزمین «مکّه» است سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان منطقه امن و حرم خدا شمرده می‌شد، و کسی در آنجا حق تعرض به دیگری نداشت. و هر گاه این دو قسم (تین و زیتون) را بر معنی ابتدائی آنها حمل کنیم یعنی انجیر و زیتون معروف، باز سوگند پر معنائی است زیرا: «انجیر» دارای ارزش غذائی فراوانی است و لقمه‌ای است مغذی و مقوی برای هر سن و سال و خالی از پوست و هسته و زوائد. در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام آمده است: «انجیر بوی دهان را می‌برد، لثه‌ها و استخوانها را محکم می‌کند، مو را می‌رویاند درد را برطرف می‌سازد، و با وجود آن نیاز به دارو نیست.» و نیز فرمود: «انجیر شبیه‌ترین اشیا به میوه بهشتی است.» و غذاشناسان و دانشمندان بزرگ برای زیتون و روغن آن اهمیت فوق العاده‌ای قائلند، و معتقدند کسانی که می‌خواهند همواره سالم باشند باید از این اکسیر حیاتی استفاده کنند. روغن زیتون دوست صمیمی کبد آدمی، و برای رفع عوارض کلیه‌ها و سنگهای صفراوی، و قولنجهای کلیوی، و کبدی و رفع یبوست بسیار مؤثراست روغن زیتون سرشار از انواع ویتامینها است و دارای فسفر، کلسیم و پتاسیم و منگنز است در حدیثی از امام علیّ بن موسی الرضا علیه السّلام آمده است: «روغن زیتون غذای خوبی است، دهان را خوشبو و بلغم را برطرف می‌سازد، رنگ صورت را صفا و طراوت می‌بخشد، اعصاب را تقویت کرده، بیماری و درد و ضعف را از میان می‌برد و آتش خشم را فرو می‌نشاند». 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷🌷🌷شهید قرآنی 🌷☘🌷☘🌷 √ اخلاص +روزهایے ڪه از مغازه‌ے بابا زود برمےگشت، مے‌رفت پایگاه بسیج مسجد. ‌_ خانه هم ڪه مے‌رفت، سرش به ڪار خودش گرم بود. یڪ گوشه مے‌نشسٺ و یا قرآن مے‌خواند یا درس. خیلے اهل حرف زدن از این طرف و آن طرف نبود. + پس از شهادٺش ، دوسٺان مسجدے‌اش آمدند براے تسلیت گفٺن به مادرش. ‌_ گفٺند: خوش‌به‌حال شما ڪه یک همچین حافظ قرآنے را تقدیم اسلام ڪرده‌اید. مادر ٺازه آن‌جا فهمید پسرش حافظ قرآن بوده... شـــــهید حسن قامٺ @telaavat
🌸کلام امیر ✨فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا✨ 💠از عيبهاى مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه كه آشكار شود 📚نهج البلاغه.نامه ۵۳ ✅ @telaavat 👆👆👆
#کلام_علما ☘آیت‌الله بهجت (رحمه الله علیه): استادم سیدعلی قاضی را درخواب دیدم به او گفتم چه چیزی حسرت شما دردنیاست که انجام نداده‌اید؟ فرمودند:حسرت میخورم چرا در دنیا فقط روزی یکبار زیارت عاشورا میخواندم ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘ @telavat👈👈
🌸🍃🌸🍃 خداوند روزي به حضرت موسي فرمود: برو بدترين بنده مرا بياور .موسي رفت يكي از گناهكارهاي درجه يك را پيدا كرد ووقتي ميخواست با خود ببرد،گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد ومن فكر كنم كه اين بنده ي گناهكار مي باشد رهايش كرد. رفت دزدي را گرفت تاببرد نزد خود گفت نكند نكند اين بنده خاص خدا باشد وتوبه كرده باشد وخدا او را بخشيده باشد ولش كرد. هر كسي را مي گرفت با چنين فرضيات وداوريهائي آزادش مي نمود. بالاخره سگي را گرفت وگفت بدتر از اين كه ديگر نداريم ،رفت ميانه ي راه رهايش كرد وگفت شايد در عالم سگي بودنش كاري كرده باشد ؛بالاخره حضرت موسي دست خالي پيش خدا رفت. خدا گفت:اي موسي دست خالي آمدي؟ موسي گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پيدا نكردم. خدا گفت: اي موسي هر آئينه اگر غير از اين كرده بودي از پيغمبري عزل ميشدي! 📚 حدیث دل سپردن، مرتضي آقاتهرانی ،صفحه 17 ✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 329 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آن روزها فرمانده جدید لشکر برادر «امین شریعتی» هم معرفی شده بود و به چادر گردان رفت و آمد داشت. در چادر فرماندهی باید سر ساعت معین از خواب بیدار میشدیم و همۀ کارها در وقت خودش انجام میشد. گاهی جلسه بود و خلاصه برای من ماندن در آن چادر عذاب آور شده بود. پنج شش بار با سید اژدر صحبت کردم که نمیتوانم اینجا بمانم. آقا سید میگفت: «تا اومدن نیروها و تشکیل گروهانها صبر کنید. بعد که نیروها اومدن به هر گروهانی که خواستید برید.» چاره ای جز کنار آمدن با وضع موجود نداشتم. آن روزها در گردان ابوالفضل فقط کادر یک گروهان تشکیل شده بود که از قضا آنها هم شلوغ میکردند؛ در گردان احساس خودمختاری میکردند و هر کاری که دوست داشتند انجام میدادند. مثلاً بدون اینکه اجازه بگیرند ماشین گردان را برداشته و به اهواز یا کنار سد دز میرفتند. یک بار در دزفول به ساندویچی رفته بودند. در دزفول به دلیل گرمی هوا و کم بودن نوشابه با هر ساندویچ فقط یک نوشابه میشد خرید اما آنها نوشابه بیشتری خواسته بودند و فروشنده نداده بود. درگیری بالا گرفته و کار به جایی رسیده بود که از کمیته آمده و هر دو طرف را بازداشت کرده بودند. بعد به لشکر خبر داده بودند که یکی رفت و آنها را آورد. با روشن شدن جریان زورگویی بچه ها، سید اژدر هم آنها را از گردان اخراج کرد و به این ترتیب، کادر همان یک گروهان هم از هم پاشید. حالا دیگر همۀ نیروهای گردان ابوالفضل عبارت بودند از پدر و عموی سید اژدر ـ که نیروهای تدارکات بودند ـ من و امیر، خود سید اژدر مولایی و معاونش کریم قربانی به اضافه یکی دو نفر دیگر. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 330 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تنها اتفاقی که یکنواختی آن روزها را برطرف میکرد گردش من و امیر با موتور هوندای خودمان بود. با موتور به دزفول میرفتیم و در آب رودخانه دز شنا میکردیم. در گشت و گذارهایمان در اطراف شوش در کنار کارخانه یخ، باغی را کشف کرده بودیم؛ باغ بزرگی که ظاهراً در زمان طاغوت مال فرح بود. درختان میوه که کاملاً منظم کاشته شده بودند، جاده هایی که داخل باغ کشیده بود و حتی باند هلیکوپتر به باغ صفای دیگری داده بود. آنجا در تملک جهاد سازندگی بود و دورش را سیم خاردار کشیده بودند اما وسعت باغ و انبوه درختانش به اندازه ای بود که نیروهای جهاد نمیتوانستند به موقع میوه ها را برداشت کنند. بیشتر مرکبات در حال خشک شدن بودند. به هر حال من و امیر باغ را شناسایی کرده بودیم. از یک نقطۀ امن قسمتی از سیم خاردار را به اندازۀ عبور موتور بریده بودیم، با موتور میرفتیم داخل باغ و یک شکم سیر از انواع مرکبات میخوردیم. بعدها گونی هم میبردیم و در بازگشت برای بچه های گردان هم میوه می آوردیم. تا مدتی رفتن به باغ و چیدن میوه سرگرمی اصلی ما شده بود. در همان جمع کوچک صحبت هایی در مورد عملیات آتی از منطقه هور بود. هنوز نیرو نرسیده بود و بیشتر به همین دلیل بود که یک روز از آقا سید اژدر مولایی شنیدم که میخواهد به تبریز برود. او رفت و ما در گردان تنها ماندیم؛ گردانی که همۀ نیروهایش به ده نفر هم نمیرسید! بیکاری آزار دهنده بود، باید خودمان را مشغول میکردیم؛ رفتیم سراغ بنایی. اول با بلوکها جایی برای وضو گرفتن بچه ها درست کردیم. جلوی چادرها را که با هر باران پر از گل و لای میشد شن ریزی و رویش هم سیمانکاری کردیم. .ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️امروز دوشنبه 31تیرماه 1398 🌞 اذان صبح: 04:20 ☀️ طلوع آفتاب: 06:03 🌝 اذان ظهر: 13:11 🌑 غروب آفتاب: 20:18 🌖 اذان مغرب: 20:37 🌓 نیمه شب شرعی00:19 ✅ @telaavat
🌸امیرالمؤمنین عليه السلام: ⭐️دانش ها، تفريح اهل ادب اند 💫العُلومُ نُزهَةُ الاُدَباءِ 📚غررالحكم حدیث 993 🆔 @telaavat
┅════🌦✼✼🌦════┅ ⏮سوره بقره آيه 9 (بسم الله الرحمن الرحیم) ↩️يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَمَا يَخْدَعُونَ إِلّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ 👌ترجمه ↩️(منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ مى كنند در حالى كه جز خودشان را فریب نمى دهند، امّا نمى فهمند! ‌ ┅════🌦✼✼🌦════┅ 👌نکته ها ↩️🔻«شعور» از ریشه ى «شَعر» به معناى مو مى باشد. كسى كه داراى فهم دقیق و موشكافانه باشد، اهل درك و شعور است. 🔹🍃بنابراین منافق گمان مى كند كه دیگران را فریب مى دهد، زیرا درك درست ندارد. «لایشعرون» 🔹🍃مراد از حیله ومكر منافقان با خدا، یا خدعه ونیرنگ آنان با احكام خدا و دین الهى است كه آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار مى دهند و یا به معناى فریبكارى نسبت به پیامبر خداست. 🔹🍃یعنى همانگونه كه اطاعت و بیعت با رسول خدا، اطاعت و بیعت با خداست و خدعه با رسول خدا به منزله خدعه با خدا مى باشد كه روشن است 🔹🍃این گونه فریبكارى و نیرنگ بازى با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود است. 🔹🍃چنانكه اگر پزشك، دستور مصرفِ دارویى را بدهد و بیمار به دروغ بگوید كه آنها را مصرف كرده ام، به گمان خودش پزشك را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده است كه فریب پزشك، فریب خود است. 🔹🍃برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است. او در ظاهر اسلام مى آورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان مى شمارد. 🔹🍃 او در دل ایمان ندارد و كافر است، خداوند نیز در قیامت او را با كافران محشور مى كند. 🔹🍃در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مى خوانیم: ریاكارى، خدعه با خداوند است. 🔹🍃قرآن، بازتاب كار نیك و بد انسان را براى خود او مى داند. چنانكه در این آیه مى فرماید: 🔹🍃خدعه با دین، خدعه با خود است نه خدا. و در جاى دیگر مى فرماید: «اِن أحسنتم أحسنتم لانفسكم و اِن أسأتم فلها» 🔹🍃اگر نیكى كنید، به خود نیكى كرده اید و اگر بدى كنید، به خود كرده اید.یا در جاى دیگر مى فرماید: «ولا یَحیق المَكر السیّىء الاّ بَاهلِه» نیرنگ بد، جز سازندهاش را فرا نگیرد. 🔹🍃من یطع الرّسول فقد اطع اللّه» هركس از رسول پیروى كند، قطعاً از خدا پیروى كرده است. 🔹🍃نساء، 80. «انّ الّذین یُبایعونك انّما یبایعون اللّه» كسانى كه با تو بیعت كنند، همانا با خدا بیعت نموده اند. فتح، 1. ┅════🌦✼✼🌦════┅ 👌پيام ها⚡️📨 1🔹🍃حیله گرى، نشانه ى نفاق است. «یخادعون اللّه» 2🔹🍃منافق، همواره در فكر ضربه زدن است. «یخادعون» (كلمه «خدعه» به معناى پنهان كردن امرى و اظهار نمودن امر دیگر، به منظور ضربه زدن است.) 3🔹🍃آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ بر مى گردد. «وما یَخدعون الاّ انفسهم» 4🔹🍃منافق، بى شعور است ونمى فهمد كه طرف حساب او خداوندى است كه همه ى اسرار درون او را مى داند.ودر قیامت نیز از كار او پرده برمى دارد. «وما یشعرون» 5🔹🍃خدعه و حیله، نشانهى عقل و شعور نیست. «یخادعون... لایشعرون»در روایات مى خوانیم: عقل واقعى آن است كه توسط آن، انسان خداوند را بندگى نماید. 🔹🍃جمله «و ما یشعرون» دو گونه مى توان معنا كرد: اول آنكه شعور ندارند كه خدا اسرارشان را مى داند و دیگر اینكه شعور ندارند كه در حقیقت خود ضربه مى زنند. 🆔 @telaavat👈👈