🏴 وقتی طفلی در خواب لبخند میزند، شیرینتر می شود.
بیست و پنج روز میشود که خواهر کوچکم، عزیزدلم، رقیهام، لبخندی بر لبانش ننشسته.
نمیدانم چه در خواب میبیند که گل لبانش شکفته.
بمیرم، در آغوش عمهام زینب با اشک به خواب رفت.
عمه آرام سرش را روی زمین گذاشت و مشغول نماز شب شد.
چه نمازی؟ تماماً خدا شده!
دیگر پیر شده این شیر زن و نشسته نماز میخواند.
به سختی دستهایش را بالا میآورد.
منزل به منزل، کوه به کوه و صحرا به صحرایِ اسیری، نماز شبش ترک نشد.
بابایم حسین فرمود: زینبم! برادرت حسین را در نماز شبت فراموش نکن.
دستها را که به قنوت در برابر خدایش کاسه میکند، فقط و فقط او هست و خدا و یاد حسناش.
نمیدانم زینب زیر لب چه زمزمه میکند.
قطرههای اشک از گوشه چشمش آرام میغلطد، از ردههای چین و چروک افتاده بر گونهاش میگذرد و بر دامن زهرائیاش میچکد.
📌 #نازدانه
📌 ۱۰۸ صفحه
📌 ۸٫۰۰۰ تومان
🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸
@telavate_aramesh
📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_زندگی_خوب #محرم #امام_حسین
🏴 عباس! تو باید تاب بیاوری تو تمام نیروی حسینی!
تا تو باشی حسینِ تنها ندای «هل من ذابّ یذهب عن حرم رسول الله» سر نمیدهد، آیا کسی هست، از حرم پیغمبر خدا دفاع کند؟
تا طپش قلب تو باشد، سیّد غریب، صوت حزین «هل من موّحدٍ یخاَف الله فینا» بلند نمیکند، آیا هیچ موحد و خداترسی هست که دربارهی ما از خدا بترسد؟
تا چشمان زیبای تو کشوده باشد آقای مظلوم، بانگ استمداد «هل من مغیثٍ یرجو الله فی اغاثتنا» به عالم نمیگستراند؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا به فریاد ما برسد؟
نکند عطش بچهها هواییات کند!
نکند پرواز و کوچ پرستوهای بنیهاشم، برادرانت، قاسم نوجوان و اطفال زینب، هواییات کند!
نکند صدای العطش نازدانههای برادر، اسب تیزپای دلت را روانهی میدان کند، شمشیر در نیام نگاهدار حیدرِ کربلا!
نگاه کن، ببین سیّدت چه غریبانه، مقابل انبوه لشکر دشمن، تکیه بر نیزهی غریبی داده!
📌 #نازدانه
📌 ۱۰۸ صفحه
📌 ۸٫۰۰۰ تومان
🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸
@telavate_aramesh
📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_زندگی_خوب #محرم #امام_حسین
🏴 عجیب قصهای است، این ماجرای عطش که هُرمش، دلِ هر بیدل آشفتهای را به آذر کشیده!
و عجیب راوی گریست، عمویم عباس که چشم هر شنوندهای را سیراب کرده!
قصهی نیزارهای سوخته!
قصهی سرزمینی که از زمین و آسمانش، آتش میروید و میبارد!
قصهی گهوارهیِ پُر تلاطمِ قنداقهی برادرم علی!
قصه مادری دست خالی از شیر و دستی پُر از چشمهای مملو از التماس طفلی رضیع!
قصهی پناهندگیِ آوندهای خشکیدهی نهالهای حسین، به نمِ به جا مانده بر خاکِ جای مشکها!
قصهی قلب شکستهی بابایم هنگامی که موکلین و نگهبانان کنار شریعه جامهایشان را از آب پُر کرده به آسمان میپاشیدند تا صدای شُرشُر آب را به گوشمان برسانند و نگاهِ مظلومِ بابایم و زنان و بچهها معطوف آن گردد!
و چه بی شرمانه «عبدالله بن حصین» والدلزّنا عربده میکشید:
«ای حسین! آیا به آب نمینگری و نمیبینی که مانند دل آسمان آبی است؟ به خدا قسم که قطرهای از آن نخواهی چشید تا از تشنگی همگی بمیرید!
📌 #نازدانه
📌 ۱۰۸ صفحه
📌 ۸٫۰۰۰ تومان
🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸
@telavate_aramesh
📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_زندگی_خوب #محرم #امام_حسین
📌 #نازدانه
📌 ۱۰۸ صفحه
📌 ۸٫۰۰۰ تومان
🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸
@telavate_aramesh
📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_زندگی_خوب #محرم #امام_حسین
🏴 یا ابا عبدالله! اجازه میدهی این غلام، نیز میل پرواز و کوچ دارد
لبخندی بر لبانت نشست با اینکه هنوز مروارید اشک غم حبیب بر گونههایت میدرخشید
دست پدرانهات را بر شانهاش گذاشتی و فرمودی:
اجازه میدهم از این زمین بروی تو برای معاشت با ما آمدی حال خود را در راه ما به سختی نینداز
ولی این غلام، آقازاده بود! دنیا را بعد تو نمیخواست...
صدایش کمی لرزید و درِ خانه دلت را با دست دلش به صدا درآورد:
یابن رسول الله! من در خوشی و آسایشتان ریزه خوار سفرهتان بودم آقاجان! اکنون رواست هنگام سختی، مولایم را بین این همه دشمن رها کنم؟
اشکش بر صورت سیاهش چکید
حیا مانع از آن میشد در چشمانت نگاه کند سر به زیر ادامه داد:
جانم به فدای تنهاییات!
میدانم بدنم بد بوست و حَسَبم پَست و رنگم سیاه و لیاقت شمشیر زدن را چون «بُرَیر» و «حبیب» و «زُهَیر» ندارم
اما بر سر این غلام منت گذار و مرا هم در بهشتت جای ده.
سرش را بلند کردی، در آغوشش کشیدی و رخصت میدانش دادی!
غوطهور در خون خویش بود و اشهد به لب، تو را میطلبید، در دلش نجوای تو بود که آقایم میآید.
نوکر در احتضار، ارباب ندیده که جان نمیسپارد...
📌 #نازدانه
📌 ۱۰۸ صفحه
📌 ۸٫۰۰۰ تومان
🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸
@telavate_aramesh
📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_خوب_زندگی_خوب #محرم #امام_حسین