eitaa logo
تلک الایام
1.5هزار دنبال‌کننده
34 عکس
4 ویدیو
1 فایل
این روزها که می گذرد هر روز.... در انتظار آمدنت هستم @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه می کنم از آینه خیابان را و ناگزیری باران و راهبندان را "من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب" و بغض می کنم این شعر پشت نیسان را چراغ قرمز و من محو گل فروشی که حراج کرده غم و رنج های انسان را کلافه هستم از آواز و ساز از چپ و راست بلند کرده کسی لای لای شیطان را چراغ سبز شد و اشک من به راه افتاد چقدر آه کشیدم شهید چمران را ولیعصر...ترافیک...دود...آزادی... گرفته گرد و غبار اسم این دو میدان را غروب می شود و بغض ها گلوگیرند پیاده می روم این آخرین خیابان را... عزیز مثل همیشه نشسته چشم به راه نگاه می کند از پشت شیشه باران را دو هفته ای ست که ظرف نباتمان خالی ست و چای می خورم و حسرت خراسان را سپرده ام قفس مرغ عشق را به عزیز و گفتم آب دهد هر غروب گلدان را عزیز با همه پیری عزیز با همه عشق به رسم بدرقه آورده آب و قرآن را سفر مرا به کجا می برد؟ چه می دانم همین که چند صباحی غروب تهران را... صدای خوردن باران به شیشه ی اتوبوس نگاه می کنم از پنجره بیابان را نگاه می کنم و آسمان پر از ابر است چقدر عاشقم این آفتاب پنهان را... چقدر تشنه ام و تازه کربلای یک است چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را :: نسیم از طرف مشهدالرضاست...ولی نگاه کن! حرم سرور شهیدان را... http://2to7.persianblog.ir/ http://2to7.blogfa.com/post-12.aspx @telkalayyam
… سر آورده اند و صدا می فروشند چه بازار شامی چها می فروشند شلوغ است بازار و نزدیک افطار… دکان دارها ربنا می فروشند جلوتر بساطی ست از بت تراشی و خدام کعبه خدا می فروشند حراج است کفر و حراج است ایمان نکاح و جهاد و دعا می فروشند عزیزی ولی حیف قدر تو این نیست تو را می خرند و تو را می فروشند سرم گرم بود و نمازم قضا شد چقدر این دکانها ادا می فروشند :: تو ای زخم کهنه که در بوریایی تو ای زخم تازه که در بوریایی از این پیرهن ها کجا می فروشند؟ خرداد ۱۳۹۳ آنکارا http://2to7.persianblog.ir/post/26/ @telkalayyam
این روزها پر از تب مولا کجایی ام اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام هم زخم می زنم به تو هم دوست دارمت در گیرودار تیرگی و روشنایی ام گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر اما اسیر توست دل روستایی ام گفتند کربلای زمینی... نیامدم حالا که راه بسته شده من هوایی ام این بار چندم است که تا مرز آمدم آه از شکسته بالی و بی دست و پایی ام... پلکم که گرم می شود از خواب می پرم با سرفه های همسفر شیمیایی ام آورده ام بضاعت مزجاة قوم را انگشتر "عزیز"م و تسبیح دایی ام آورده ام پناه به شش گوشه ی غمت برگشته ام به اصلیت نینوایی ام دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست این اربعین به لطف خدا کربلایی ام :: شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است این بار چندم است که یخ کرد چایی ام @telkalayyam
عشق دنیای دیگری دارد شور و غوغای دیگری دارد سرزمینی ست پشت دریاها آسمان های دیگری دارد زندگی پاسخ معمایی ست که معمای دیگری دارد عشق یک اتفاق پیچیده ست ریشه در جای دیگری دارد توی دنیای عشق حتی عشق نام زیبای دیگری دارد کربلا تا دمشق... آری عشق ماجراهای دیگری دارد عشق یک روز إربا إربا شد و قضایای دیگری دارد... گرچه امروز زخمی و خاکی ست عشق فردای دیگری دارد :: زندگی نیست این که ما داریم عمر معنای دیگری دارد... @telkalayyam
آفتاب از پشت کوه آمد هدیً للمتقین می روم نعنا و آویشن بچینم از میلین* باز آب از چشمه آوردم بیا دستی بشوی باز چای تازه دم کن زندگی یعنی همین عشق در این خانه هردم دارد اسم تازه ای ماه بانو، حاج خانم، ام احمد، نازنین حبذا قندان خالی -از کمین بچه ها- مرحبا شامی که تو سوزانده باشی آفرین زندگی یعنی دو قطره اشک روضه روز عقد عکس لبخند من و تو لای دیوان حزین روی پایت کودکی خوابیده باشد؛ تا سحر هی بخوانی: زینت دوش نبی روی زمین... بگذرد عمر و ببینی یک به یک قد می کشند آرزوهایت کنار سفره ی ام البنین عشق یعنی پُرزهای چادر چل سالگی عشق یعنی وصله های کوله بار اربعین :: باز هم شکر خدا نان و نمک در سفره هست عمر شیرین است با عشق امیرالمومنین خرداد 99 (میلین: نام چشمه ای کوهستانی در طالقان) @telkalayyam