eitaa logo
تریبون مستضعفین
1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
52 فایل
کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین Www.teribon.ir تریبونی برای آنان که رسانه‌ای ندارند
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️چپ کردن چپ های دیروز: حزب توده کاپیتالیسم! 🔺 دیروز، امروز منورالفکر و شده‌اند. وضعیت تراژدیک چپ‌گرایی باعث شد تا افراد زیادی از آن ببرند. بریده‌های چپ‌گرای دیروز، امروز و از منتها الیه یک تراژدی، به اصلی‌ترین کاراکترهای یک کمدی تبدیل شده‌اند. 🔺 پروژه هم در سطح کنش‌گران ذهنی و هم در سطح عاملیت‌های عینی‌اش بر این بریده‌ها استوار است. تفکر نظری این پروژه از جانب کسانی امثال تقویت می‌شود که روزی مروج چپ آلتوسری بودند. در سطح تحلیلی چهره هایی همچون نمونه‌ی کاملی از یک چپ غیرمذهبی و بریده‌ی سابق است‌. در سطح ترویجی اما روزنامه نویسانی همچون مشتی است از خروارها بریده از چپ‌‌گرایی مذهبی. 🔻 در سطح عاملیت‌های بروکراتیک، مدافعان امروز با ته ریش‌هایی در چهره، اغلب کسانی هستند که دیروز با انبوهی از محاسن از محاسن ایده‌های چپ اقتصادی می‌گفتند و دفاع می کردند. کسانی که امروز کوشش زیادی برای برکشیدن حجابی از دین بر روی مفاهیم سرمایه‌داری می‌کند، روزگاری متأثر از فضای دهه چهل، چپ گرایی را پیشه کرده و بعدها با آشکار شدن افول ستاره چپ است که راست می‌شوند. 🔻 آن‌ها در واقع علیه سابقه‌ی خود شوریده‌اند. این ویژگی انسان‌های بریده‌ است که در وضع جدید خود همواره و در همه جا، به مدد تحلیل‌هایی آمیخته با هراس، نشانه‌ای از سابق می جویند. آن‌ها که روزی عالم و آدم را به خاطر ناباوری به کیش چپ‌گرایانه‌ی خود سرزنش می‌کردند، امروز خاطرات سابق خود را چونان کابوسی مرور می‌کنند و همواره حامل سطحی از توهم توطئه هستند و همه چیز را ساخته‌ی چپی‌ها می‌دانند. 🔻 آن‌ها دن‌کیشوت‌وار به جنگ صورتک‌های چپ‌گرایی می‌روند و  همه چیز را مرده‌ریگ حزب توده می‌نامند. غافل از این که هم اینان، التقاط را به مثابه اصلی‌ترین میراث و منشأ حزب توده به ارث برده‌اند. این کار آن‌ها علاوه بر ، از آن‌جا ناشی می‌شود که برای بازتولید خود نیازمند یک دگری رادیکال است. 🔻 به هر روی کسانی که دیروز در منتهای الیه چپ تراژدی می‌آفریدند، امروز در منتها الیه راست بازیگران کمدی هستند اما برای این‌که کار کمدی‌شان بیشتر به چشم بیاید، می‌کوشند تصویری از تراژدی دیروز را همواره پیش چشم قرار بدهند. 🔻 پیش از این خبرنگاری از غنی‌نژاد پرسیده بود: «شما در دوره انقلاب کجای جهان ایستاده بودید؟» و جواب شنیده بود که «این اهمیتی ندارد که من در آن زمان کجا ایستاده بودم»؛ وقتی اصرار کرده بود که «چرا مهم است. موسی غنی‌نژاد در برهه انقلاب 57 چه اندیشه‌ای داشت؟» غنی‌نژاد پاسخ می‌دهد «من، مثل بقیه ضد امپریالیست بودم، اما بعد فهمیدم که اشتباه کرده‌ام.» غنی‌نژاد، «چپ‌گرایی که لیبرال شد»، در دهه‌ی 40 و 50 یک تمام عیار بوده؛ وی درباره‌ی گرایش چپ‌گرایانه‌اش به محمد قوچانی که از او می‌پرسد: «در چپ چه گرایشی داشتید؟ چپ اروپایی؟» پاسخ می‌دهد «نه، نمی‌توانم بگویم. بیشتر چپ مارکسیستی بود. نوعی چپ به اصطلاح که به شوروی و حزب توده متمایل بود.» 🔻 روشنفکری چپ‌گرا در آخرین دوران خود به «دلالی» می‌رسد و به متأخر(کاپیتالیسم) خدمت می‌کند: « که در اثر پیروزی انقلاب به شدت منفعل و مبهوت شده بود، فروپاشی بلوک شرق نیز به حیرت و سردرگمی آن پایان داد، و به دنبال آن، با بازگشت به بستر اصلی روشنفکری، یعنی روشنگری قرن هجدهم، در خدمت و پروژه‌ی ناتمام آن قرار گرفت.» (انواع و ادوار روشنفکری؛ حمید پارسانیا) 🔹امروز خبری از حزب توده‌ی کمونیستی نیست و این کاپیتالیسم است که در ایران، حزب توده‌‌ای وابسته بناکرده است. بازیگران این حزب توده‌ی جدید، همان بازیگران سابقی هستند که در تراژدیِ حزبِ توده‌ی کمونیسم بازی می‌کردند و امروز در کمدیِ کارگردانی می‌کنند. ✍ 🔹 http://sapp.ir/teribon_ir 🔸 Eitaa.com/teribon_ir 🔺 @teribon
⭕️ تعریف "مستضعف" توسط رهبر انقلاب در سال ۵۹ ! 🔺برگرفته کتاب شرح خطبه اول نهج‌البلاغه (سال ۱۳۵۹) 🔸"گفتیم که انبیا از طبقات مستضعفند. حالا برویم در واقعیت تاریخی ببینیم چه جوری بوده. از لحظه بعد از تولد، حضرت موسی به دامان یک خانواده مستکبر می افتد؛ یعنی فرعون. میشود فرزند سوگلی خانواده فرعون؛ در همین طبقه بزرگ میشود. در کودکی هیچ کدام از ماها آن مقدار لذتی که موسی برده، نبرده ایم؛ يقينا غذائی که به موسی میدادند در دوران شیرخوارگی و در دوران کودکی، غذای یک خانواده نبوده؛ بهترین وسایل زندگی و تجمل و راحت و زینت برای موسی آماده بود. یک اشراف زاده و شاهزاده کامل ... پیغمبر ما در یک خانواده از لحاظ قبایلی سطح بالا متولد میشود یعنی در مکه پیغمبر ما نوه سوگلی و عزيز رئيس مکه است؛ یعنی عبدالمطلب ‌... پس از ازدواج با حضرت خدیجه (س) پیغمبر میشود ثروتمند نسبی مکه ... اینکه شما میگویید که اسلام با شمشیر علی و ثروت خديجه پیشرفت نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که پیغمبر او در یک خانواده اشرافی نسبی به دنیا آمده، ثانیا در دوران اصلی زندگی اش تا هنگام بعثت، باز با یک وضع مرفه و زندگی متمول زندگی کرده. 🔹بعضی مثل ایوب پیغمبرند که مورد ابتلاء خدا قرار گرفت؛ این ابتلاء چه بود؟ این بود که باغستانهایش و درختهایش همه از بین رفتند؛ پس (ثروت داشت؛ باغستان داشت، درخت داشت، ملک داشت؛ همه از بین رفتند، سوختند و این پیامبر) صبر کرد؛ این را که دیگر شنفته اید ... وقتی که داود پیغمبر به حکومت و به قدرت رسید، آن وقت فرزندش سلیمان متولد شد همین پیغمبر برگزیده خدا در خانه یک حاکم، یعنی داود به دنیا آمده و فرزند او است؛ دقت کردید؟ خب، از این قبیل باز هم داریم. مثلا ابراهیم در خانه یک بت تراش به دنیا آمده و بت تراش جزو آن طبقات پابرهنه مستضعف جامعه نبودند. آن طوری که در اقوام گذشته و ادیان گذشته میدانیم، بت تراشها در جامعه جزو مقدسین بودند، یعنی جزو کسانی بودند که یک جنبه امتیازی در جامعه داشتند و ابراهیم در آن خانواده به دنیا آمد. 🔸ما دو مطلب در اینجا در کنار هم داریم: یکی اینکه امیرالمؤمنین در این خطبه میگویند که پیغمبران مردمی بودند از مستضعفان و مردمی بودند متواضع و خاک نشین و خاکسار، دوم اینکه پیغمبران در منشأهای اجتماعی مرفه و بالا نیز متولد شدند و رشد پیدا کردند؛ آیا اینها با هم منافات دارد؟ نه، با هم منافاتی ندارد ... این عدم منافاتی که من میخواهم بیان کنم، برای روشن شدن یک مسئله اصولی است. من میخواهم افسانه پنداری لزوم وابستگی انقلابیون به طبقات پرولتر به قول آقایان و طبقات مستمند و پابرهنه را با این بیان بشکنم؛ این افسانه یک افسانه دروغ است. اینکه گفته میشود باید در طبقات مستمند و پابرهنه و کارگر به وجود آمده باشد و رشد کرده باشد، خلاف است. آنچه لازم است این نیست، آنچه لازم است آراستگی انقلابی به اخلاق انقلابی است؛ دقت کنید! ما لازم داریم که انقلابیون، چه رهبر انقلاب و چه پیشروان و پیشاهنگان انقلاب و چه توده انقلابی، با اخلاق انقلابی، با خصلتها و خلق و خوی انقلابی آمیخته و آراسته باشند؛ ما این را لازم داریم، ما این را میگوییم. مادیون و تحلیل کنندگان و مفسران بغلط، گمان میکنند آن کسی میتواند از این اخلاق انقلابی و خوی و خصلت انقلابی برخوردار باشد که خود در طبقه ای که آنها نامش را طبقه مستمند و پابرهنه و پرولتاریا میگذارند رشد کرده باشد و پرورش پیدا کرده باشد؛ بغلط این تصور را دارد؛ ما میگوییم نه، لازم نیست. 🔹حالا مستضعف را معنا میکنم که یعنی چه گفتم مستضعف به معنای پابرهنگان و گرسنگان مستمندان نیست معنای وسیع‌تر و عمیق‌تری دارد ... در جامعه جاهلی، ما دو دسته آدم داریم: یک دسته انسانهایی که جامعه را تدبیر میکنند و پیش میبرند، اختیار و زمام کار جامعه دست اینها است؛ یک عده هم انسانهایی که زمام کار جامعه دست اینها نیست، در جامعه بیکاره اند، هیچ کاره اند ... طبقه اول مستکبرینند طبقه دوم مستضعفین. مستضعفینی که در توده مردم قرار دارند دو جور هستند: مستمند و غیر مستمند؛ یعنی آن آدم بدبختی فقیر کشاورز با روزی پانزده ساعت کار بدنی در زير آفتاب و برف و باران هم جزو مستضعفین است، آن کسی هم که نه، آن قدر زجر نمیکشد، یک دکانی دارد و یک زندگی معمولی و یک کاسبکاری یا یک حقوق اداری، مستضعف است ... انبیا در این خطبه شریفه و طبق بیان امیرالمؤمنین جزو طبقات مستضعف جامعه اند." 🔹پس از بیانات اخیر رهبری معظم درباره تصحیح برداشت غلط از معنای مستضعف، برخی غرض‌ورزان ضدانقلابی و ازخدا‌بی‌خبران انقلابی‌نما هیاهو راه انداختند که مبانی فکری انقلاب اسلامی در حال تغییر است و ناجوانمردانه رهبر انقلاب را به جابجایی مفهوم مستضعف متهم کردند، حال آنکه‌ بازهم روسیاهی ماند برای زغال. این خود آنانند که منحرفان زمانه‌اند! ✍ @teribon
⭕️ یکی علیهِ همه! تاملی در یک رویکرد موذیانه علیه عدالتخواهی 🔹سیاستِ ، موذیانه‌ترین رویکرد محافظه‌کاران است و هدفش روشن‌تر از روز. ابرتحلیلگران و مغزهای متفکرِ محافظه‌کاری، که همواره در تاریکخانه‌هایشان از اسرار پرده برمی‌دارند و با حرف‌های مگو، مریدانشان را به عوالم غیب می‌برند و مدعی‌اند که مو را از ماستِ سیاست بیرون می‌کشند، بعید است از و تنوعِ حاکم بر میدان عدالتخواهی بی‌خبر باشند؛ و ندانند که فاصلۀ برخی از این دسته‌ها، در مبانی، روش و هدف، گاه از زمین تا آسمان است. امروزه طیف وسیعی، با خاستگاه‌های مختلف و متفاوت، داعیۀ عدالتخواهی دارند، که اتفاقاً سهم وفاداران به آرمان‌های انقلاب اسلامی در میان آنها، بسیار پررنگ‌تر از باقی گرایشات است. این کثرت، بیش و پیش از هر چیز، نشانۀ مسئله‌بودگی است. 🔸اما منفعت محافظه‌کاران، در کتمان این تکثر است. اگر این تکثر را بپذیرند، ناگزیر از تن دادن به سطحی از عدالتخواهی می‌شوند و این، خط قرمزشان است؛ اساساً محافظه‌کار شده‌‎اند تا عدالتخواه نباشند! لفاظی‌های مزورانه‌شان در سر دادن شعارهایی مانند «عدالتخواهی مطلوب» و این قبیل تعابیر نیز، لاف در غریبی‌ست؛ چرا که هیچ‌گاه شروع‌کنندۀ هیچ حرکت واقعی برای تحقق عدالتخواهیِ تمیزشان نبوده‌اند؛ هر مثالِ تحقق‌یافته‌ای هم در لابلای لفاظی‌هایشان بیاورند، اتفاقاً نه محصول عمل خودشان، که میوۀ مجاهدتِ عدالتخواهانِ جوانی‌ست که به عنوان متهمانِ بالفعل، در لیست سیاهشان جا گرفته‌اند. 🔹در این کشاکش، بهترین راهبرد، یکی‌انگاری همۀ عدالتخواهان و برجسته‌سازی و تعمیمِ یک ذائقه و یک شیوه با هدف خنثی‌سازی شیوه‌های دیگر است. برجسته‌سازیِ یک ذائقه و یک شیوه از عدالتخواهی، بیش از آنکه مرهون قابلیت‌ها و امکانات خود آنها باشد، به واسطۀ دم‌ودستگاه رسانه‌ای و تبلیغی محافظه‌کاران میسر شده است! همان دم‌ودستگاهی که با ولعِ تمام برخی شیوه‌های خاص را بزرگنمایی کرده تا تعمیم بدهد، هیچ اعتنایی به گروه‌هایی که با دست خالی و متعهدانه، از تاراج سرمایه‌هایی مانند ماشین‌سازی تبریز و کشت و صنعت مغان و... جلوگیری کردند، نمی‌کند. چرا؟ آیا آنها بودند؟! هرگز. پس چرا نباید دیده شوند؟ 🔸پاسخ ساده است؛ مقصود اصلی محافظه‌کاران، انقلاب‌زدایی از طریقِ «عادی‌سازی فساد»، «فرسایش سرمایۀ اجتماعی»، «بی‌اعتناسازی عمومی نسبت به سرنوشت انقلاب» و «ناامید کردن مردم از اصلاح‌پذیری نظام» است. باطل‌السحر این هدف ضدانقلابی، رفع بی‌عدالتی است و رویکرد موذیانۀ یک‌کاسه‌سازیِ عدالتخواهان برای مهار هر نوع عدالتخواهی اتخاذ شده است. http://Eitaa.com/teribon_ir