eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
605 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش پشتش را به صندلی تکیه داد و گفت: بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی. باید فصلی از این کتاب را بخوانم. سرگئی آرام زیر لب گفت: بله! می فهمم. بعد از اتاق خارج شد. کشیش کتاب را باز کرد. بالای صفحه نوشته شده بود: غروب خورشید آنها سه نفر بودند. «عبدالله بن ملجم» آشفته و هراسناک به برک بن عبدالله نگاه کرد. برک سرش پایین بود و با انگشت دست هایش بازی می کرد، اما دوستش «عمرو بن بكره نگاهش به عبدالله بن ملجم بود تا سخنی بگوید و علت فرا خواندنش را به کنج مسجد بداند. آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند؛ در زیر کور سوی نور لرزان پیه سوزی که روی دیوار آویخته شده بود. عبدالله بن ملجم نگاهش را به در بسته ی مسجد دوخت. جز آن سه تن کسی در مسجد نبود. به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد. با وجود این عبدالله نگران بود و انگار از چیزی می ترسید. عمرو رو به او گفت: چه شده عبدالله؟ ما را این وقت شب فرا خوانده ای تا چه بگویی؟ برک نیز سرش را تکان داد و گفت: من اینجا حس خوبی ندارم. زودتر حرفت را بزن که باید بروم. عبدالله که چهار زانو نشسته بود، آرنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت: می دانید که اوضاع، رضایت بخش نیست؛ علی و معاویه به جان هم افتاده اند، جنگ قدرت بین آن دو، سرنوشت دین و ملت را به مخاطره انداخته است. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.