#شاعرانه
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی
همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهانخدای
تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان، نام بد
(حكيم_ابوالقاسم_فردوسي)
✍ @TextRoom
#شاعرانه
غنچه ی بنشسته در اشعار من؛ صبحت بخیر!
چشمهایت هسته ی افکار من؛ صبحت بخیر
خنده ی لبهای تو شیرینی دنیای من
قبلگاه و محرم اسرار من؛ صبحت بخیر!
باز دم های تو شد دم های شورانگیر من
با توام شیرین ترین دلدار من؛ صبحت بخیر!
حس خوب بودنی در عصر سیمانی و سنگ
پیچک پیچیده بر گفتار من؛ صبحت بخیر!
ماه شبهای من و خورشید روز روشنم
بی حضورت هم خدا انکار من؛ صبحت بخیر!
تا که باران میشوی خیس از حضورت میشوم
ای دلیل رویش آثار من؛ صبحت بخیر!
چشمه ی جوشان ایمان منی بی شک ببین!
بنده ی کویت شدن اقرار من؛ صبحت بخیر...
✍ @TextRoom
#دلتنگی
زمستـان ،
همان پائیـز ِ دلگیـر
همان سرماے آذر بے تـو و دستـان ِ گـرمت
همان اشکــ هاے یخ زده ے آبـان ِ بے تـو
همان بـاران ِ مہر بے تـو خیـس شدن
همان جشن ِ تـولد ِ غمگـین ِ بے تـو
همان شہریـور و دلہره هاے نبود ِتـو
همان تابستـان ِ در تـب ِ بے تـو سوختـن
همان خـرداد ِ بے تـو چاے عصـرانه خوردن
همان اُردیبہشت ِ بے تـو قـدم زدن
همان سال ِ بے تـو تحویـل کردن است
مے بیـنے جان ِدل ،
روزها ، همان روزهاے بے تـو است
فـقط اسمش عوض مے شود!
✍ @TextRoom
#حکایت
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تادرمحضر دوست همیشه حاضرباشی.
✍ @TextRoom