#دلتنگی
زمستـان ،
همان پائیـز ِ دلگیـر
همان سرماے آذر بے تـو و دستـان ِ گـرمت
همان اشکــ هاے یخ زده ے آبـان ِ بے تـو
همان بـاران ِ مہر بے تـو خیـس شدن
همان جشن ِ تـولد ِ غمگـین ِ بے تـو
همان شہریـور و دلہره هاے نبود ِتـو
همان تابستـان ِ در تـب ِ بے تـو سوختـن
همان خـرداد ِ بے تـو چاے عصـرانه خوردن
همان اُردیبہشت ِ بے تـو قـدم زدن
همان سال ِ بے تـو تحویـل کردن است
مے بیـنے جان ِدل ،
روزها ، همان روزهاے بے تـو است
فـقط اسمش عوض مے شود!
✍ @TextRoom
#دلتنگی
دلتنگی ساعت و لحظه سرش نمیشود
جانِ دلم
جمعه برای من
تمام آن لحظاتی ست که از تو بی خبرم
تمام آن لحظاتی که حالم را نمیپرسی
تقویمِ روی میز
غروب جمعه را نشانم میدهد
همین دیشب
امروز صبح
همین حالا
همین حالا که تصویر چشمانت رهایم نمیکند؛
مغرور اگر نبودی
میگفتی که کودک دلتنگ ابروهایت
نوازش انگشتانم را میخواهد
و دختر بی تاب گونه هایت
بوسه هایم را طلب میکند...
✍ @TextRoom