#دلبرانه
زن ها را کمی بلد باش...
خیلی تفاوت است
میان ناز کردن و قهر کردن....
زن جنسش همین است
اصلا زن زاده شده است برای ناز و ادا..
گاهی اوقات اگر بی محلی میکند
اگر بدخلقی میکند
گمان نکن دوستت ندارد
گمان نکن قهر کرده است
او فقط میخواهد به تو بفهماند کمی ناز او را بکشی
کمی تصدقش بروی...
زن ها را جدا از دوست داشتن،کمی بلد باش...
✍ @TextRoom
#دلبرانه
تو عشق بودی
این را از بوی تن ات فهمیدم
شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم
خیلی دیر !
اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می آید !
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟
عادت کرده ایم به نداشتن ها
و شاید به اندوه !
آری، تو عشق بودی
این را از رفتن ات فهمیدم ...
وگرنه
این شهر
هرگز این چنین
سرسنگین نبود .
✍ @TextRoom
#تلخ
چه ساده لوحیم ...
شب که با واژه ها بخیر نمی شود!
آدم ها برای شکستنِ تابویِ دلگیریِ شبهایشان ؛
به "شب بخیر"ِ من و شما نیازی ندارند!
آدم ها، از بی کسی دلشان می گیرد ...
آدم ها، از نفهمیدن ها دلشان می گیرد ...
کافیست کمی درک کنیم !
کافیست کمی آغوشمان برای عزیزانمان باز باشد!
شب ، همینجوری اش هم دلگیر است...
به دلهایِ معصومِ همدیگر رحم کنیم ...
آدمها بد شده اند ،
دلها که گناهی ندارند!!!
✍ @TextRoom
#پندانه
میدانيد قشنگترین جای زندگی کجاست؟
آنجاست که به دلتان فرصت میدهيد!
به دلتان این جرأت را میدهيد که دوباره به زندگی اعتماد کند،
بدى ها را فراموش کند،
دوباره منتظر يك اتفاق ناگهانی خوب باشد، منتظر يك آدم تازه كه به او فرصت میدهيد گذشته را با همه بدى هايش ببخشد و بگذارد اتفاقات گذشته، در گذشته بماند.
اینجا قشنگ ترین جای زندگی است،
جایی که از صفر شروع ميكنيد،
جایی که دوباره متولد مى شويد...
✍ @TextRoom
#دلتنگی
دلتنگم….
لبخند دروغکی چرا….؟؟
خوب نیستم . . .
مثل قرصی که نیمه شب ، بدون اب گیر می کند.
گیر کرده ام در گلوی زندگی . . .!!!
کاش می توانستم راحت حرف بزنم . . .
چیزی بگویم از دلتنگی
میان ادم های این روزگار
فقط می گویم دلتنگم
این سکوت را دوست دارم
لال بودن را ترجیح میدهم ، وقتی کسی نیست عمق درد پنهان شده در حرفهایم
را حس کند…
✍ @TextRoom
#دلتنگی
" قهر ، قهر ، تا روزِ قیامت ..."
این زیباترین دروغِ کودکی هایمان بود ...
قرار بود مثلاً دلخوریمان تا ابد کِش بیاید ،
اما با یک "ببخشید" ، سر و تهِ قضیه هم می آمد و دوباره مشغولِ بازی می شدیم ...
انگار هم نه انگار ، که قهر کرده بودیم ...
بچگی ها ، در همین سادگی و بی شیلگی اش قشنگ بود ...
امان از این بزرگ شدن ...
امان از این قهر هایِ بی صدایِ طولانی !
حالا قهرِ مان را جار نمی زنیم ،
خیرِ سرمان مثلاً متمدن شده ایم ...
خیلی بی صدا می رویم ،
اما برای همیشه ...
اما بدونِ بازگشت ...
دلمان هم خوش است که بزرگ شده ایم !
✍ @TextRoom
#پندانه
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و مجروح شد...
یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!
زيادى مسائل را پيچيده جلوه ندهيد و از تفاسير بپرهيزيد،
گاهى فقط يك اقدام ساده لازم است...
✍ @TextRoom