eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
546 ویدیو
100 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* #کلیپ_تصویری #شعبان 🎥 اهمیت و فضیلت شب نیمه شعبان 🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ⏱ زمان: ۴ دقیقه 📥 حجم: ۷ مگابایت 🔺 @Nasery_ir ‌ ‌
آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی ما غایبیم، نه حضرت حضرت ولی عصر که غایب نیست. ما هم هیچوقت بدون رابطه نیستیم. ارتباط بین ما و حضرت همیشه وجود دارد... تصرف حضرت در بشریت، مثل تصرف روح در بدن است؛ آن هم نه فقط برای ما بلکه همه بشریت! ما همیشه تحت نظر حضرتیم. ارتباط ما با حضرت دائمی است. منتهی بعضی از انسان ها این ارتباط را درک می کنند و می شناسند و بعضی نمی شناسند. واگر ما نمی توانیم ارتباط را درک کنیم، چون ما دیدمان کم است؛ ما غایبیم. منبع کتاب الهیه ص 153 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🌳#شعبان🌳 ☘️☘️☘️ نیمه شعبان در ردیف شب های قدر است. در روایت امده است که روزی و عمرها در آن تقسیم می شود و همین طور نقل شده است “خداوند این شب را برای امت رسول خدا (ص) قرار داده است” اگر اشکال شود که در این صورت ، شب قدر بیش از یک شب می باشد، جواب داده می شود که تقدیر ، دارای مراحل و مراتب مختلفی است. ☘️☘️☘️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ منبع: #المراقبات ص‌ ۱۷۲ #حاج_میرزا_جواد_آقا_ملکی_تبریزی 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید| در شب نیمه شعبان، هدیه‌ای به آستان حضرت ولی‌عصر(عج) پیشکش نماییم. استاد فیاض‌بخش 📍در آستانه عید مولود حضرت، به این نکته سلوکی توجه کنیم و به دیگران هم یادآور شویم. 👈 یک چله مهم در پیش است! 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
4_416725996532662380.mp3
1.63M
🔉 فایل صوتی| در فضیلت و اهمیت شب نیمه شعبان استاد فیاض بخش 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
* #یس #شعبان #حفظ #آیت_الله_کشمیری 🔻در روايت دارد كه شب نيمه شعبان هر كسی سه سوره يس بخواند خدای متعال تا سال آينده او را در حفظ و حراست و نگهداری خودش بيمه می‌كند. گويا برای سه حاجت مهم هم می‌توان خواند؛ چه خود انسان و چه خانواده انسان هر كدام می‌توانند بخوانند. 🔸اين عمل شب نيمه شعبان است. براي گشايش كار، امنيت خود انسان و برای جهات كاری و جهات روحی، همچنین برای خانواده انسان، مفید است. 🔹مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره خيلی به خواندن سه سوره يس در شب نيمه شعبان سفارش می‌كردند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، سروش، ایتا، بله و گپ: @nasery_ir ‌ ‌
‍ ‍ ‍ ‍ 🌴اهمیت تفکر و تدبر🌴 قرآن کریم و احادیث، انسانها را به تفکر فرا خوانده اند. در قرآن، اندیشیدن از اوصاف خردمندان به شمار آمده است.(1) رسول خدا و فرمود: ای ابن مسعود! هرگاه خواستی کاری کنی از روی دانش و خرد باشد و از کار بدون تدبر و دانش بپرهیز، چرا که خدای والا می فرماید: [در سوگندهای خود] مانند آن زن نباشید که بافته اش را پس از آن که محکم می کرد از هم می گسست و رشته رشته می کرد.؟ (2) همچنین گفتند: دو رکعت نماز شب با تدبر از نماز در تمام شب بهتر است؛(3) و باز می گوید: نشانه خردمند این است که هرگاه خواست سخن بگوید تدبر می کند؛ اگر مفید بود سخن می گوید و سود می برد و اگر زیانبار بود، خاموش می شود و در امان و سلامت می ماند.(4) 1- سوره آل عمران آیات 190 - 191 2- سوره نحل آیه 92 3- مکارم الاخلاق ص 300 4- تحف العقول ص 28 - 2 ☘️☘️☘️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ منبع: ص65 آیت الله 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
‍ ‍ 🌺 🌺 مکافات با بارش سنگ یکی از شهرهایی که مردمش به واسطه گناه عذاب شدند شهر " " است که به وسیله جبرئیل از بیخ و بن کنده و وارونه شد. اهل سدوم مردم فاسدی بودند، چنان فساد اخلاقی در آنان رخنه کرده بود که از هیچ گناهی روی گردان نبودند و در اثر آلودگی دل ها، شرم و حیا از ایشان برداشته شده بود به طوری که از هیچ عمل زشتی روی برگردان نبودند و آشکارا مرتکب فساد و گناه می شدند. نیز از جهت رفتار و کردار پست ترین مردم زمان خود بودند و گناهانی در میان آنان رواج کامل داشته که به بیست عمل زشت آنان اشاره میکنیم. ۱- آنان با و قتل و غارت، روزگار خود را می گذراندند. ۲۔ در میان ایشان رایج بود به طوری که به رفیق و حتی به نزدیک ترین افراد خود خیانت میکردند. ٣- قلب های ایشان در اثر گناه سیاه شده بود به طوری که ، ناله و زاری هیچ کسی در آنها اثر نمی کرد. ۴- نه دین و مذهبی داشتند که ایشان را از تبه کاری باز دارد و نه شرم و حیاء 5- نه ای در آنان اثر می کرد و نه به نصیحت های فرد عاقلی توجه می کردند. 6-هنگامی که برای قضای حاجت به توالت می رفتند خود را از نجاست پاک نمی کردند، (نه با آب و نه با غير آب). ۷. هنگامی که با همسران و دیگران نزدیکی می کردند غسل جنابت انجام نمی دادند. ۸- آنان بسیار بودند و حاضر نبودند به محرومان، يتيمان، دردمندان و به گرسنگان خود کمک کنند. 9- آنان بودند، کبوتر بازی از اعمال قوم لوط بوده و تا این زمان ادامه دارد، (افراد کبوتر باز پیروان قوم لوط هستند). ۱۰- ایشان در مجالس عمومی و در کوچه و بازار از معده خود بادهای صدا دار خارج می کردند بدون اینکه حیا کنند و خجالت بکشند. ۱۱- در کوچه و بازارها به هم های رکیک و ناموسی می دادند. ۱۲- در کوچه و بازار می زدند. ۱۳- آنان وقت بیکاری، به بازی مشغول می شدند. ۱۴- آنان و می نواختند. ۱۵- در مجالس عمومی و خصوصی میکردند، دست میزدند و پای کوبی می نمودند. ۱۶- وقتی می خواستند با زنان خود نزدیکی کنند از راه عقب وارد می شدند. ۱۷- از همه مهمتر گناه جدیدی از خود اختراع کردند که تا آن روز در هیج مذهب و ملتی سابقه نداشت و تا آن زمان کسی به فکر آن نیفتاده بود. آن گناه جدید این بود که آنان زنان و همسران خود را گذاشته و با همدیگر عمل لواط انجام می دادند و ای کاش این عمل تنگین و زشت را پنهانی و دور از چشم دیگران انجام می دادند، بلکه با گستاخی هر چه تمام تر مردم را نیز به ارتکاب آن تشویق می کردند تا جایی که در مقابل چشم دیگران و در مجالس عمومی مرتکب این عمل زشت می شدند و از کسی خجالت نمی کشیدند.(1) ۱۸ -مسافرانی که به شهر و دیار آنان وارد می شدند دور ایشان اجتماع میکردند و هر کدام سنگ ریزی پشت ناخن انگشت وسط میگذاشتند و با انگشت شصت روی آن می گذاشتند و انگشت وسط را به شدت رها میکردند، هر کدام سنگ شان به مسافر میخورد او را می گرفت مالَش را تصرف کرده و با او عمل زشت انجام می داد و مقداری غرامت از او می گرفت و اگر احيانة آن مسافر به دادگاه شکایت می کرد به نفع قوم خود قضاوت می کرد. ۱۹- بازی ایشان با سنگ های گرد و کروی شکل مانند گلوله گلی، فلزی و شیشه ای بود. ۲۰- آنان در کوچه و بازار دائم مشغول جویدن بودند، مانند بعضی از مردم امروز ما که آدت به جویدن دارند.(2) 🌺منابع🌺 1.تاریخ انبیاء ص 85 و 86 2.اقتباس از سفینه البحار هشت جلدی ، ج7 ، ص614و615 🌸مکافات عمل ص70 تا 72🌸 🔺کانال تذکره الاولیاء @tezkar
شیر پاک مادر فقیه محقق مقدس اردبیلی آن روز که مقدس اردبیلی از نجف، به اردبیل سفر کرده بود، مردم از گوشه و کنار به دیدار مقدس تازه وارد آمده بودند و شب ضيافت مختصری از طرف خانواده آن عالم ربانی به افتخار او در خانه شان برگزار شده بود. در مجلس زنان نیز سخن از درجات و کمالات علمی و معنوی مقدس بود. هر کس شنیده ها و دیده های خود را به دیگران بازگو می کرد. وقتی مادر مقدس در مجلس حضور یافت همگی به آن بانوی بزرگوار تبریک گفتند و از راز پیشرفت و مقامات عالی معنوی او پرسیدند: عامل و سبب این مقام ارجمند فرزند شما از چیست؟ مادر مقدس بعد از حمد الهی شروع به ذکر خیر از فرزند دلبند خودش کرد و در مورد تربیت او چنین گفت: - من هرگز لقمه شبهه ناک نخورده ام و قبل از شیر دادن بچه، وضو می گرفتم و ابدأ چشم به نامحرم نمی انداختم و در تربیت کودک بعد از شیر باز گرفتن می کوشیدم و نظافت و طهارت او را مراعات می داشتم و با بچه های خوب او را می نشاندم. وفیات العلما ، ص 71 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🌳ظهور🌳 افراد بزرگوار، عملشان این گونه است که وفاداری خود را در زمان غیبت بیشتر نشان می دهند تا زمانی که امام حاضر باشند. هدف از ارزوی ظهور او نباید خارج از ظهور حضرت باشد. زیرا این بالاترین هدف است و هدف های دیگر باید مقدمه رسیدن به این هدف باشد. شناخت ، نزدیکی و خوشنودی او پایان کارها و آرزوهاست. ☘️☘️☘️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ منبع: #المراقبات حاج میرزا #جواد_اقای_ملکی_تبریزی 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
‍ 🌺 🌺 به دامادی شاه رسید یکی از جوانان پاکدامن، طلبه فقیری است به نام «محمد باقر» معروف به میرداماد که از پاکدامنی و مخالفت با شیطان و هوا و هوس به دامادی شاه عباس می رسد و داستان او از این قرار است. نقل شده: شبی در قصر شاه عباس کبیر، نزاعی زنانه روی داد و بین یکی از زنان شاه و دخترش کدورتی پیدا شد. از این رو، دختر شاه قهر کرد و مخفیانه از حرمسرا بیرون رفت، در پشت حرم سرا مدرسه علمیه ای بود که طلبه ها در آن درس می خواندند. وقتی دختر شاه از قصر خارج شد وارد مدرسه گردید و به اتاق یکی از طلاب علوم دینی به نام محمد باقر (میرداماد) که چراغش روشن بود داخل شد. محمد باقر طبق معمول، شام مختصری تهیه کرده و رختخواب کهنه خود را روی حصیری در کنج اتاق پهن نموده و در برابر شمعی مشغول مطالعه بود.. همین که دختر وارد اتاق شد، در را بست و با انگشت به محمد باقر اشاره کرد که ساکت باش! آن طلبه بیچاره چون یک مرتبه و بدون مقدمه چنان فرشته صفت و نازنین سیمینی با هیئت شاهزادگی وارد اتاقش شده بود در بهت و حیرانی فرو رفت و نتوانست چیزی بگوید، وقتی دختر شاه داخل شد و نشست، رو به آن طلبه کرد و گفت: آیا چیزی برای خوردن داری؟ طلبه جوان گفت: مختصر شامی تهیه کرده ام و فورا آن را در مقابل دختر گذاشت و دوباره مشغول مطالعه گردید. دختر وقتی شام را خورد رو به محمد باقر کرد و گفت: رختخواب برای استراحت کجاست؟ گفت: آماده است و به همان جایی کرد که رختخوابش بود اشاره کرد.. دختر گفت: ای جوان! نباید در اتاق را باز کنی و کسی را از آمدن من به اینجا خبر دار نمایی، بعد به سوی رختخواب رفت و در آنجا به استراحت پرداخت. از آن طرف چون به شاه خبر دادند که شاهزاده خانم از حرمسرا خارج شده است، دستور داد: مأمورین تمام شهر را جستجو کنند و او را پیدا نمایند، مبادا دختر جای نامناسبی رود و برای او حادثه غيره منتظره ای واقع شود! مأمورین هرچه جستجو کردند خبری از شاهزاده به دست نیاوردند و فکر نمی کردند که او در حجره طلبه ای رفته باشد. هنگام صبح، دختر از خواب برخواست و از اتاق بیرون آمد. در این هنگام مأمورین او را دیدند، دختر و آن طلبه را که نزدیک بود از ترس جان دهد گرفتند، به حضور شاه بردند و گزارش دادند که شاهزاده خانم دیشب تا صبح در اتاق این طلبه بوده است!؟ شاه از شنیدن این حرف بسیار خشمگین شده از محمد باقر پرسید: چرا شاهزاده خانم را دیشب در اتاق نگاه داشتی و به ما خبر ندادی؟ گفت: قربان! او مرا تحدید کرد و گفت: اگر به کسی اطلاع دهی تو را به دست جلاد خواهم سپرد! شاه دستور داد دختر را معاینه پزشکی کردند، چون دید به او تجاوزی نشده و سالم است ، رو به جوان کرد و گفت: تو که جوان بی زنی هستی، چه طور توانستی از این دختر دلنواز و ماهرو که بدون دردسر به اتاق تو آمده و در رخت خوابت خوابیده چشم پوشی کنی؟ مگر تو نداری؟! در این هنگام محمد باقر ده انگشت دستان خود را به شاه نشان داد، او دید تمام انگشتانش سوخته و گوشت هایش ریخته است پرسید چرا انگشتانت سوخته است؟! گفت: چون شاهزاده خانم در رختخوابم خوابید، شیطان و نفس اماره مرا وسوسه کرد که اتاق خلوت و چنین فرشته ای امشب نصیب تو شده، چرا معطلی؟ چنین فرصتی کمتر به دست می آید، تو هم حرکت کن و کام بگیر. اما هر دفعه که مرا وسوسه می کرد و شهوت من به جوش می آمد و تصمیم به آلودگی دامن گرفتم، یکی از انگشتانم را روی شعله سوزان شمع میگرفتم تا طعم عذاب جهنم را بچشم و دست به نزنم. لذا از سر شب تا صبح با خود در حال جنگ بودم، به لطف خدا اگر چه تمام انگشتانم سوخت ولی شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند، از این جهت مشاهده میکنید که شاهزاده خانم سالم مانده است؟! شاه از تقوا و پرهیزکاری این جوان خوشش آمد، دستو داد: تا همان دختر را به عقد او در آورند و او را به ، لقب داد و او را محترم و گرامی داشت.(1) اری، یک طلبه جوان به برکت مبارزه با شیطان و مبارزه با نفس اماره، به پاداش پاکدامنی خود رسید، یک شبه از حجره بی فرش، تاریک و نمناک پا به قصر شاهی گذاشت، به مقام والایی نائل آمد و معروف خاص و عام گشت. 🌺منابع🌺 1.دانستی های تاریخی،ص8 ، محمد جواد اَهَری مکافات عمل ص351تا 353 🔺کانال تذکره الاولیاء @tezkar