#خاکریز_خاطرات ۷۴
✍ دغدغهی جالب و تأملبرانگیز یک رزمنده در آستانهی شهادت
متن خاطره
میگفتند استاد دانشگاست و فلسفه درس میداده. ترکش پایش رو قطع کرده و خونریزی شدیدی داشت. کسی هم نمیتوانست کاری انجام بده. با همون حالش بهم گفت: «این بیسکویتها که توی صبحگاه میدادند ...» با خودم فکر کردم بیسکویت میخواد چیکار توی این وضعیت؟ ادامه داد: « من یکبار یکیاش رو بردم برا دخترم، اشکال نداره؟ » پرسیدم: مگه سهمیهی خودت نبوده؟ جواب داد: آره!!! گفتم إنشاءالله که اشکال نداره ... انگار منتظر همین جواب من بود ...
📚 منبع: روزگاران۱«کتاب خاطرات» ، صفحه ۴۴
#بیتالمال #رزق_حلال #استاد
#دانشگاه #تربیت_فرزند #روزی
#شهدا
@thaghlain 🌹
#خاکریز_خاطرات ۲۰۲
🌺 از بیت المال نمیتوان گذشت...
متن خاطره
توی عملیات بودیمکه دستورِ عقب نشینیصادر شد. وقتی برگشتیم ، دیدیم خبری از سیدمحسن نیست. احتمال دادیم که شهید شده ، اما روز بعد دیدیم که سید خسته و تشنه و گرسنه با کوله باری از اسلحه و مهماتی که در حالِ عقب نشینی جا گذاشته بودیم ، داره میاد. ازش پرسیـدیم: چرا این همه اسلحه و مهمات رو به دوش گرفتی و آوردی؟ سید محسن گفت: از بیت المال نمیتوان راحت گذشت...
.
🌹خاطرهای از زندگی شهید سید محسن حسینی
🌸منبع: کتاب سرگذشت سرافرازان، جلد۲، صفحه ۲۳۶
#شهیدحسینی #تقوا #بیتالمال
#شهدا
@thaghlain 🌹
#خاکریز_خاطرات ۲۰۴
🌺 شهید میگفت: من خیانت نمیکنم...
متن خاطره
ماشین سپاه همیشه باهاش بود ، اما برای رفتن به شهر از موتور سیکلتی که داشت ، استفاده میکردیم. یک بار بهش گفتـم: تو چـرا ما رو با ماشین به شهرنمیبری ؟ زینالعابدین در جوابم گفت: ماشین مالِ بیت المال است، من نمیتوانم در امانت خیانت کنم...
🌹خاطره ای از زندگی سردار شهید زین العابدین احمدپور
🍃منبع: کتاب آینه های ناب ، صفحه ۱۴
#شهیداحمدپور #بیتالمال #تقوا #پاسدار
#شهدا
@thaghlain 🌹