eitaa logo
ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
145 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
823 ویدیو
11 فایل
قران و تفسیر آیات، چهارده معصوم(ع) (داستان و احادیث)، اخلاق و سبک زندگی، شهدا، احکام شرعی، اخبار و مناسبت روز و عناوین متنوع دیگر. . . . . ارتباط با مدیر:. @jtmyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۲ ✍️ مردی که گمنام بود و گمنام رفت و گمنام موند متن خاطره: هر وقت از جبهه برمی‌گشت ، به حفرِ چاه مشغول می‌شد.دستمزدش رو هم می‌داد به همسرش تا در غیابش راحت باشه... بعد از شهادتش افراد زیادی به خونه‌مون اومده و با گریه می‌گفتند که حسین شبها می‌رفته خونه‌شون ، مشکلاتشون رو حل می‌کرده و بـا رسیـدگی به خـانواده‌های نیازمند ، باعثِ شادیِ قلبشون می‌شده... 🌷خاطره‌ای از طلبهٔ شهیدحسین سرمستی 📚منبع: کتاب بر خوشه‌ی خاطرات ، صفحه 25 @thaghlain 🌹
۶۱ ✍ همسرداری را از شهدا بیاموزیم متن خاطره هر وقت خونه بود ، توی بچه داری کمکم می کرد. از شستنِ بچه گرفته تا پهن کردنِ لباس‌هاش رویِ بند خلاصه از هیـچ کمکی دریغ نمی‌کرد. هیچ‌وقت هم سخت‌گیری نمی‌کرد که چیزی بخرم یا نه ... البته من هم اهلِ ریخت و پاش نبودم ، عبدالله هم این رو می دونست ... 📌خاطره‌ای از زندگی طلبه شهید عبدالله میثمی 📚منبع: کتاب نیمه پنهان ماه11، صفحات 26 و33 @thaghlain🌹
۹۲ ✍ طلبه‌ای که لحظه‌ی شهادت همه‌ی آرزوهایش برآورده شد متن خاطره توی جاده خمپاره‌ای به مصطفی خورد و سرش قطع شد. بچه‌ها دیدند سرِ بریده‌اش داره ذکر یا حسین(ع) میگه ... بعد از شهادتِ مصطفی کوله‌پشتی‌اش رو باز کردند ، توی برگه‌ای نوشته بود: ۱. خدایا! امام حسین (ع) با لبِ تشنه شهید شد، من هم می خواهم تشنه شهید شوم ( وقتی شهید شد تانکرهای آب خالی بود و درخواست آب کرده بودند) ۲. سرِ اربابم رو از پشت بریدند، من هم می خواهم از پشت ، سرم بریده شود ( اونایی که اونجا بودند میگن خمپاره از پشتِ سر به شهید خورده) ۳. سرِ بریده‌ی مولایم امام حسین(ع) بالای نی قرآن می‌خواند، من سِرّش را نمی‌دانم، ولی می‌خواهم با سرِ بریده ذکر یا حسین(ع) بگویم ... 📌خاطره‌ای از زندگی طلبه‌ی شهید مصطفی آقاجانی 📚منبع: سالنامه عطش ظهور ۱۳۸۵ به نقل از سردار کاجی @thaghlain 🌹
۱۲۰ ✍طلبه‌ی شهیدی که حضرت زهرا (س) به عروسی‌اش آمد متن خاطره آقا مصطفی وقتی می‌خواست برای عروسی‌اش کارت دعوت بنویسه، برای اهل بیت(ع) هم کارت عروسی فرستاد. یک کارتِ دعوت نوشت برای امام رضا (ع) و فرستاد مشهد. یک کارت برای امام زمان(عج) نوشت و فرستاد جمکران. یک کارت هم به نیت دعوت کردنِ حضرت زهرا(س) نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه(س) ... قبل از عروسی، حضرت زهرا (س) به خواب مصطفی آمدند و فرمودند: چرا دعوتِ شما رو رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟ کی بهتر از شما؟ ببین هم اومدیم. شما عزیز ما هستی... 📌 خاطره ای از زندگی طلبه‌ی شهید مصطفی ردانی‌پور 📚منبع: یادگاران۸ «کتاب ردانی‌پور» صفحه ۸۴ @thaghlain 🌹
۱۳۳ ✍ شهیدی که به گفته‌ی آیت الله بهاءالدینی ، سرباز امام زمان(عج) شد... متن خاطره آیت الله بهاءالدینی با ورود به جلسه فرمودند: در بینِ شما یکی از سربازان امام زمان(ع) هست و به زودی از میانِ شما می‌رود... بعد ها وقتی جلال افشار به شهادت رسید ، عکسش رو بردند نزدِ آیت الله بهاءالدینی. این عارف بزرگ بی‌اختیار گریه کردند و در حالیکه اشک هایشان سرازیر شده بود و رویِ عکس جلال می‌ریخت ، فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز خواستند، من هم آقایِ جلال افشار را معرفی کردم... اشکِ من اشکِ شوق است... 📌خاطره‌ای از زندگی طلبه‌ی شهید جلال افشار 📚منبع: کتاب شاهدان روحانی ، صفحه 27 @thaghlain 🌹