eitaa logo
خاکستر زرد''
393 دنبال‌کننده
883 عکس
69 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا الان کلاس بودم و حتی قدرت زندگی کردنمو از دست دادم.
خاکستر زرد''
هر روزی از سال وقتی توی این باغ بودم ؛ همینقدر سرسبز بود. خاطرات و حتی اون قسمت از زندگیم که فراموشش کرده بودم اونجا جامونده تا هر بار با نگاه کردن بهش امید داشته باشم به ادامه دادن.
انتظاری که رفیقام از من دارن...
هدایت شده از خاکستر زرد''
و آسمون به رنگ پاییز در میاد به رنگِ اشک های نریخته شده ی '' آذر'' ..
هدایت شده از خاکستر زرد''
آذر زیبا ترین فرزند بود. دختری با دامن چین چینی ای قرمز و سبز و موهایی بلند و مشکین رنگ ، از چشم هایش شعله های آتش انعکاس پیدا میکرد و نوازش دستانش زمین و آسمان را به اجبار به گریه می انداخت . روزی آذر از آتش بودن خسته شد زنجیر های غلاف زده شده را جدا کرد و خورشید طلوع نکرده ؛غروب کرد. آذر روی بلند ترین کوه نشست و اشک ریخت اشک هایش از جویبار رد شدند و به باغ خرمالو ها رسیدند و از آن پس خرمالو ها گَس ترین طعم را داشتن به شوریِ اشکِ آذر.. او ماند و نفرین اشکش گریبان گیر پاییز شد برای عُشاق ⇦خاکستر زرد
هنوز آنجا ایستاده است ، گویی انگار انسان بودن را به یاد دارد ؛ وجدانش چکه کرده از خون گریه ها فریادِ ریا کاری می زند. پروانه ها اما به سان ققنوس بالِ پرواز گرفته اند و ایکاروس قصد محو کردن خورشید را دارد. هیچ سایه ای به جا نمانده ، هیچ جوهری خشک نشده و هیچ منی غم را از یاد نبرده است. ⇦خاکستر زرد