eitaa logo
تهذیب مدرسه علمیه رسالت قم
227 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
55 فایل
باسلام وعرض ادب کانال تهذیب مدرسه علمیه رسالت قم آدرس:۴۵متری عماریاسرکوچه۶ ارتباط با ادمین کانال: @Imanamiri313 لینک دعوت: @thzibresalatgom
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️کم‌هزینه‌ترین مسئول نظام بود. روی دست بیت‌المال خرج نمی‌گذاشت. در مأموریت‌های استانی، هزینه اسکان شب را از جیب خودش می‌پرداخت. در گوشه‌ای از اتاق کارش یک آجر و یک پتوی سربازی قرار داشت برای استراحت. بالش و متکایش آجر بود. 🔸شهید سید اسدالله لاجوردی شب ها در زیر زمین خانه اش خیاطی می کرد تا حقوق خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل نکند.
🌹شهید محمد گرامی ✍️ قید امتحان را زد ▫️بر خلاف تصور خیلی‌ها، محمد قید امتحان را زد و دنبال مریضی مادرش را گرفت تا اینکه مادر بستری شد. یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد. رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند. بارها مادر را بر دوش گذاشته و از پله‌های بیمارستان آورده بود پایین! به مادرش خیلی احترام می‌گذاشت. 📚 همسفر شقایق، صفحه ۲۶۴
🌺 رزمنده‌ای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفت‌زده کرد...
🌹🌹 11 آبان ماه سال 1342، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند. ♦️طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟! ♦️امیر حاج رضایی می گوید:در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد. ♦️امیر حاج رضايي درباره اعدام طیب حاج رضایی میگوید : صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص... من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند. ♦️آن روز در دادگاه، طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه های حضرت زهرا در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم. 📚منبع: کوچه نقاش‌ها،صفحات 50 تا 52
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨من بال و پر شهید را می بوسم ✨پا تا به سر شهید را می بوسم ✨دستم نرسد اگر به دامان شهید ✨دست پدر شهید را می بوسم ✨ای دوست به حنجر شهیدان صلوات ✨بر قامت بی سر شهیدان صلوات ✨از دامن زن مرد به معراج رود ✨بر دامن مادر شهیدان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای حل مساله فیزیک توسط شهید شهریاری در مسجد دانشگاه 🌷سالروز شهادت شهید هسته‌ای، مجید شهریاری شادی روح مطهرش صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید نماد هویت ایران ... صحبت‌های شنیدنی مقام معظم رهبری دامت برکاته درباره شهادت و مفهوم آن...
🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا...
🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا...
✍️ مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدظله العالی): خوشا به‌حال حاج قاسم که به آرزویش رسید، او شوق شهادت داشت و برای آن اشک می‌ریخت و داغدار رفقای شهیدش بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دانشمندی که استاد شکستن تحریم‌‌های هسته‌ای بود 👈🏻 به‌مناسبت ۲۱ دیماه، سالروز شهادت دانشمند هسته‌ای، مصطفی احمدی روشن
🔰 | 🔻 سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد. هر حرفی که میخواهید بزنید، فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه؟؟ بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و...ختم می شود. 🌷
روضه که تمام شد، غیبش زد... خیلی گشتیم تا متوجه شدیم رفته است سراغ شستن سرویس‌های بهداشتی. نگذاشت کسی کمکش کند. می‌گفت: افتخارم این است خادم روضه‌ی (سلام الله علیها) باشم.
‏سال اول دبیرستان بود. هر روز صبح با هم کلاسی‌هایش می رفت دبیرستان، یک روز صبح زنگ در خانه را زدند، گفتم دوستانت آمدند دنبالت گفت بگویید آنها بروند، دیگر نمیخواهم با آنها بروم آنها توی خیابان چشمشان دنبال دخترهای مردم است . شهید محمدتقی مجتهد زاده (سمت چپ)
‌ 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🔷🔹دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !! در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد. گناهان یک هفته او اینها بود : 🔹شنبه : بدون وضو خوابیدم . 🔹یکشنبه : خنده بلند در جمع . 🔹دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . 🔹سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . 🔹چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت . 🔹پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم . 🔹جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات.. 🌹راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ما چی ؟!🙄 کجای کاریم ؟؟ حرفامون شده رساله توجیه المسائل !! ♦️۱_ غيبت … تو روشم ميگم ♦️۲_ تهمت … همه ميگن ♦️۳_ دروغ … مصلحتي ♦️۴_ رشوه ... شيريني ♦️۵_ ماهواره ... شبکه هاي علمي ♦️۶_ مال حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه! ♦️۷_ ربا ... همه ميخورن ديگه ♦️۸_ نگاه به نامحرم ... يه نظر حلاله ♦️۹_ موسيقي حرام .... ارامش بخش ♦️۱۰_ مجلس حرام ... يه شب که هزار شب نميشه ♦️۱۱_ بخل ... اگه خدا ميخواست بهش ميداد شهدا ! واقعا شرمنده ایم 😔😔
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید عبدالحسین برونسی 🌹 📹 روایت حجت الاسلام عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها ▪️وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برونسی نشان می‌دهد... ▪️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاش‌های خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرت‌های پوشالی...
✌دائم الوضو بود. موقع اذان خیلی ها می‌رفتند وضو بگیرند، ولی حسن اذان و اقامه‌اش رو می‌گفت و نماز رو شروع می‌کرد. می‌گفت: "زمین جای جمع کردن ثوابه...حیف زمین خدا نیست آدم بدون وضو روش راه بره...؟" 🕊 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده نخبه‌ای که به اسارت اسرائیلی‌ها درآمد 🇮🇷امروز تولد حاج احمد متوسلیان است.
🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا...
درس خواندنش ڪمی با بقیه فرق داشت ! زمان نوشتن یادداشت‌هاش ، اگر فڪرش ڪُند می‌شد یا در مسئلہ‌ای مےماند ؛ گوشه‌ی یادداشتش می‌نوشت : " الٰهـےوَربـِّےمَن‌ْلـےغَیرُڪْ " 🕊 🍃
«در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار می‌کرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد.» 🌹شهید محسن حججی
🍂 دنبال اسم و رسم باشیم باختیم! 👈 وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرف‌ها پرسیدم. گفت: «درجه‌ی خوب و ممتاز رو گرفتن. من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجه‌ی اونا که یه درجه‌ی خدائیه برسیم. اگه بخوایم برای خودمون اسم‌ و رسم درست کنیم که !» 📚 کتاب خداحافظ سالار، ص ۲۶۰ زندگی نامه شهید حسین همدانی
⚡️هر وقت می دید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت: بفرست! یا به هر طریقی بحث را عوض می کرد. ☘هیچ گاه از کسی بد نمی گفت، مگر به قصد اصلاح کردن. هیچ وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمی پوشید. 🔸بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که علت را سؤال می کردیم می گفت: «برای نفس آدم این کارها لازمه»
┄═🍃🌷🍃═┄ 💌 💐وقتی یه پست جدید به شهید عبدالله اسکندری پیشنهاد شد، خیلی طول کشید تا همسرم این مسئولیت را بپذیرد اما وقتی که قبول کرد،خیلی تلاش کرد تاخدایی ناکرده در این مسئولیت کوتاهی نداشته باشد. خوب به خاطر دارم، تا ساعت ۱۱الی ۱۲ شب سر کار بودند. 🌿یک بار به ایشان گفتم: آقا اگر شما یک مقدار ازکارتان کم کنید واستراحت کنید، بهتر است. روح سالم و جسم سالم خیلی بهتر کار می کند. اما ایشان با همان مهربانی و لبخند همیشگی شان گفتند: این مسئولیت زمان محدودی به من واگذارشده است، فرصت من برای استراحت خیلی کم است. نمی خواهم شرمنده شهدا باشم. می خواهم در روز حساب و کتاب جوابگوی کسی نباشم. شاید در طول یکی دو ساعت اگر خداوند یاری کند، بتوانم گره از کار کسی باز کنم. 🌷دیدار با خانواده شهدا هر پنج شنبه بود که من هم در این دیدارها شرکت می کردم. ایشان من را همسر شهید معرفی می کردند و وقتی از ایشان می پرسیدم که چرا؟ درپاسخ من می گفتند: شما همسر شهید آینده هستید. 📙برگرفته از خاطرات شهید سرجدا حاج عبدالله اسکندری، از کتاب مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی ✍به نقل از: همسر شهید
‍ 🌷تربیت🌷 مهدی حسن قمی از کوچکترین دوستان ابراهیم می‌گفت: تربیت کردن ابراهیم به صورتی غیر مستقیم بود. مثلا هربار که با هم بودیم و یک فقیر می دید، پول را به من میداد تا به فقیر بدهم. اینطوری خودش گرفتار ریا نمی‌شد و به ما هم درس برخورد با فقیر می داد. 🌭ابراهیم به ساندویچ الویه علاقه داشت. اما هرجایی نمی رفت. یک ساندویچ فروشی در ۱۷شهریور بود که به فروشنده اش آقاشیخ می گفتند. یعنی آدم مقدس و مسجدی بود. ✳️ابراهیم همیشه پیش او می‌رفت. می دانست توی الویه؛ کالباس نمی ریزد و فقط از مرغ استفاده می‌کند. ابراهیم سوسیس و همبرگر و... هرگز استفاده نکرد. ✅اینگونه به ما درس تربیتی میداد که هرچیزی نخوریم و هرجایی برای غذا نرویم. می‌دانست که این فروشنده به حلال و حرام خیلی دقت دارد. چرا که قرآن دستور می‌دهد که انسان به غذایی که می‌خورد توجه داشته باشد. 💐برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۲
🌹🌈🌹🌈🌹 هیچ گاه ندیدم که ما را به کاری امر و نهی کند، بلکه همیشه غیر مستقیم حرفش را میزد؛ مثلا، آخرشب میگفت: من میروم وضو بگیرم . در روایات تاکید شده کسی که با وضو بخوابد شیطان به سراغ او نمی آید . نا خودآگاه ما هم ترغیب میشدیم و به همراه او برای وضو گرفتن حرکت میکردیم . سید مجتبی علمدار
🔺وارد منزل علامه جعفری شدیم. ایشان مشغول صحبت بود و چند نفری در اطراف علامه نشسته بودند. ✨ابراهیم با عصای زیر بغل وارد اتاق شد. علامه یکباره نگاهش به در افتاد. از جا بلند شد و به استقبالش آمد. بعد با همان لهجه ی زیبا گفت: به به آقا ابراهیم، بفرمائید، بفرمائید. 🔺ابراهیم را با خودش بالای مجلس برد. همه به احترام او بلند شدند. بعد علامه حرفی زد که بسیار عجیب بود. من اگر خودم نمی شنیدم باور نمی کردم. ✨علامه با اصرار گفت: «آقا ابراهیم، برو جای من بنشین، ما باید شاگردی شما را بکنیم.» تا علامه این جمله را گفت، نگاه کردم به صورت ابراهیم مثل لبو سرخ شده بود. همان جا کنار شاگردها نشست و گفت: استاد، تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. 🔺علامه بعد از اصرار زیاد به جای خودش برگشت. قبل از اینکه بحث خود را ادامه دهد، رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله ای گفت که خوب به یاد دارم: ✨علامه فرمود: این آقا ابراهیم استاد بنده هستند 🔺من چیز زیادی از درجات علمی علامه جعفری نمی دانستم، فقط دیده بودم که مرتب در تلویزیون سخنرانی می کند. اما همینقدر می فهمیدم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ، بی دلیل نیست... 📙سلام بر ابراهیم۲ ص۷۷