گفت حاج عمو من تمام زندگیم همین پوله
همش پول نجس باج گیری!
غیر این یه کت و شلوار دارم که تنمه
اونم نجس!
چیکار کنم بعد جلو امام حسین شرمنده نشم؟
ایت الله بروجردی گفت دربیار بذار همینجا برو
در اورد ! بی چون و چرا !
راه افتاد که بره
صورت ایت الله پر اشک شد
گفت برگرد ... تازه قشنگ شدی ...
بردار لباست رو بپوش
یه پول دیگه ای هم بهش داد
یه عالمی میگفت
یه شب جمعه ای از خونه مصطفی زنگ زدن
گفتن بیا حالش بده
نرفتم ! مراسم داشتم
شنبه رفتم دیدم صدای قران میاد ...
از دنیا رفته بود
میگفت خانمش تعریف میکرد
حاجی این مصطفی
هر چی نماز و روزه قضا داشت به جا اورد
هر چی بدهکاری داشت داد
رفت از همه حلالیت طلبید
حجش رو رفت
وصیت کرده پولشو بدیم
سرمایه قرض الحسنه برا ازدواج جوونا
یا اباعبدالله
از اون موقعی که من با شما اشتی کردم
صاف اومدم جلو
از اون موقع دنبال خلاف نرفتم
لحظات اخر عمر منه
کار از دست من خارجه
ولی دست شماست
بعد چند دقیقه
سرشو بلند کرد
سلام کرد به امام حسین و
افتاد ...
ظاهرا دید اقاشو
و رفت !
همه اینارو گفتم
برسم به اینجا
خودم رو میگم
منم یه زمانی
از امام حسین
فقط محرم رو میشناختم ...
ولی وقتی تغییر کردم
دیگه همه چی فرق کرد ...
همه اسمم رو کنار امام حسین میارن
میگن این امام حسینیه ! هیئتیه ...
آخه الان که یه اشتباه میکنم
یه گناه میکنم
میگن عه تو ؟
تو مثلا امام حسینی ای ها !