در شب بیست و یکم
اثر زهر و گردش آن در بدن مبارک حضرت
بسیار آشکار بود ...
وقتی به قدم های آن حضرت نگاه کردیم
دیدیم کاملا قرمز شده اند
و این برای ما بسیار سخت بود و
دیگر از حضرت ناامید شدیم
بدن آن حضرت سنگین بود
مردم نزد آن حضرت آمدند
و امام آنها را امر به معروف و نهی از منکر کرد
هر قدر برای آن حضرت خوردنی و آشامیدنی آوردیم
تناول ننمودند و لب های مبارکشان
به ذکر خدا در حرکت بود
و مانند مروارید از پیشانی نازنینشان عرق میریخت
و آن را با دست مبارک خود پاک میکردند
عرض کردم : ای پدر ! میبینم دست به پیشانی خود میکشید
فرمودند : فرزندم! از رسول خدا شنیدم که میفرمودند :
وقتی مرگ مومن نزدیک میشود
پیشانی او مانند مروارید عرق میکند و ناله ی او از بین میرود .
[ شهید تنها ص۲۰۲ ]
مثل من مثل تشنه ای است که
در شب تاریک در صحرای بی پایانی
در جست و جوی اب روان باشد و
ناگهان به اب برسد !
من همیشه از خدا میخواستم که
هر وقت مقرر شده بمیرم ، در بستر نمیرم
در راه خدا کشته شوم و این آرزوی من بود
که به آن رسیدم
و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد
[ نهج البلاغه نامه۲۳ ]
رسول خدا (ص) فرمودند :
هر کس فاطمه را آنگونه که
حق فاطمه است بشناسد شب قدر را اجرا کرده است
و علت نامگذاری حضرت فاطمه آن است که
خلایق از کنه معرفت وی بریده شدند
و به کنه معرفت وی نمی رسند
[ همان ص۳۳ ]
ابی عبدالله فرمود : «انا انزلناه فی لیلة القدر»
لیله فاطمه است و قدر الله است.
پس آن کس که فاطمه را آنگونه که سزاوار است بشناسد
لیلةالقدر را درک کرده .
علت نامگذاری وی به فاطمه آن است که
خلایق از معرفت فاطمه محروم و بریده شدند.
رسول خدا فرمودند : او را فاطمه نامیدم زیرا
خدای، او را و آن کس را که دوستش داشته باشد،
از آتش دور کرده است
[ همان ص۳۴ ]
دارم فکر میکنم
که «در سجده مردن»چه رازی نهفته است ،
و در این ایستاده زیستن چه ...
باید پی به این راز برد
که چرا کعبه زادگاه کسی می شود
و مسجد، شهادتگاهش؟
بی شک آنکه نخستین نفس را
در خانه خدای خویش فرو دارد،
آخرین را نیز شایسته است
در خانه خدا بازدم کند؛
که این عین، رستگاریست؛
پس حقیقت گفت که: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه.
و او رستگار شد اما …
بدا به حال قومی
که به علی(ع) بد کردند
وای بر قافله های"بی قافله سالار"
و خاک بر سر روزگارِ بدون علی ...
+ تبتیل