eitaa logo
[ تینـو ]
558 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
1 فایل
• ما همه تینو به آمدنت. همه‌جا سراب است جانِ جهان... سیرابمان کن! تینو، تشنه را گویند... ما همه تشنه به قدوم سبز یک مهربانیم :)
مشاهده در ایتا
دانلود
- چطور میشه به امامی اعتقاد داشت که نمیشه دیدش ؟ + ندیدن دلیلی بر نبودن نیست . - از کجا معلوم ؟ + تو اکسیژنو میبینی مگه ؟ چون نمیبینی بگیم نیست ؟ - اکسیژن فرق داره . + درست میگی ، اون رو کلاً با چشم نمیشه دید . ولی امام رو میشه ! این بستگی به خواسته ی خودت داره . بخوای ببینی میبینی . سختیای خودشو داره ولی نشد نداره :)) ...
+ روز رو اگر با خلق گذروندی شب رو با خالق بگذرون وگرنه نمیشی اونی که باید باشی ! قم الیل الا قلیلا :))
معرفی کرد . شاملو ! شاعر ، نویسنده ، مترجم . و بعد فیلمی از صحبتهایش پخش کرد . میگفت : واقعه عاشورا تو سال ۶۴ رخ داده . فصل زمستون . چطوریه که تو سرما بحث از گرما و تشنگی و ایناست ؟ دروغه همش . چرا میرید میشینید گریه میکنید اخه ! خنده ام گرفته بود . گفتم : واسه احمق بودنش همین کافیه که سال رو اشتباه گفته . ۶۱ بود نه ۶۴ . حالا یه سوالم من ازت کنم ؟ چطوری میشه که یه نویسنده یا همون شاعر ، میاد راجب دین و مذهب و ائمه اظهار نظر میکنه ؟ تخصصی داشته و من خبر ندارم ؟ خوبه منم بیام بشینم بدون اینکه هیچی از ادبیات بفهمم ، نوشته ها و شعر هاشو بررسی کنم ؟ سکوت کرد ...
[ تینـو ]
معرفی کرد . شاملو ! شاعر ، نویسنده ، مترجم . و بعد فیلمی از صحبتهایش پخش کرد . میگفت : واقعه عاشورا
گفت : چطور میشه از تشنگی تو پاییز به اه و ناله افتاد . گفتم : ما که نمیگیم پاییز بوده ، ولی باشه . الان پاییزه ، شما سه روز اب و هر چیزی که اب بدنتو تامین میکنه نخور ، بیا ببینم به اه و ناله افتادی یا نه :))) رفته فکر کنه که امتحان کنه یا نه :))
کسی ‌که ‌عشق‌ رفتن ‌دارد زمین‌ خوردن‌ مانعش‌ نمی‌شود که‌ تجربه ‌می‌آموزد تجربه ‌ای‌ برای‌ درست‌ رفتن [ صراط ص ۲۵ ]
غم نیامدنت ، در هر جمعه ، دلم را خون میکرد و چشم هایم را خیس اشک ! با خود میگفتم که ای کاش ! اگر قرار است نیایی ، زودتر بگذرد این جمعه ی بی فایده هم ! حال نشسته ام . زانو بغل گرفته ام و با بغض میگویم : این جمعه سی ثانیه بیشتر از همیشه باید غصه نبودنت ، غصه نیامدنت را بخورم . نمی‌ایی ؟
امشب شب شهادت حضرت زهرا(س)ست . به روایت ۴۵ روز ... مراعات کنید و مراقب دل صاحب عزا باشید :))
اگر تو به اندازه ای که به اتاق ها و دستشویی هایت میرسی ، به دلت و به خودت سر میکشیدی ، دل تو و سینه تو ، طور سینا بود ! [ نامه های بلوغ ص۱۶ ]
هر کس به اندازه ظرفیت خود باید اب بردارد و به تشنه کامان برساند . گرچه ان که سقاست و مشک و تشکیلات دارد ، مسئولیت زیادتری دارد . ... امروز باید از همان تعاون و تکافل و عهده داری استفاده کرد و مسائل تأمیناتی مسکن و خوراک و پوشاک و ازدواج را جوابگو شد و حل کرد . [ جزوه روحانیت ص۶۸ ]
ان طور بندگی کن که مرگ مزاحم زندگی ات نباشد . [ نامه های بلوغ ص۱۳۵ ]
او که هرگز با چنین شخصیت هایی ، ان هم در خانه ی یک عالم مواجه نشده بود ، پرسید :حاج اقا ! این ادم ها دور و بر شما چه کار میکنند ؟ چرا اینجور ادم ها را اطراف خودتان جمع کردید تا شخصیتتان خیلی جاها زیر سوال برود ؟ شیخ لبخندی زد و گفت : مگر غیر از این است که رسول مکرم اسلام (ص) از دل همین ادم ها ، سلمان ها و ابوذر ها را بیرون میکشیدند و تربیت میکردند ؟ و مگر غیر از این است که رصالت اصلی ما هم تربیت همین ادمهاست ؟ تو غیر از این فکر میکنی ؟! با لحن طنز الودی گفت : خودتان دارید میگویید سلمان و ابوذر ! یعنی از اینها سلمان و ابوذری هم در می اید ؟! شیخ ابروهایش را گره کرد و گفت : اگر یک پزشک بالای مطبش بزند ورود افراد مریض ممنوع ، خودش مریض است و نیاز به مداوا دارد . تو که از من توقع نداری یک چنین جمله ای را قاب بگیرم و بزنم بالای در خانه ام ... [ رد پای نور جلد۱ ]
جوانی به من گفت : آقا میرزا با خدا خیلی کار دارم ! باید شب بیشتر بیدار بمونم. [ حاج اقا حق شناس ]