دروازه های شهر افق بسته می شود
شب مثل درد روی زمین چنگ می زند
حالا غروب مرده و خورشید شامگاه
بین صدای خواب جهان زنگ می زند
ما غرق خواب و نور پر از پشت پلکمان
اشکی میان شهر، هیاهو نمی کند
وقتی میان خواب خوش از هوش رفته ایم
در خواب هم ظهور به ما رو نمی کند
می خواهم از وجود خودم پاک تر شوم
باید دوباره هو بکشم یا علی مدد
شاید که خاربوته ی یخ بسته ی تنم
مثل درخت ها بتواند بایستد
جنگی دوباره با خودم آغاز می کنم
با رمز یابن فاطمه، یا صاحب الزمان
این بار شهر سوخته ام فتح می شود
اینجا اتاق گمشده ها! صحن جمکران
امین شفیعی🙏التماس دعا @tirtanz
#امام_زمان #الهم_عجل_لولیک_الفرج #شعر #شعرآیینی #thepromisedsaviour