رمان📖 سه راه سرگردون، قصه ی روزگار ماست که دربستری از ماجراهای خانوادگی،،، غصه های😢 اجتماعی و سازمانی امروزمان را روایت می کند و تلاش می کند نشان دهد که چگونه از نابسامانی😩 های خانوادگی و اجتماعی، فساد☠️ سازمان یافته و سیستمی شکل می گیرد و مفسدین👹 ماهرانه، در پیش چشم بینندگان بهت زده😳، بند بازی می کنند😈 #سه_راه_سرگردون #رضا_رسولی
این رمان📚 یک اثر سیاسی🌐، اجتماعی🚻است که فراز و فرودهای〰️ زندگی شخصی و شغلی یک مدیر😎رسانهای🎞 را روایت میکند که درگیر ماجرای پرونده📑 فساد☠️ اداری میشود و در مسیر مقابله با مفسدین اقتصادی-اداری، دردسرهایی🤕 برایش پیش میآید و در نهایت... #سه_راه_سرگردون #رضا_رسولی
✂️📕کیان خودش را رساند کنار صادقی: چه کار میکنید خانم؟😠 این پارک🎡 نوسازه ... هنوز لبه پرتگاهش رو نرده کشی نکردن. میدونید اگه پاتون👠سر بخوره و پرت بشین چی میشه؟😡
- چی میشه؟ براتون مهمه؟😏
صادقی عینکش👓 را برداشت. لبهایش شروع کردند به لرزیدن. یه زن🧕 تنها، تو این شهر پُر از گرگ🐺. هر روز لب پرتگاهه... باید لحظه به لحظه مواظب باشه تا کسی هلش نده یا نکشدش پایین😤. دو سه قطره اشک، گونههایش را به بازی گرفتند😥و سُر خوردند تا زیر چانهاش.
زل زد 👀به کیان. پهنای صورتش را پاک کرد و پرسید: واقعا این رو میدونستید؟🧐
لبهای کیان، همدیگر را میجویدند😖. صادقی آهش رو قورت داد و لبه کت کیان را گرفت و گفت: اون وقت با وجود این همه پرتگاه، نمیخوایید کنار این زن که چیزی هم ازتون نمیخواد، باشید؟»😪😎
#سه_راه_سرگردون
#رضا_رسولی
@tkpaqom