💐 اصلا به نظر من جاش هست، یکی از مهمترین و اساسی ترین سوالاتی که تو جلسه ی #خواستگاری دختر و پسر از هم میپرسن
---- 😏 به جای سوالاته بی هدف، مثل اینکه شما چه غذایی دوست دارین یا رنگ مورد علاقتون چیه 😂 ----
این #سوال 🗝 مهم باشه ؛
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📔📙📕📗📒📘📓
💥خــــــلاصهی داستــــــان 💥
🧑 #علاءالدین جوانی است که برای گذران زندگی، در کوچه پسکوچههای شهر « #اقربا » به #دزدی مشغول است که ناگهان به خود میآید و میبیند عاشقِ دخترِ سلطان یعنی #یاسمین شده است. جعفر (#وزیر_شاه) که به چابکی و توانایی علاءالدین در دزدی واقف است ، و همچنین از رابطهی عاشقانهی علاءالدین هم #بو_برده ، از او میخواهد که به غاری خارج از شهر (موسوم به #غار_عجایب) برود و در غار بهدنبال یک #چراغ_جادویی بگردد و آن را به وی تحویل دهد تا در عوض، جعفر نیز زمینه را برای #ازدواج علاءالدین و یاسمین فراهم کند. ❤️
😰 علاءالدین وارد غار شده و #چراغ را پیدا میکند ولی هنگام بازگشت، راهِ خروجی بسته شده و زیر خروارها خاک #زندانی_میشود . در همین حین #غولِ_چراغ_جادو ( که نام او #جینی است ) از چراغ خارج شده و به علاءالدین مژده میدهد که میتواند #سه_آرزویِ او را برآورده کند و البته در خروج از غار نیز به اربابِ خود کمک میکند. از آنجا که #عشق_یاسمین در دل علاءالدین موج میزند، بهعنوان آرزوی اول، از جینی میخواهد که او را تبدیل به یک #شاهزاده کند تا بتواند با دختر سلطان ازدواج کند.
🔵 جینی ، علاءالدین را تبدیل به شاهزاده #علی ، شاهزادهی آبابوآ میکند و بههمراه یکدیگر و با تعدادِ زیادی خدمتکار وارد اقربا میشوند و از یاسمین #خواستگاری میکنند. جعفر که شاهزاده علی را #شناخته و میداند علاءالدین با #جادوی غولِ چراغ تبدیل به شاهزاده شده ، چراغ را از علاءالدین #میرُباید و تبدیل به اربابِ جدیدِ جینی میشود. 😱
👊 در ادامه جعفر علیه سلطان #شورش کرده و بهعنوان آرزوی اول، آرزو میکند که سلطانِ اقربا باشد و از #آرزوی_دومش هم برای تبدیل کردنِ خودش به بزرگترین #جادوگر_دنیا ، استفاده میکند . ولی با #زیرکیِ علاءالدین ، جعفر فریب خورده و برای آرزویِ آخر خود ، آرزو میکند که تبدیل به یک #غول_چراغِ_جادو شود تا به گمان خودش #قویترین موجودِ جهانِ هستی باشد؛ غافل از اینکه غولها باید در یک چراغِ تنگ و تاریک زندگی کنند و تابعِ ارباب خود باشند.
☠ با این ترفند، جعفر برخلاف میل باطنیاش در چراغِ جادویِ مخصوصِ خود #محبوس، و همهچیز #ختم_بهخیر میشود. یاسمین هم با تغییرِ قوانینِ کشور، علاءالدین را که از مردم عادیِ جامعه حساب میشود، برای ازدواج #برمیگزیند. 😍
🔰█🔺██متن۲██🔺█🔰
---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ----
💢@tmasirkhoozestan
یا مثلا ده جا #خواستگاری میره
تا یازدهمیش بالاخره جور میشه💍
و میگه:
خب خدا که نمیخواست اون قبلیا جور بشه
پس چرا اجازه داد که ما اینهمه وقتمون هدر بره
و بریم و بیایم و ...؟!
اگه ندونی که امتحانه
قطعا از خدا بدت میادا...!
گفته باشم🙂