خـــــــ♡ــــــــدا صبر کند. 😔🌻او پنـــــاه این کاروان خواهد بود. ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ♻..ادامــــــــــه دارد ..♻ ✍مهدی خدامیان آرانی #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

📚 #معرفی_کتاب | به سفارش مادرم 🔺بیست و چند روایت از ماموریتی خانوادگی در عراق #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

اربعین ۹۸ هم تمام شد و ما همچنان در انتظار آن خبر و اتفاق بزرگ هستیم... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

این واسه کربلا نرفته هاااا👆😔😔 دلت شکست التماس دعا😭😭 #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

💢بخش دیده نشده از سخنرانی امروز رهبر انقلاب در مراسم اربعین یکی دو نفر از برادران عزیز، گفتند شما صحبت کنید؛ ما مکرّر داریم صحبت می‌کنیم. آن مقداری که من و امثال من صحبت می‌کنیم اگر نصف آن، کار کنیم، همه‌ی دنیا آباد می‌شود. #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

در دنیای آزاد! رسانه‌ها پست‌های حاوی تصاویر راهپیمایی اربعین به صورت گسترده‌ای توسط اینستاگرام حذف می‌گردد غافل ازینکه که حسین‌ع سانسور شدنی نیست #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

🔴حصر رسانه اي اربعين شكست| #حب_الحسين_يجمعنا دومين كليدواژه پرتكرار جهان در توييتر شد بر اساس گزارش شركت معتبر داده كاوي "تالك واكر"، علي رغم جانبداري رسانه هاي بين المللي در انعكاس اربعين به عنوان بزرگترين مراسم عبادي سياسي جهان و سانسور كامل اين پديده بي همتا اما كاربران شبكه اجتماعي توئيتر از "سراسر جهان" در پويش بزرگ "حب الحسين يجمعنا" با انتشار بيش از يك ميليون و ۴۰۰ هزار پيام با موضوع اربعين به ترند دوم جهاني توئيتر دست يافتند. هشتگ "حب الحسين يجمعنا" اگرچه از ماه محرم آغاز شده بود اما در يك هفته منتهي به اربعين توانست بيش از ۲۹۰ ميليون ظرفيت بالقوه براي بازديد اكانتهاي يونيك ايجادكند. اين هشتگ توانست در يك هفته اخير يك ميليون و ٧٠٠هزار بار واكنش توسط كابران توئيتر را به همراه داشته باشد/ ماندگاري بيش از ۵ ساعته اين كليدواژه در جايگاه دوم ترندهاي جهاني از ظهر امروز قابل توجه است/ ۴۵ درصد كاربران اين پويش از بانوان هستند. #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

💢 تا دیروز هرچی #آمدنیوز توی کانالش میذاشت رو فورا توی گروهها پخش می‌کرد و میگفت اخبار محرمانه داره و راست میگه!!! یکی از اخبار آمدنیوز این بود که #رهبر بدل داره!!! امروز که #روح_الله_زم بازداشت شده، میگه از اول آدم خودشون بود!!!!😳😳 این آدم‌ها از تناقض نمیمیرن؟ #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

▁▂▄▅▆▇█▇▆▅▄▂▁ 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 ▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃ 📓 #هفت_شهر_عشق (نگاهی نو به حماسه #عاشورا) 🖇🗒قـــــســـــمــــــــــٺ: ↶4⃣9⃣ 🌷👋🏻امـــــღـــــام حسین علیه السلام آماده رفتن به میدان است اینک لحظه خداحافظی است. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 🌷اکنون او با عزیزان خود سخن می‌گوید: «دخٺــــــــــرانم» . سکینه! فاطمه! . و «خواهرانم،» . زینب! امّ کُلْثوم! من به سوی میدان می‌روم و شما را به خدا می‌سپارم. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 😭هــــــــــمه اشــــــــــک می‌ریزند. . ☑آری! 💔این آخرین باری است که امــــــღــــام را می‌بینند. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ سکینه(دختر امام)، رو به پدر می‌کند و می‌گوید: 🌹- بابا، آیا به سوی مرگ می‌روی؟ 🌷- چگونه به سوی مرگ نروم حال آنکه دیگر هیچ یار و یاوری ندارم. 🌹- بابا، ما را به مدینه برگردان! 🌷- دخترم! این نامردان هرگز اجازه نمی‌دهند که شما را به مدینه ببرم. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 😭🎵صدای ناله و شیونِ همه بلند می‌شود. ......ولــــــــــي 💔در این میان «سکینه» بیش از همه بی‌تابی می‌کند، آخر او چگونه دوری «پدر» را تحمّل کند.¡¡¡ 😭او آن‌چنان گریه می‌کند که دل همه را به درد می‌آورد. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 🌷امام سکینه را در آغوش می‌گیرد و می‌فرماید: «دخترم! دل مرا با اشک چشم خود نسوزان.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💓آغوش پدر، سکینه را آرام می‌کند. 👋🏻پدر اشک چشم او را پاک می‌کند و با همه خداحافظی می‌کند و به سوی میدان می‌رود. 🌷امــــــღــــام حسین(ع)نگاهی به میدان می‌کند. 😔دیگر هیچ یار و یاوری برای امام باقی نمانده است. 😔ڪـــــجا رفٺـــــید ای یاران باوفا؟!!⁉ 💔غم بر دل امام حسین علیه السلام نشسته و اکنون تنهای تنها شده است. امام سوار بر اسب خویش جلو می‌آید. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 🌷مهار اسب را می‌کشد و فریاد او تا دور دست سپاه کوفه ، طنین می‌اندازد: «آیا کسی هست تا از ناموس رســـــول خدا دفاع کند؟ آیا کسی هست که در این غربت و تنهایی، مرا یاری کند؟» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💔 ✘ فریاد غریبانه را پاسخی نبود امّا ... . ناگهان . 👥زانویِ دو برادر می‌لرزد. 😰عرقی سرد بر پیشانی آنها می‌نشیند. ⚔شمشیرهای این دو برادر فرو می‌افتد. 🔲شما را چه می‌شود؟⁉ 💗حسیّ ناشناخته در وجود این دو برادر جوانه می‌زند. آرام آرام، همدیگر را نگاه می‌کنند. 💬چشم‌های آنها با هم سخن می‌گوید. ..............☑آری! 💞هر دو حسّ مشترکی دارند. 😭به تنهایی و غربت امام حسین علیه السلام می‌نگرند. ██████████████ ✋همســــــــــفرم! آیا آنها را می‌شناسی؟⁉ آنها سَعْد و ابوالحُتُوف، فرزندان حارث هستند. ✨☜ سَــــــــــعــــــــــْد بــــن حارث ✨☜ ابوالحُتُوف بن حارث 🔥🔥⇦آنها هر دو از گروه «خَوارج» اند. 🔥🔥⇦عمری با بغض و کینه حضرت علی علیه السلام زندگی کرده‌اند. آنها همواره دشمن آن حضرت بوده‌اند. 🔲چه شده است که اکنون بی‌قرار شده‌اند؟ ⁉ 🎶🌷صدای امــــღــــــام حسین علیه السلام چگونه آنها را این چنین دگرگون نمود. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 👥آنها با خود سخن می‌گویند:: ❐ «ما را چه شده است؟!! ❐ ما و عشـــــق حسیــــــن؟!! ❐ مردم ما را به بغض حســـــین می‌شناسند.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌼ⓨⓐ ⓜⓐⓗⓓⓘ (ⓐ.ⓙ) •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 🌷هنوز طنین صدای امــــــღــــام حسین علیه السلام در گوششان است: «آیا کسی هست منِ غریب را یاری کند.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ . 😭همســــــــــفر خوبم!!!✋🏻 🖊...قلم من از روایت این صحنه ناتوان است.✘ 😭نمی‌توانم اوج این حماسه را بیان کنم. . 🌪🏇🏻 🌪🏇🏻 ██████████████ خـــــ♡ـــدایا، چه می‌بینم؟ دو اسب سوار با سرعت باد به سوی امام علیه السلام می‌تازند. ⚠کسی مانع آنها نمی‌شود.آنها از خوارج هستند و همیشه کینه حضرت علــــــ♡ــــي علیه السلام را به دل داشته‌اند. 👺 عمرسعد خوشحال است و با خود فکر می‌کند که اینان به جنگ امــــღــــــام حســــــــــین علیه السلام می‌روند! . 🌪🏇🏻 🌪🏇🏻 وقتی که نزدیک امام می‌رسند، خود را از روی اسب بر زمین می‌افکنند. 💓خـــــــــــ♡ـــــــــدای من! 😭😭آنها سیل اشک توبه را نثار امام می‌کنند. 💬نمی‌دانم با امام چه می‌گویند و چه می‌شنوند، تنها می‌بینم که این بار سوار بر اسب شده و به سپاه کوفه حمله می‌برند. 👥دو برادر به

میدان می‌روند تا خون کافران را بریزند. چه شجاعانه می‌جنگند،می‌غرّند و به پیش می‌روند. ⚔🏇🏻🌪 ⚔🏇🏻🌪 لحظاتی بعد، صحرای کربلا رنگین به خون آنها می‌شود. 🍃🕊¯•.,¸¸,.•´•.,¸¸,.•´¯🕊🍃 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ¨˜°ºð 😭 𺰘¨ 👥آنها به هم نگاه می‌کنند و لبخند می‌زنند و با هم صدا می‌زنند:: 🌷 یا حسیــــــــــن، 🌷 یا حسیــــــــــن! ♻..ادامــــــــــه دارد ..♻ ✍مهدی خدامیان آرانی #رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق @tmersad313

▁▂▄▅▆▇█▇▆▅▄▂▁ 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 ▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃▃ 📓 #هفت_شهر_عشق (نگاهی نو به حماسه #عاشورا) 🖇🗒قـــــســـــمــــــــــٺ: ↶5⃣9⃣ ▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈▣◈ ⚔🔥 سپاه کوفه ایستاده است. شمشیرها در دستانشان بی‌تابی می‌کنند. 🌷😔امـــــــღـــام، ٺنهای تنهاست. . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌷🎶بار دیگر، صدای امام در صحرای کربلا می‌پیچد: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❌هیچ کس صدای حسین را جواب نمی‌گوید. 🌷حسین غریب است و تنها. ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ . نگاه کــــــــــن! ⛺🌹«امـــــღـــــام سجّاد علیه السلام» از خیمه خود بیرون آمده است. 🥀🌹«او» توان راه رفتن ندارد و از شدّتِ تب نیز، می‌سوزد. . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌻حضرٺ زینب علیها السلام به دنبال او می‌آید و می‌فرماید: «فرزند برادرم! باز گرد.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌹امام سجّاد علیه السلام در پاسخ می‌گوید: «عمه جان! می‌خواهم جانم را فدای پدر نمایم». •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌷ناگهان چشم امام حسین علیه السلام به او می‌افتد. رو به خواهرش می‌کند و می‌گوید: «خواهرم! پسرم را به خیمه باز گردان.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌻⛺عمّه، پسر برادر را به خیمه می‌برد و کنارش می‌ماند. پروانه‌ها، همه روی خاک گرم کربلا، بر خاک و خون آرمیده‌اند. 🦋°°°·.°·..·°¯°·._🦋._.·°¯°·.·° .·°°°🦋 امــــــღــــام حسین(ع) در میدان تنهایی ایستاده است. . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌷رو به پیکر بی‌جان یاران باوفایش می‌کند و می‌فرماید: «ای دلیر مردان، ای یاران شجاع.!» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❌هیچ جوابی نمی‌آید. . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🌷اکنون امــــღــــــام حسین(ع)می‌فرماید: «من شما را صدا می‌زنم، چرا جواب مرا نمی‌دهید؟ شما در خواب هستید و من امید دارم که بار دیگر بیدار شوید. نگاه کنید کسی نیست که از ناموس رسول خدا دفاع کند.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❌باز هم صدایی نمی‌آید. 🎵✋🏻هنوز صدای امـــــــღـــام حسین علیه السلام می‌آید که یاری می‌طلبد. ✋همسفر! بیا من و تو به کمکش برویم. 🖊من با قلمم، امّا تو چگونه؟ 😭🎶صدای غریبیِ امام، شوری در آسمان می‌اندازد. 😭🧚🏻‍♂فرشتگان تاب شنیدن ندارند. 😭💔امــــღــــــام، بی‌یار و یاور مانده است. . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 🧚🏻‍♂بار دیگر چهار هزار فرشته به کربلا می‌آیند. آنها به امام می‌گویند: «ای حسین! تو دیگر تنها نیستی! ما آمده‌ایم تا تو را یاری کنیم، ما تمام دشمنان تو را به خاک و خون می‌نشانیم.» •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ همه آنها، منتظر اجازه امام هستند تا به دشمنان هجوم ببرند. ✘‼ ولــــــــــي‼✘ امام به آنها اجازه مبارزه نمی‌دهد. 🧚🏻‍♂فرشتگان، همه در تعجّب‌اند. 🌷مگر تو نبودی که در این صحرا فریاد می‌زدی: «آیا کسی هست مرا یاری کند». 🧚🏻‍♂اکنون ما به یاری تو آمده‌ایم. امـــــ↯ـــــا: 🕋♡⇦امام دیدار خدا را انتخاب کرده است. 🕋♡⇦او می‌خواهد تا با خون خود، درخت اسلام را آبیاری کند. ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ✋🏻😭نــــــــــگاه کن! . ـــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲🏴ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ــــــــٜٜٜٜٜٜٜٜٖᬼـ̲ــ̲💔ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖ͜͡ـــــــــ ـ . 📖✨امام، قرآنی را روی سر می‌گذارد و رو به سپاه کوفه چنین می‌فرماید: «ای مردم! قرآن، بین من و شما قضاوت می‌کند. آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم، چه شده که می‌خواهید خون مرا بریزید؟»