eitaa logo
رادیو توبه 94
208 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
173 فایل
سلام😊🖐 🥁این کانال مخصوص دورهمی هامونه🥁 برای برگزاری محفل ها 📿 و گفت‌و‌گو هایی که قراره درموردشون بحث کنیم و تبادل نظر داشته باشیم📝 کانال اصلی👇🏻 @tobe94
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام داداش خوبیم من هنوز تو کف ازدواج شما موندم، چجوری با این گرونی چنین جرعتی کردی؟
خدا ، خدای غیر ممکن هاس خدای گره های کور
سلام بچه‌ها برای دوری از فکر چه راه حلی دارید؟ فکر گناه نه هااا، کلا فکر راجب همه چی و درصد خیلی بالایی فکر منفی که بهت ناامیدی و استرس میده دست خودم نیست، چند سالی میشه اضطراب گرفتم و از آینده ایی که نیومده میترسم، مثلا اگه قرار باشه فردا با کسی صحبت کنم تا قبل اینکه روز موعد برسه هزار بار با خودم بالا پایین میکنم و از اول تا آخر اون منی که تو ذهنم هست نسبت به طرف مقابل خیلی ضعیف هست، مکالمه‌ ایی که قراره فردا بینمون رد و بدل بشه رو تو ذهنم تصویر سازی میکنم و در مقابل صحبت های طرف مقابل من کم میارم اصلا بحثم این نیست که بگم من تحت تاثیر بقیه ام یا نگران اینم که بقیه راجب چی میگن نه!! نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا ن... اینجوری بگم که ضعیفم، اکثرا اوقات ضعفمو قایم میکنم و اطرافیان متوجه نمیشن ولی من از درون دارم داغون میشم فکرام ضعیفم کرده، ترس و نگرانیم به قوی بودنم خیلی غلبه کرده داداش رضا همیشه میگه فکر مثبت کنید، به سمت انرژی مثبت ها حرکت کنید، الهامی که بهتون انگیزه میده رو گوش بدید و عمل کنید من همه اینارو دارم ولی با درصد خیلی پایین وجودم پر شده از منفی ها من بیشتر وقتا با خدا دوطرفه صحبت میکنم و آرومم میکنه و غولی که از کارها و آدمای پیش روم ساختم از بین میبره،، اما این فقط برای یکی دو روزه به حدی از آینده میترسم فرقی نداره آینده‌ دو ساعت دیگه باشه یا ماه بعد یا چند سال بعد بهش فکر که میکنم تپش قلب میگیرم تو خوابم هم بیقرارم خیلی وقته خواب آروم نداشتم یه حالتی بین خواب و بیدارم همیشه هم با تپش قلب بیدار میشم خسته شدم از این همه ترس الکی که اکثرا اتفاق نمیوفته و من پیشاپیش نگرانشم خسته شدم از اینهمه بغض تو گلوم خونوادم هم مدلشون یه جوریه که دلداری دادشون بیشتر مضطرب میکنه🥺 کلی بگم؟! بلد نیستم مثبت باشم، مثبت بودن رو بهم یاد بدید
من دلم از کسی گرفته که خیلی دوسش دارم... دلم از خدا گرفته💔 با تمام عظمت و قدرت ومهربونیش اما یه نگاه به من بد نکرد منکه بهش گفتم ومیگم چقدر بدم میگم که دلش به رحم بیاد و شده کمکم کن اما نکرد التماسش کردم نذاره حالم بد بشه التماسش کردم قسمش دادم از این غم نجاتم بده هر قدمی بر می داشتم جلو راهمو می گرفت.. دلم ازت گرفته خدا کو محبتت؟ کو رویای من؟ چقدر دیگه التماسش کنم اصلا حولسش بود که من از روی ندیدن محبت جقدر اشتباه رفتم کجاست بغل خدا که میگن؟ دیگه رسیدم به اینکه میگن خدا مهربون ولی نه واسه ما واسه همونایی که خودش دوست داره مایی که دوست نداره هیچیم ول کرده به حال خودمون دلم می خواد داد بزنم بگم دلم نمی خواست آفریده بشم ولی حالا که شدم بهم بی محبتی نکن بزار منم طعم محبت خودت رو بچشم... کاش خودکشی رو حرام نمی کردی کروی خدا دلم نمی خواد دیگه باشم
https://t.me/tobe94radio/64248 سلام،شعر مرحوم آقاسی یا آغاسی در مورد امام زمان رو سرچ کنید عالیه
بچه ها ، گاهی من بلد نیستم یا فرصت نمیکنم جواب بدم پیامو میزارم کسی بلده جواب بده
برای اون دوستمون که استرس اینده رو دارن به نظرم حتما به پزشک مراجعه کنن چون با مصرف دارو کاملا استرسشون از بین میره اگر این کارو انجام ندادن قران زیاد بخونن شنا برای کاهش استرس عالیه اگر به استخر دسترسی ندارن دوش زیاد بگیرن ورزش هوازی انجام بدن کتب های شهدا زندگینامشونو مطالعه کنن همیشه تو بدترین مسئله هم نیمه پر لیوانو ببیند و اینکه یادتون نره خدا از رگ گردن بهتون نزدیک تره همه چیو بسپرید به خدا ولی اگر میخواید زودتر نتیجه بگیرید حتما به پزشک مراجعه کنید یکی از اقوام ما همین مشکل استرسو داشتن تحت نظر پزشک دارو مصرف کردن و الان مشکلشون حل شده
اون رفیقمون که میگفتن دلخورن ببین رفیق پیامتو که خوندم با خودم گفتم خدایا من به این بندت چی بگم حالش خوب شه صدیار نوشتم پاک کردم گفتم چی بگم رابطش با تو بهتر شه میخوام یکم از رابطه رفاقت خودمو خدام بگم شاید حالت بهتر شد ببین رفیق من هرچییییییییی خواستم تا حالا تو زندگیم داشتم تازه زیادشم داشتم همش لطف خدا به من بوده اینقد سعی میکنم همیشه این رفاقت 2 طرفه باشه 5 ساله یه عهدی بستم با خدا که زدم زیرش ولی نمیدونی عین هرسالشم خدا پای عهدمون مونده دیشب بعد کلی درد ودل کردن صبح باید پامیشدم میرفتم جایی که دلم نمیخواست برم همینطوری خوابالو گفتم خدایا میشه کنسل شه من که عاشقتم من که رفیقتم همین یبار نمیتونم برم دلم نمیخواد باورت میشه کنسل شد؟؟؟؟؟خودم مونده بودم این فقط یکشیه ها یبار خیلی هوس شیرینی کرده بودم به هیچ کس چیزی نگفتم فقط تو دلم گفتم خدیاا چقد دلم شیرینی میخواد کاش الان شیرینی داشتیم بخدا قسم دوتا جعبه بزرگ شیرینی اوردن خونمون😂خیلیییی باهم رفیقم اینا فقط چیزای کوچیکه بزرگاشو نگفتم دخترعموم سرطان خون داشت شفا داد پسرعمم مریض بود عمل مغزی دشات شفا داد داداشم چپ کرد شفا داد نمی دوین چقد تو زندگی مدیونشممم هیچ وقت نمی تونم کاراشو جبران کنم ولی خوشحالش که میتونم بکنم ببین فقط باید این ارتباط 2 طرفه باشه همه بار این رفاقتو نندازی گردن خدا من روزی 2 بار نماز شکر میخونم یکی نماز صبح یکی مغرب ببین ثانیه به ثانیه سجده شکر میکنم بابت هرچی که فکرشو کنی هرچی که یادم بیاد مخصوصا بابت وجودش یکم این ارتباطو نزدیک تر کن بهتر کن از اهل بیت کمک بگیر مثلا من روضه علی اصغر میخونم تمام موسی کاظم میخونم این باب الحوائجن زود جواب می گیری فقط نا امید نباش بابا مثبت باشین همیهش نمیه پر لیوانو ببنید خداور شکر تنتون سالمه کلی کار میتونید انجام بدید هدف داشته باشید تا خدا هست استرس چرا نا امیدی چرا؟ دیدی وقتی کارتو مسپری به یکی که خیالت ازش راحته چقد اوکی؟خدا هم همونه میگه خدا خیلی وقته که داره خدایی میکنه ولی ما اولین بار داریم بندگی میکنمی نترس خودتو بسپر بهش دست رفاقت بده رفیق شو باهاش زندگین عوض میشه ❤️
برا اون دوستمون که استرس و نگرانی از آینده رو داره می‌فهمم چقدر سخت و سنگین می‌تونه باشه چون منم دقیقا این حالت هارو داشتم اما : "تو تنها لازم نیست تمام آینده رو امروز حل کنی؛ فقط قدم بعدی رو بردار. همون‌طور که تا حالا از پسش بر اومدی، باز هم می‌تونی." همیشه اینو به خودت یادآوری کن که خیلی چیزها که می‌ترسیدیم اتفاق بیفته، هرگز نیفتاده. تو قوی‌تر از چیزی هستی که فکر می‌کنی. فکر کردن به آینده طبیعی و حتی گاهی لازم هست، اما چیزی که مهمه اینه که چطور به آینده فکر کنیم. اگر به آینده فکر کنیم تا برنامه‌ریزی کنیم یا آماده بشیم، خیلی مفیده. ولی اگه مدام نگران "چی می‌شه اگه..." باشیم، اون وقت ذهنمون رو توی ترس و اضطراب گیر می‌ندازیم. کاری که می‌تونی انجام بدی اینه که فقط به قدم بعدی کوچیک فکر کنی، نه به تمام راه. آینده تو از همین قدم‌های کوچیک ساخته می‌شه. وقتی به لحظه‌ی حال توجه کنی و اون رو خوب پیش ببری، آینده خودش کم‌کم درست می‌شه. پس فکر کردن خوبه، ولی نگرانی اضافی فقط انرژیتو می‌گیره. دوست عزیز اینا تجربیات خودم بود بهت گفتم من چند ماهی است رها کردم همه چیو و نگرانی ام کم شده
پیام های دوستان رو دیدم وقتی خوندم و دیدم گریه ام گرفت... من دوستش دارم ولی جاهایی منو ول کرد و گذاشت نابود بشم که الان باورش برای خودمم سخته... اونجا کجا بودخدا الان گناه کردم قبول دارم ولی اون زمان که طفل 7 ساله ای بودم چیزی نمی دونستم چرا گذاشت این همه بلا سرم بیاد به چه گناهی؟؟؟ چرا وقتی التماسش کردم من از پس خودم بر نمیام نمی تونم کمکم نکرد؟ الان باهاش عهدی بستم اگه خدا کمکم کرد من بهش ایمان بیارم که خدای ادم بد ها هم هست... اگه نکرد خودکشی که هست منکه قرار بسوزم پس زودتر بهتر.