eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
81.2هزار عکس
86.9هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔞 صحنه ای تکان دهنده از پختن سر یک نظامی روس توسط سرباز اوکراین در جبهه های جنگ این کشور در حال انتشار است.... این جنایات هر روز و هر لحظه در نبردهای غربی از جمله اوکراین تکرار میشود. در افغانستان و عراق بدتر از این را رقم زدند. در افغانستان معلولی را اسیر کردند، او را کشتند و سربازان استرالیایی در پای مصنوعی او مشروب خوردند. ذات وحشی غرب همواره در نبرد ها اینگونه خود را نشان داده است. در جنگ های منطقه‌ی ما دیده نشده، چون جان انسان ها اینجا در نگاه غرب ارزشی ندارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 این جمعیت که یک صدا برای فلسطین هورا میکشند حاضرین در یک هیئت مذهبی در تهران یا یک مراسم دینی در کشورهای منطقه نیستند؛ اینجا رپر معروف آمریکایی برای فلسطین شعر میخواند و هزاران نفر از هوادارانش هورا میکشند.
38.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 مهم/ نظم ۳ دهه دنیا به پایان رسید / از این لحظه خشونت مرزهای جهان را با خون ترسیم خواهد کرد 🎥 گزارشی قابل تأمل درباره تغییراتی که در دنیا رخ داده، غرب و آمریکا فهمیده و توان تغیبر در آن را ندارد. / ما اکنون به نقطه‌ای رسیده ایم که خشونت و قدرت مرزهای جهان را با خون ترسیم خواهد کرد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرباز صهیون فیلم خونِ جاری شده از لبه ی خودروی صهیون را منتشر کرد / فلسطین منتشر کرد : این سه اسیر صهیون هم هلاک شدند / فیلم پرواز نفتکش ها در آسمان فلسطین / این تصویر 4 سرباز صهیون است که امروز در غزه هلاک شدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ فبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ دو دریا را [به گونه‌ای] روان کرد [که] با هم برخورد کنند. میان آن دو، حدّ فاصلی است که به هم تجاوز نمی‌کنند. پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را منکرید؟ 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ از خواب پاشدم تو آینه ب خودم نگاه کردم بخاطر گریه های دیشبم چشمام پف کرده بود موهامو شونه کردم وارد پذیرایی شدم -مـــــــــــــــامــــــــــــــان هیچ صدای نیومد یادم اومد امروز پنجشنبه است مامان رفته سر مزار بابام 😢😢 دیشب خیلی بهانشو میگرفتم تا دم دمای اذان گریه کردم پدرم زمانی ک من ۲۰روزم بوده تو گیلانغرب ب شهادت رسیده اون موقعه مادرم همش ۲۵سالش بوده یه زن جوان باسه تا بچه کوچک حسین -زینب -رقیه زمان شهادت پدر حسین ۵سالش بوده زینب ۴ منم ک همش ۲۰روزم بوده از بابام برای من همش یه نامه و یه انگشتر مونده این نامه تنها محرم منه از کله مهر پدری که هیچ وقت نچشیدمش😔 شماره مامان گرفتم با بوق سوم برداشت مامان:سلام دخترگلم از خواب بیدارشدی ؟ -سلام مامان گلی اوهوم رفتی پیش بابا؟ مامان:آره دخترم پیش باباتم بعد میرم خونه باغ بیا اونجا کارای نذری با خاله ها انجام بدیم -چشم مامانی کار نداری ؟ مامان:نه گلم مراقب خودت باش -چشم فدات بشم یاعلی نویسنده :بانو...ش 🌴💎❄️💎🌴
بسم رب الشهدا من _کجایی؟ دوم # صبحونه دو تا لقمه به زور خوردم که حالم تو مزارشهدا بد نشه ب سمت کمدم حرکت کردم بهترین مانتو و روسریم درآوردم بعداز پوشیدن کامل لباس چادرم برداشتم اول بوش کردم بعد بوسیدمش عطر چادر مادر خانم زهرا میده همیشه چادرم حالم رو خوب میکرد با اون حسی داشتم که هیچ جای جهان پیدا نمیشه با یک حرکت چادرم رو روی سرم گذاشتم کیف پولم رو چک کردم گوشیمو برداشم با آژانس تماس گرفتم ماشینی برای گلزار شهدا گرفتم زنگ در به صدا در اومد برای اخرین بار تو آینه خودم رو برنداز کردم ماشین به سمت جایی حرکت کرد که پدرقهرمانم انجا ارام به خواب رفته بود توی راه کل حرفهایی که قرار بود به باباییم بگم مرور میکردم از ورودی مزار گلاب خریدم و چند شاخه گل یاس اخه از مامان شنیدم که بابا خیلی گل یاس رو دوست داشت مامان میگفت بابا برای خواستگاری یه دست گل بزرگ گل یاس اورده بود ب سمت مزار پدر حرکت کردم وقتی درست رسیدم رو به روی مزار پدر اروم کنار مزارش زانو زدم گلاب رو،روی مزار ریختم و با دست مزار رو شستم درحال چیدن گل ها روی مزارش شروع کردم به صحبت کردن -سلام بابایی دلم برات تنگ شده بود😢😢 بابا ی عالمه خبر برات دارم یسنا کوچولو نوه ات راه میره بابا انقدر جیگره راستی بابا کارنامه ام دیدی این ترمم همه نمرات بالا ے۱۷است بابا حسین داداشی بازم رفته بازم دلشوره نگرانی شروع شد بابا توروخدا دعاکن داداشم سالم بگرده راستی فدایی بابا بشم از امشب نذرت میدیما خم شدم مزار بوسیدم اشکم پاک کردم و تمام قد جلوی بابا ایستادم کمی چادرم رو با دستم پاک کردم تا گردو ختکش برطرف شه و ب سمت خونه خاله راه افتادم دیگ دیگ -سلام زهلا دون خم شدم لپشو بوسیدم سلام خانم خوبی؟ -مرشی دختر خاله یلدا ۵سالش بود عاشقش بودم بعضی از حروف نمیتونه بگه -خب یلدا خانم بقیه کجان سرش خاروند گفت :تو حیاطن نویسنده بانو....ش 🌴💎❄️💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا