✍ یک نکته یک فاجعه
📕 اگر خواستی جامعه ای را ويران کنی! تمدنی را بسوزانی! و اعتقادات یک ملت را بگیری!
3⃣ سه کار را انجام بده!
1⃣ خانواده را نابود کن.
2⃣ آموزش را بسوزان.
3⃣ الگوهای اجتماعی را تخریب کن.
✅ اگر خواستی خانواده را نابود کنی برو سراغ مادر خانواده؛
👈 افتخار مادری و ارباب خانه بودن را از او بگیر؛ مسخره کن؛ تحقیر کن؛ کاری کن هرگز به مادر بودنش افتخار نکند.
✅ اگر می خواهی آموزش را بسوزانی برو سراغ معلم؛
👈 ارزشش را کم کن؛ کاری کن دانش آموزان تحقیرش کنند؛ و برای حرفش اهمیت قائل نشوند.
✅ اگر می خواهی الگوهای اجتماعی را تخریب کنی برو سراغ عالمان و دانشمندان؛
👈 به آنها تهمت بزن؛ علیه آنها جوسازی کن؛ برایشان جوک و لطیفه بساز؛ کاری کن که دیگر کسی به حرفهایشان گوش ندهد.
✍ پس وقتی که مادر فداکار نباشد؛ معلم مخلص نباشد؛ عالم معتبر نباشد؛ دیگر کسی نمی ماند که نسل ها را تربیت کند.
🌱🌸🌱🌸🌱
✅ باید ازدواج کنی....
✍گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او تعارف می کنی و او هم به تو تعارف می کند! مگر خدا نگفته که
«إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟
(اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#آیت_الله_حائری_شیرازی
❤️ پندانه
هرگز درباره بدبختی هایت صحبت نکن وبه آنها توجه نکن.اگر توجه کنی به آنها خوراک داده ای.توجه خوراک ذهن است.
به هرچه که توجه کنی قوی تر میگردد.هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوارک نرسان.به یاد بسپار،توجه واقعا خوراک و تغذیه است.به چیزهای منفی توجه نکن.
به رنجهایت توجه نکن و درباره اش سخن نگو.آنها را بزرگ نکن.این کار بسیار مخرب و نابود کننده است.
به رنجهایت بی توجه باش و با این کار آنها خواهند مرد.بیشتر به شادی متمایل شو،تمام توجه ات رابه شادی های کوچک معطوف کن.
لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار وخودت را کامل در آنها غرقه کن.اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد.
بدانید بهشت مکانی جغرافیایی نیست،جایی قرار ندارد،بهشت شیوه ای از زندگی است،همانگونه که جهنم نیز راهی برای زندگی است.جهنم و بهشت همینجاهستند.
درست در وسط زندگی ات.گاهی اتفاق می افتدکه تو در جهنم قرار داری و شخصی که کنارت نشسته است در وسط بهشت است.پس بهشت و جهنم از یکدیگر دور نیستند،حالات روانی هستند،راه های زندگی هستند،همه اش به خودت بستگی دارد...
🌸🍃🌸🍃
#دعای_عابد_و_مستجاب_غیرمنتظره
ابراهيم خليل (ع) روزى از منزل بيرون آمد به طرف صحرا و كرانه دريا رفت و به سير و سياحت پرداخت ، با خود مى گفت : همه اين موجودات متنوع و گلها و بلبلها و آبها و گياهان و كوهها، خداى يكتا را شناخته اند و تسبيح او مى گويند، ولى اين بشر خيره سر حاضر نيست از بت پرستى دست بردارد. غرق در فكر بود، كه ناگهان چشمش به انسانى خورد، كه در گوشه اى مشغول نماز است ، ابراهيم مثل عاشقى كه به دنبال معشوق مى رود، به سوى آن شخص رفت (1)ابراهيم كنار او مشغول نماز شد، تا او از نماز فارغ گرديد، ابراهيم از او پرسيد براى چه كسى نماز مى خوانى ؟ او گفت : براى خدا، ابراهيم پرسيد: خدا كيست ؟ او گفت : خدا كسى است كه تو و مرا آفريده است .
ابراهيم دريافت كه او خداى حقيقى را مى پرستد، به او فرمود: بسيار به تو علاقمند شدم ، روش تو را مى پسندم ، دوست دارم با تو باشم ، منزل تو كجاست ؟ تا هرگاه خواستم به زيارت تو آيم .
عابد گفت : منزل من آن سوى دريا است ، تو نمى توانى به آنجا بيائى .
ابراهيم پرسيد: پس تو چگونه از آب رد مى شوى ؟
عابد گفت : من به خواست خدا روى آب مى روم و غرق نمى شوم .
ابراهيم گفت : شايد همان خدا به من نيز لطف داشته باشد و آب را براى من نيز رام كند، برخيز تا امشب با هم در منزل تو باشيم .
عابد برخاست و همراه ابراهيم ، حركت كردند، تا به دريا رسيدند، عابد نام خدا را برد، و از روى آب گذشت ، ابراهيم نيز نام خدا را به زبان آورد و حركت كرد، و هر دو از آب گذشتند و به منزل عابد رسيدند.
ابراهيم گفت : غذاى تو چيست ؟
عابد اشاره به درختى كرد و گفت : ((ميوه اين درخت را جمع مى كنم و در تمام ايام سال مى خورم .))
ابراهيم پرسيد كدام روز از همه روزها بزرگتر است ؟
عابد گفت : آن روزى كه خداوند خلايق را تحت حساب و كتاب مى كشد و به آنها پاداش يا كيفر مى دهد (يعنى روز قيامت )
ابراهيم گفت : بيا دعا كنيم تا خداوند مؤ منان را از سختى آن روز نجات دهد.
عابد گفت : سه سال است يك تقاضائى از خدا دارم هر چه دعا مى كنم به استجابت نمى رسد، ديگر در درگاه خداوند شرم دارم ، دعاى ديگرى كنم .
ابراهيم گفت : هيچ شرم نداشته باش ، گاهى خداوند، بنده اش را دوست ندارد، دعاى او را مدتى طولانى ، اجابت نمى كند، تا مناجات او زياد شود، و به عكس هرگاه بر بنده اى غضب كرد، دعايش را مستجاب مى كند، يا نااميدش مى نمايد كه ديگر دعا نكند، حال بگو بدانم دعايت چيست ؟
عابد گفت : روزى در محلى نماز مى خواندم ناگاه چشمم به جمال بسيار زيباى نوجوانى افتاد كه چهره اش از زيبائى مى درخشيد، و چند گاو مى چراند كه گوئى به بدن آنها روغن ماليده اند، بسيار براق بودند و همچنين بهمراه او چند گوسفند فربه بود، به سوى او رفتم و پرسيد تو كيستى ؟ گفت : من فرزند ((ابراهيم خليل (ع ))) هستم .
علاقه ابراهيم خليل در دلم جاى گرفت ، و اكنون سه سال است از خدا مى خواهم كه مرا به زيارت خليل خود ابراهيم ، موفق كند، اما دعايم مستجاب نشده است .
ابراهيم گفت : من همان ابراهيم هستم و آن نوجوان پسر من است . عابد تا اين سخن را شنيد دست بر گردن ابراهيم انداخت و او را بوسيد و گفت : ((حمد و سپاس خداوندى را كه دعايم را مستجاب كرد)) آنگاه ابراهيم (ع) بدرخواست عابد براى همه مؤ منين و مؤ منات دعا كرد و عابد آمين گفت
به اين ترتيب ، در مى يابيم كه نبايد نااميد شد، و نبايد از دعا غفلت كرد كه مستجاب خواهد شد! و گاهى اين چنين شيرين مستجاب مى شود كه در داستان خوانديد(2)
1- او عابدى بنام ((ماريا)) فرزند ((اوس )) بود كه عمرى طولانى داشت
2-بحار ط قديم ج 5 ص 133 به نقل از امام باقر(ع)
🍃🌸🍃🌸🍃
یه قصّه ای میخوندم که معلّم سر کلاس برا دانش آموزاش تعریف میکرد که زن و شوهری بودند رفتند سفر دریایی، دریا طوفانی شد، کشتی شروع کرد به غرق شدن.یه قایق نجات از اونجا عبور میکرد، گفت من فقط یک نفر جا دارم.یک مرتبه این شوهره دستش رو از تو دست خانومش بیرون کشید، پرید توی قایق.قایق هم رفت. کشتی هم فرو میرفت.اون خانوم با صدای بلند به شوهرش خطاب میکرد...
همین جا معلّم گفت به نظر شما، خانومه به شوهرش چی میگفت؟!
هرکسی چیزی گفت... ولی همه در حقیقت یک چیز میگفتند که اون خانوم از نمک نشناسی و قدر ناشناسی همسرش میگفته...جز یک نفر... اون یک نفر گفت...
(ادامه در پست بعدی)
اون یک نفر گفت که من میدونم چی میگفت.چه میگفت؟!میگفت که مراقب بچّمون باش.معلّم گفت تو داستان رو از قبل میدونستی؟!گفت نه.پس از کجا میگی؟!گفت آخه مادر من وقتی که داشت از دنیا میرفت، به پدرم همین میگفت....
خب اون زن غرق شد، اون مرد هم با هر زحمتی بود به ساحل رسید، رفت سراغ تنها دخترشون.دختر رو بزرگ کرد.سال ها بعد از دنیا رفت، یه روز اون دختر داشت دفترچه های خاطرات پدرش رو جمع و جور میکرد، یک مرتبه رسید به همین خاطره ی سفر دریایی...پدرش نوشته بود که: همسرم بیماری داشت، بیماری لاعلاجی داشت و دکترها جوابش کرده بودند و گفته بودند به زودی خواهد مُرد.به همین خاطر من در اون سفر دریایی تا قایق نجات پیدا شد، دستم رو از دست او بیرون کشیدم و پریدم توی قایق تا به ساحل برسم، تا به دخترم برسم و دخترم رو بزرگ کنم و بعد نوشته بود که: چقدر مشتاق بودم تا با تو همسرم در اعماق اقیانوس جا بگیرم، امّا به خاطر دخترم ناگزیر بودم...
ببینید ظاهر ماجرا چقدر بی رحمانه، سنگدلانه.امّا واقع ماجرا، باطن ماجرا سرشار از رحمت و رأفت...دقیقاً کارهای خدا از همین قبیل و قُماشه.مصیبت ها یک چنین ظاهری دارند امّا با باطن زمین تا آسمان، ماه تا ماهی، عرش تا فرش فرق و فاصله دارند...
💜🦋💜🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب
🔥 آقا... وقتی چیزی رو ممنوع میکنید مردم حریصتر میشن❗️
بذارید یک طرف شهر مشروبفروشی باشه یک طرف هم مسجد...
حق انتخاب بدید به مردم... چه اشکالی داره؟
⬅️ پاسخ استاد...
✨
🔹کارهایی که رزق و روزی را زیاد میکند...
امام حسن مجتبی علیه السلام میفرمایند:
قوی ترين اسباب کسب روزى
۱. نماز خواندن با تعظيم و خشوع
۲. خواندن سوره واقعه به ويژه در شب و وقت عشاء،
۳. خواندن سوره «يس» و «مُلْك» در صبح،
۴. حضور در مسجد پيش از اذان،
۵. هميشه با طهارت بودن
۶. انجام نافلۀ فجر و نماز وتر در منزل
۷. این که سخن لغو نگوید.
📚بحار الأنوار، ج۷۳، ص: ۳۱۹
🍃🌻🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 راه حل ترک غضب 💠
🍃 غضب از آتش است اگر خونه تون آتش بگیره چیکار میکنید؟
🔸راه حل فوق العاده ترک غضب
🍃🌻🍃🌸🍃🌻🍃
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
شهری که مردمش با قائم قيام میکنند
عفان میگويد:
امام صادق علیه السلام به من فرمود:
آيا میدانى علت ناميده شدن
اين شهر به قم چيست؟
عرض كردم: خدا و رسولش و شما داناتريد
امام فرمود: اين شهر قم نامگذارى شد
چون مردمش با قائم آل محمد (ص)
اجتماع و با او قيام و براى او
استقامت میکنند و ياريش مینمايند
↲بحارالانوار، جلد ۶۰، صفحه ۲۱۶
یوم الله ۱۹ دی
سالروز قیام تاریخ ساز مردم قم
در سال ۱۳۵۶ گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥برای خوشایند هیچ کس جهنم نروید...
✅◀️ پاسخ کامل شبهه: ▶️✅
⛔️باور شوم بودن برای جغد محدود به ایران یا اعراب نمی شود↘️↘️
👈دایرهًْالمعارف بریتانیکا آمده است که جغد به دلیل حضورش در شب و صدای جیغ وارش سمبل رازآمیزی و آن جهانی بودن بوده است. عادات مرموز جغدان، پرواز بیصدا و آمد و شد روحوار است که آنها را به موضوعی برای خرافات و حتی ترس در بسیاری از نقاط جهان تبدیل کرده است
⬅️از سوی دیگر رومیان جغد را پرندهای در ارتباط با مراسم تدفین میشناختند و دیدن جغد را در روز، بدیمن میدانستند.
⬅️ جغد در میان یهودیان قدیم نماد ویرانی و متروکیت بوده است و بر اساس عهد عتیق گوشت جغد حرام است. (از دایرهًْالمعارف جودائیکا، به نقل از دانشنامه جهان اسلام)
⬅️ در میان اعراب پیش از اسلام چنانکه در دانشنامه جهان اسلام آمده است، جغد خرافات و افسانههایی ویژه خود و در ارتباط با مرگ داشته است. آنان باور داشتند که وقتی کسی میمیرد روانش به صورت جغد بر بالای گور او شیون میکند (اشاره به صدای مویهوار جغد). اعراب پس از اسلام نیز، اگرچه نقل است که پیامبر اسلام ایشان را از این خرافات پرهیز داده بوده است؛ اما همچنان به پرواز و آواز پرندگان بدیمن، چون کلاغ و بوم، فال بد (طیره) میزدهاند.
⬅️ در اساطیر هند و ایرانی، جغد نماینده یمه (همان جم در ایران باستان و خدای مرگ در میان هندیان) بوده است.
⬅️ در مصر باستان جغد راهنمای ارواح مردگان به جهان زندگان محسوب میشده است، پس مصریان او را با پای شکسته نشان میدادهاند تا بدین ترتیب از بازگشت پرنده مرگ به زندگی جلوگیری کنند
⬅️ در کنیا نیز چون مصر بر این باور بودند که جغد نشانهی مرگ است و اگر کسی جغدی میدید یا صدایش را میشنید، باور داشت که کسی میمیرد.
⬅️در قاره امریکا نیز عموماً جغد سمبل مرگ محسوب میشده است. در قبایل آزتک خدای مرگ معمولاً به شکل جغد نمایش داده میشد.
⬅️ کیس روسلار پرنده شناس معروف هلندی و یکی از نویسندگان کتاب پرنگان پالئارکتیک می گوید:
آمریکائی ها به دلیل باور شوم بودن برای جغدها اغلب مجسمه ای از جغد را در بیرون از کلبه خود می آویختند تا به لحاظ حس قلمرو طلبی منجر به دفع جغدها شود
⬅️ در باور مردم فرانسه جغد گوش دار(تالابی) سمبل خرد بوده و جغد بدون گوش بدیمن محسوب میشده است.
⬅️مردم ولز در بریتانیای کنونی اسطورهای در مورد جغد دارند که در این اسطوره جغد زنی جفاکار محسوب میشود که توسط همسرش به صورت جغد درآمده است و به عنوان مجازات و پادافره مورد نفرت دیگر پرندگان قرار گرفته است.
⬅️ در میان یهودیان جغد نمایندهی نیروهای تاریکی و پلیدیست. به سبب دادوستد فرهنگی میان اقوام این اندیشه وارد مرزهای مسیحیت و اسلام نیز شده و جای خود را میان مردم بازکردهاست.
✅ از نگاه اسلام هم به شدت این عقیده(شوم بودن حیوانت)نهی شده و خرافه را یکی از زشت ترین نماد های جاهلیت می شماردجالب است بدانیم که پیامبر اسلام(ص) بارها دربارهی خوشیمنی و بدیمنی روزها، اعداد، حیوانات و ... سخن گفتهاند و این عقاید را باطل و دور از دین اسلام دانستهاند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۱۹ دی سالگرد شهادت یار صدیق حاج قاسم، شهید حاج احمد کاظمی گرامی باد.
🔸فیلمی بسیار زیبا از حاج قاسم و حاج احمد کاظمی و صحبت های شهید آوینی در خصوص این بزرگواران
18 ارتباط یهود با اجنه بخش اول .MP3
37.48M
🎙درس 18 نقد یهودیت:
▪️ ارتباط یهود با اجنه بخش اول
#شیخ_قمی
➖درسنامه نقد یهودیت
➖➖➖
فتنه بزرگ مومنین شک در ولی خدا هیئت فاطمیون قم .mp3
26.41M
🎙فتنه بزرگ برای مومنین شک در ولی خدا | شیخ قمی
📌هیئت فاطمیون قم
1402/10/19
2_144200951359856659.mp3
21.94M
🌷 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مردم قم. ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
💻 Farsi.Khamenei.ir
47.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 فیلم کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مردم قم. ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
✅ اگر خدا گناهان ما را با توبه می آمرزد، پس بدی #گناه در چیست؟
🌹 امام خامنه ای:
مراقب باشيد، اينكه خداى متعال باب توبه را باز كرده و فرموده است من #گناهان را مى آمرزم، معنايش اين نيست كه #گناهان، چيزهاى كم و كوچكى هستند؛ نه. گاهى #گناهان، همه ى وجود حقيقى انسانى را ضايع مى كنند، از بين مى برند و يك انسانِ در مرتبه ى عالى حياتِ انسانى را به يك حيوان درنده ى كثيفِ پليدِ بى ارزش تبديل مى كنند. #گناه، اين گونه است. خيال نكنيد #گناه، چيز كمى است. همين دروغ گويى، همين غيبت كردن، همين بى اعتنايى به شرافت انسانها، همين ظلم كردن - و لو با يك كلمه - #گناهان كم و كوچكى نيست. (28/ 10/ 1375)
پند 27
📱
✅ داستان کوتاه (230)
😈 سه راه نفوذ شیطان
حضـرت موسـی (ع) در محلی نشسـته بود که ناگهان ابلیس در حالی که کلاه رنگارنگی به سـر داشـت، به محضر او وارد شـد. کلاه خود را به عنوان احترام از سـر برداشت و سـلام کرد و بـا کمـال ادب در محضـر حضرت موسی (ع) ایستاد. موسی (ع) از او پرسید: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم.
موسی گفت: خدا شر تو را از ما و دیگران دور کند.
ابلیس گفت: من آمده ام به خاطر عظمتی که نزد خدا داري، به تو سلام کنم.
موسی گفت: این کلاه چیست که بر سر گذاشته اي؟
ابلیس گفت: به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهاي آن، دلهاي انسانها را می ربایم.
موسی گفت: از #گناهی برای من بگو که هرگاه انسان آن را انجام دهـد، تو بر او مسلّط می شوي و افسارش را به هر طرف خواستی، می کشی.
ابلیس گفت:
سه حالت است که هر کس داشته باشد، من بر او مسلط می شوم:
1️⃣ وقتی متکبّر و خودشیفته شود و از کارهای خودش خوشش بیاید.
2️⃣ وقتی کارهای خوب خود را بزرگ ببیند.
3️⃣ وقتی #گناهان خود را کوچک بشمارد.
📚داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص220
📱
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
💠س1: شعارهایی که بعد از نماز جماعت گفته می شود مثل #تکبیر و دعا برای رهبر و غیره، آیا بهتر است اول گفته بشود یا #تسبیحات حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها؟
🔸ج: بعد از نماز مستحب است آدم سه بار تکبیر بگوید؛ در رساله نوشتند مستحب است؛ آن سه تا تکبیرـ بنابراین ـ طبق رساله است؛ خب شعار هم، شعار هدف ما است دیگر؛ ما این همه شهید دادیم؛ این همه مسلمانها متحمّل رنج و مصیبت شدند؛ این باید با #شعار حفظ بشود؛ مردم فراموش نکنند؛ حالا منتها عقب و جلو، حرف دیگری است؛ اما مسئلهی مهمی است بله! #لعن_بر_ظالمین؛ لعن بر کفار؛ لعن بر #آمریکا و #اسرائیل، اینها جزو برنامههای دینی ماست؛ خدا چندبار در قرآن کریم گفته است: «لعنةُ اللهِ علی الکافرین»، «ألا لعنةُ اللهِ علی القومِ الظالمین»
اینها حرف خداست؛ ما هم داریم عمل میکنیم؛ لذا ضد انقلاب ناراحت میشود؛ میگوید: «این را نگو و بجای آن تسبیحات بگو!». تسبیح، سر جای خودش طوری نیست. خود حضرت زهراء سلام الله علیها ، این انقلاب را دوست دارد، اسمش؛ رسمش؛ دینش؛ خطش با پیروزیِ انقلاب، زنده شد و به مردم رسید و الا اگر آن دستگاه سابق بود که نمی شد!
بنابراین، این حرفها کج سلیقگی است؛ گفتن تکبیر هیچ طوری نیست.
📱
✅ از علی آموز ...
🔹 بهترین تجارت در طول زندگی چیست؟
🌷امام علی:
هیچ تجارتی بهتر از عمل صالح نیست و هیچ سودی بهتر از کسب ثواب نیست.
✍️ شرح: بهترین عمل صالح، انجام #واجبات و ترک #گناهان است. با این تجارت که خریدارش خداست، خوشبختی ابدی در بهشت به دست می آید.
📖 لاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ اَلصَّالِحِ وَ لاَ رِبْحَ كَالثَّوَابِ
📚 بحار الأنوار جلد۶۶ صفحه۴۰۹
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و شصت و نهم
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه155 : در آفرينش خفاش
1⃣ وصف پروردگار
♦️ ستايش خداوندی را سزاست که تمامی صفت ها از بيانِ حقيقتِ ذاتش درمانده و بزرگی او عقل ها را طرد کرده است، چنان که راهی برای رسيدن به نهايتِ ملکوتش نيابد. او خدای حقّ و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که ديده ها می نگرند. عقل ها نمی توانند برای او حدّی تعيين کنند تا همانندی داشته باشد و انديشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخّص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود. پديده ها را بی آنکه نمونه ای موجود باشد يا با مشاوری مشورت نمايد و يا از قدرتی کمک و مدد بگيرد آفريد. پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسيد و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچی نکرد.
2⃣ شگفتيهای خفّاش
♦️ از زيبايی های صنعت پروردگاری و شگفتی های آفرينش او همان اسرار پيچيده حکيمانه در آفريدن خفّاشان است. روشنی روز که همه چيز را می گشايد، چشمانشان را می بندد و تاريکی شب که هر چيز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بين است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گيرد نوری که با آن راه های زندگی خود را بيابد و در پرتو آشکار خورشيد خود را به جاهايی رساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاريک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سياهی ديده ها اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزيند که در پرتو تاريکی آن روزی خود را جستجو می کند و سياهی شب ديده های او را نمی بندد و به خاطر تاريکی زياد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشيد پرده از رُخ بيفکند و سپيده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره، پلک ها بر هم نهد و بر آنچه در تاريکی شب به دست آورده قناعت کند. پاک و منزّه است خدايی که شب را برای خُفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بال هايی از گوشت برای پرواز آنها آفريد تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده کنند، اين بال ها چونان لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، امّا جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگينی کند؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود می آيند و اگر بالا روند با مادر اوج می گيرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نيرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پيدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خويش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پديدآورنده هر چيزی که بدون هيچ الگويی باقيمانده از ديگری همه چيز را آفريد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄