📌داستان سگ دزدگیر و مخالفت شهید مدرس
✍زمانی که نصرتالدوله وزیر دارایی بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند.
🔹او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت:
این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است،
نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را میگیرند.
🔹مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم.
وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟
مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟
🔹خوب آقای وزیر!
به محض ورودشان ، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست.
نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.
نکته ✅
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
به هر جهت کابینه که دور از تصور نبود، رای اعتماد را از مجلس..... گرفت.
آقایان نماینده حداقل این انتظار از شما میرود، نقش نظارتی (نه مماشاتی) خودرا درادامه کار این دولت، به فراموشی نسپارید.
شهید مدرس الگوی مناسبی برای شما منتخبین می باشد ☘
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
#توبه
✍روزی ذوالنون مصری با اصحابش در کشتی نشسته بودند.
کشتی دیگر می آمد و گروهی از اهل طرب در آنجا عیش و نوش می کردند.
شاگردان ذوالنون گفتند :
ای شیخ، دعا کن تا کشتی آنها غرق شود تا شومی آنها رفع شود.
ذوالنون برپای خاست و دست ها را بلند کرد و گفت :
🔹بار خدایا، چنان که این گروه را در این جهان، عیش خوش داده ای، اندر آن جهان نیز عیش خوش بده.
مریدان متعجب شدند.
چون کشتی پیش تر آمد و اهل طرب چشم شان بر ذوالنون افتاد، به گریه افتادند و بساط عیش و نوش را جمع کردند و به خدای بازگشتند.
ذالنون، شاگردان را گفت عیش خوش آن جهان، یعنی توبه در این جهان!
📚 منبع: کشف المحجوب، علی بن عثمان هُجویری
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
🌸🍃🌸🍃
📝#حكايتيبلنداماارزشصدبارخوندنداره
✍علی نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن گنداب میگفتند زندگی می کرد! به همین دلیل او را #علیگندابی صدا می کردند. علی گندابی چهره ای زیبا بهمراه چشمهای زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی خیلی زیبایی هم سرش میکرد.
🔸لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟
بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.
🔹یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که:
رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند.
🔸زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه.
دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.
گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت:
آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟
🔹گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه.
گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.
🔸به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه:
آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد.
گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت:
🔹آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده.
من هم روضه رو شروع کردم:
"ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.
🔸 روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره.
گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم،
گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده.
🔹روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با علی گندابی کار داریم که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.
🔸علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه.
یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت:
🔹باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت:
قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .
🔸میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا...
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
✍صاحب دلى، براى اقامه نماز به مسجدى رفت
نمازگزاران همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید.
صاحب دل پذیرفت که جماعت را پندی دهد…
نماز جماعت تمام شد، چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
🔸بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود،
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست !
گفت :
حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد!
باز کسى برنخاست !!!
🔹گفت :
شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
✨﷽✨
#پندانه
✍ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
🔸ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ...
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،
ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ...
🔹ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ
ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ...
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...
🔸ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ ...من...
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ !
🔹ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
🔸ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ!
🍃🌸🍃🌸🍃
✍نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت:
سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم!
🔹قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم،
🔹قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد
🔹و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود:
🔸برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.
🔸برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
🔸و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد:
سه قفل با یک کلید؟!
🚨شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.
📚منبع:نشان از بی نشانها
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🚨دروغ ریشه هر چیزی را خشک میکند!
🔸یکی تعریف می کرد:
✍کنار سی و سه پل اصفهان نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد
بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید، اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد.
دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد
🔘به عادت همیشگی ، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم !بلافاصله به سویم حـرکت کرد!!
در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد !
بچه آمد و شکلات را گرفت!
🔘به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم!
او گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی،اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است!
🔘کار تو باعث می گردید که بچه، دروغ را تجربه کند و دیگر به کسی اعتماد نکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✍ارتش دو دقیقه ای رضاخان! مسعود بهنود مجری و کارشناس شبکه BBC در کتابش آورده:
آخرین روز مرداد 1320 در مانور ارتش در همدان، رضاشاه در حضور ولیعهد و دولتمردان دست به سینه خود، از (ژنرال ژندار) مستشار فرانسوی دانشکده افسری پرسید:
این ارتش در برابر هجوم قوای بیگانه، چقدر مقاومت می کند؟
🔹ژنرال فرانسوی فورا جواب داد:
دو ساعت، قربان!
شاه اخم هایش را در هم کشید، متملقان دور و بر ژنرال ریختند که چرا به اعلیحضرت چنین جوابی داده است.
او در پاسخ گفت:
این را گفتم اعلیحضرت خوشحال شوند، و گرنه دو دقیقه هم نمی تواند!
🔹و دقیقا پیش بینی ژنرال فرانسوی بعد از حمله متفقین به ایران به حقیقت پیوست و ارتش رضاخان نتوانست حتی لحظه ای در برابر آنها مقاومت کند
📚منبع: از سید ضیاء تا بختیار؛ مسعود بهنود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بهدوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک میکند.
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیهالسلام) مشرف شد.
هر روز به حرم میآمد اما دریغ از یک قطره اشک.
دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایدهای ندارد.
به همین خاطر، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت.
🔹در کوچهای راه میرفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخدستیاش گذاشته و آن را به سختی میبرد.
تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت:
مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی
پیرمرد گفت:
ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دمبختی دارم که برای جهیزیهاش ماندهام.
🔸همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکردهام به خانه برنگردم.
من مجبورم بارهای سنگین را جابهجا کنم تا پول بیشتری در بیاورم.
تاجر ثروتمند، پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت.
وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد.
🔹وقتی از آن خانه بیرون میآمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه میکردند.
پیرمرد گفت:
من چیزی ندارم که برای تشکر به شما بدهم.
فقط دعا میکنم که عاقبتبهخیر شوید و از امام رضا (علیهالسلام) هدیهای دریافت کنید.
تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود.
🔸وقتی وارد حرم شد، چشمهایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
🔹سال ۹۴ در مجلس که با قاطعیت آرا برجام در ۲۰ دقیقه تصویب شد،
مرحوم علیاصغر زارعی گریه کرد (خدا رحمتش کند)،
زاکانی و کوچکزاده هرکاری کردند که مخالفت خودشان را نشان دهند و لاریجانی و نوچههایش مانع شدند و رسانههایشان آنها را تندرو خطاب کردند!
🔸رسایی دست نوشته، نوشت و برای ثبت در تاریخ جلو دوربین گرفت.
بعد که برجام تصویب شد، همه تبریک گفتند و همه جا عنوان کردند که تصمیم نظام بوده و با هماهنگی رهبری بوده است!
پی نوشت: آخرش هم که برجام نافرجام شد، با وقاحت گفتند تقصیر رهبری است!
چرا رهبری برجام رو قبول کرد!؟
آن شیخ بنفش که روزی با شعار مذاکره با کدخدا رأی آورده بود و مسئولیت مذاکرات را خود به عهده گرفته بود، در همین صحن مجلس گفت که:
"مگر کشورها دیوانهاند که با آمریکا مذاکره کنند"!
دقیقاً همین امروز که در مورد دولت پزشکیان در مجلس همه شاهدند که چگونه این جماعت از رهبری هزینه کردند و خواص هم سکوت کردند!
انسان باورش نمیشود که چرا اینقدر زود همه چیز تکرار بشود!
مثل همیشه گذر زمان نشان خواهد داد که حرف چه گروهی درست است
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر...
ـــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ نامه علی بن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر:
ای مالک بدان که:
👈مردم اغلب بی انصاف وبی منطق و خود محورند...
🔆آنان را ببخش!
👈اگرمهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند،ولی تومهربان باش!
👈اگرشریف و درستکار باشی فریبت می دهند،ولی شریف و درستکار باش!
نیکی های امروزت را فراموش میکنند، ولی تو نیکوکار باش!
👈بهترین های خودرابه دیگران ببخش حتی اگر اندک باشد، درانتها خواهی دید انچه که می ماند میان تو و خدای توست نه میان تو و مردم!
deltan ra pak negah darid.heidarian.mp3
3.4M
🎧دلتان را پاک نگه دارید
🎙️حجت الاسلام #حیدریان
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
یه عمریه نفس تو سینه دم میگیره .mp3
5.06M
🔴به یاد جامونده های قافله اربعین 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اینم دعوتنامه کسانی که پیاده روی #اربعین قسمتشون نشده😭
اللهم عجل لولیک الفرج
مع الحسین الی المهدی.mp3
8.52M
رایة الحسین رایة الهدی
طریق الامام طریق السلام
طریق القیام طریق کربلا
من المهدی الی اللحدی مع الحسین
#حسین_طاهری
#جدید
#مشایه_اربعین
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
✨كلما ضاقت بك الدنيا إقرأ زيارة عاشوراء
فإن السلام على الحسين حياة..✨
👈هرگاه دنیا برایت تنگ شد
#زیارتِ_عاشورا بخوان
که سلام بر حسین (علیهالسلام) حیات است...🌱
#امام_حسین_علیه_السلام
ملک نقال.mp3
13.31M
به لطف تربت تو
شده دنیا به کامم
#محمد_حسین_پویانفر
#استودیویی #اربعین
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
مداحی_آنلاین_عشق_یعنی_کربلا_سیب_سرخی.mp3
14.38M
عشق یعنی کربلا
یعنی دو حرم دو گنبد طلا
#شور
#3_روز تا #اربعین
#حسین_سیب_سرخی
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
نماهنگ شبهای کربلای تو.mp3
4.91M
جانم به تو و شبای کربلای تو
جانم به تو و به گنبد طلای تو
حسین
🎙 #محمد_حسین_پویانفر
#استودیویی
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
نماهنگ شنبه های ام البنینی.mp3
4.39M
شاهنشاهه اباالفضل
اسد بن اسد اللهه اباالفضل
تا ابد مقصد عاقبت به خیری
نداره راهی به جز راه اباالفضل
🎙#محمد_حسین_پویانفر
#جدید
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬مثل قطره..
#اباالفضل
محبان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام