مولانا>دیوان شمس>غزلیات>غزل شمارهٔ ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها / ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی / بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی / مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا
در سینهها برخاسته اندیشه را آراسته / هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا
ای روح بخش بیبدل وی لذت علم و عمل / باقی بهانهست و دغل کاین علت آمد وان دوا
ما زان دغل کژبین شده با بیگنه در کین شده / گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا
این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را / کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا
تدبیر صدرنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی / و اندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لا یری
میمال پنهان گوش جان مینه بهانه بر کسان / جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا
خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم / کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیرسوره بقره💐💐 (آیات۱۵۱ الی ۱۶۰)توسط حاج آقا قرائتی👇👇