كربلا ما را به سوي خود فرا ميخواند و ارواح مشتاق ما بيتابانه، همچون كبوتران حرم، به سوي كربلا بال ميگشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت بهراستي شگفتآور است. هر آنكس در هر زمان و در هر جا به اين صلا لبيك گويد كربلايي است و كربلا ميزان عشق است و اهل ا را از اغيار جدا ميكند.
كربلا، آغوشت را بگشا، حزب الله به سوي تو ميآيد.
از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد سالهاي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله ميپندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است.
راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافتهاند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بيخون خدا _ ثار الله _ مردهاي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
به ياد آر فرمودهي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خواندهاند كه به محبتشان نزديكتر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و بهراستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر؟
جلوههاي شگفتآور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را ميشناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافتهاند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا ميگويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.
چه روزگار شگفتي! بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اينهمه در كام ما چه شيرين است. بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد.
بگذار اغيار در نيابند. آينده در كف اين بچههايي است كه از پشت ميلههاي مهد كودك، همراه با راهيان كربلا، شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» سر ميدهند.
بگذار اغيار هرگز در نيابند و فرداي روشن ما را در حضور امروز بچههاي ما نبينند. بچههاي ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانيها بزرگ ميشوند و شير مادر را مخلوط با اشكهاي حسيني ميمكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته ميگردد و آيندهي انقلاب را تا فرداهاي دور و حكومت جهاني عدل در سراسر كرهي زمين استمرار ميبخشند.
بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند. اگر امام تنها نماند اسلام هم پيروز خواهد شد، و ما اهل كوفه نيستيم كه امام را تنها بگذاريم.
بگذار دشمن هرگز در نيابد آينده در كف آن حزباللهي كوچكي است كه كفن «هيهات منا الذله» در بر كرده است و قلك پساندازش را چون نارنجكي به قلب دشمن ميكوبد.
بگذار دشمن خود را بفريبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد. آينده از آنِ فرزندان ماست
13991124000563_Test_PhotoN.jpg
76.4K
امام صادق (ع) میفرمایند: سه گروه نزد خدا شکایت میبرند: مسجد ویرانی که مردم در آن نماز نخوانند، عالمی که بین جاهلان تنها بماند و قرآن رها شده و غبار گرفتهای که خوانده نمیشود.
14000631000808_Test_NewPhotoFree.jpg
540.4K
🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷🌷
@tofirmo
1_1181151394.mp3
6.86M
🍃قدم قدم موکبا رو میگردم
🍃ستون ستون دنبال یه نشونم
🎤 🔊 حاج میثم #مطیعی
✅بسیار دلنشین
📥 حجم ۷ مگابایت
🌷 یا مهدی فاطمه
🍃عجل الله تعالی فرجه الشریف
کجایی مولای من... کجایی آقای من
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم🌼🌹👇
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میاد خاطراتم جلوی چشام🔶
patak-ruz-chaharom-01.mp3
2.13M
امروز منتها الیه حاشیهی اروند مركز تاریخ است. از اینجاست كه عاقبت زمین معین ميگردد. اگرنه، به من بگو كه در كدامین نقطهی كرهی زمین حادثهای از این عظیمتر در جریان است. آیا قرن پانزدهم هجری قمری قرنی است كه در آن كشتی طوفانزدهی تاریخ به ساحل آرام عدالت ميرسد؟
آنها با اشتیاق از میان گل و لایی كه حاصل جزر و مد آب خور است خود را به قایقها ميرسانند و ساحل را به سوی جبهههای فتح ترك ميكنند.
طلبهی جوانی با یك بلندگوی دستی، همچون وجدان جمع، فضای نفوس را با یاد خدا مطهر ميكند. او مأموری است كه از جانب خدا در جان جنود او روح ميدمد و اجازه نميدهد كه ثقل غفلت، آنان را از آن اوج عرفانی كه در آن هستند پایین بیاورد.
چه كسی ميتوانست بداند كه تاریخ روزهایی اینچنین را به خود خواهد دید؟
در كنار آب، به برادر فروزش بر خوردیم؛ مسئول جنگ در شورای مركزی جهاد سازندگی. از ناصیهاش پیداست كه در آن سوی رود چه ميگذرد.
دشمن در برابر ایمان جنود خدا، متكی به ماشین پیچیدهی جنگ است. از همان نخستین ساعات فتح، هواپیماهای دشمن مظهر پندارهای باطل او هستند، حال آنكه در معركهی قلوب مجاهدان راه خدا، آرامشی كه حاصل ایمان است حكومت دارد. و بهراستی دشمن حیرتزده است: چگونه ممكن است كه كسی از مرگ نهراسد؟
كجا از مرگ ميهراسد آنكس كه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ و اینچنین، اگر یك دست تو نیز هدیهی راه خدا شود، باز هم با آن دست دیگری كه باقی است به جبههها ميشتابی. وقتی كه اسوهی تو آن تمثیل مطلق وفاداری، عباس بن علی (ع) باشد.
یاد باد آن روزگاران🔶
امروز منتها الیه حاشیهی اروند مركز تاریخ است. از اینجاست كه عاقبت زمین معین ميگردد. اگرنه، به من بگو كه در كدامین نقطهی كرهی زمین حادثهای از این عظیمتر در جریان است. آیا قرن پانزدهم هجری قمری قرنی است كه در آن كشتی طوفانزدهی تاریخ به ساحل آرام عدالت ميرسد؟
آنها با اشتیاق از میان گل و لایی كه حاصل جزر و مد آب خور است خود را به قایقها ميرسانند و ساحل را به سوی جبهههای فتح ترك ميكنند.
طلبهی جوانی با یك بلندگوی دستی، همچون وجدان جمع، فضای نفوس را با یاد خدا مطهر ميكند. او مأموری است كه از جانب خدا در جان جنود او روح ميدمد و اجازه نميدهد كه ثقل غفلت، آنان را از آن اوج عرفانی كه در آن هستند پایین بیاورد.
چه كسی ميتوانست بداند كه تاریخ روزهایی اینچنین را به خود خواهد دید؟
در كنار آب، به برادر فروزش بر خوردیم؛ مسئول جنگ در شورای مركزی جهاد سازندگی. از ناصیهاش پیداست كه در آن سوی رود چه ميگذرد.
دشمن در برابر ایمان جنود خدا، متكی به ماشین پیچیدهی جنگ است. از همان نخستین ساعات فتح، هواپیماهای دشمن مظهر پندارهای باطل او هستند، حال آنكه در معركهی قلوب مجاهدان راه خدا، آرامشی كه حاصل ایمان است حكومت دارد. و بهراستی دشمن حیرتزده است: چگونه ممكن است كه كسی از مرگ نهراسد؟
كجا از مرگ ميهراسد آنكس كه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ و اینچنین، اگر یك دست تو نیز هدیهی راه خدا شود، باز هم با آن دست دیگری كه باقی است به جبههها ميشتابی. وقتی كه اسوهی تو آن تمثیل مطلق وفاداری، عباس بن علی (ع) باشد، چه باك اگر هر دو دست تو نیز هدیهی راه خدا شود؟
رزمندهای كه آستین دست چپش خالی است تفنگ دوربینداری بر دوش دارد.
تفنگ دوربیندارش نشان ميداد كه تكتیرانداز است. آن آستین خالی كه با باد این سوی و آن سوی ميشود، نشانهی مردانگی است و اینكه تو به عهدی كه با ابوالفضل بستهای وفاداری. چیست آن عهد؟ «مبادا امام را تنها بگذاری!»
دشمن بردهی ماشین است و تو ماشین را در خدمت ایمان كشیدهای. در زیر آن آتش شدید، بولدوزرچی خاكریز ميزند؛ بر كوهی از آهن نشسته است و كوهی از خاك را جا به جا ميكند و معنای خاكریز هم آنگاه تفهیم ميشود كه در میان یك دشت باز، گرفتار آتش دشمن باشی.
رزمندهای پشت خاكریز، با بیلچه خاكها را كنار ميزند تا سنگر انفرادی حفر كند.
در خط، درگیری با دشمن ادامه دارد. آنها چه انسی با خاك گرفتهاند! و خاك، مظهر فقر مخلوق در برابر غنای خالق است. معنای آنكه در نماز پیشانی بر خاك ميگذاری همین است: تا با خاك انس نگیری، راهی به مراتب قرب نداری.
برو به آنها سلام كن، دستشان را بفشار و بر شانههای پهنشان بوسه بزن. آنها مجاهدان راه خدا هستند و علمدارانِ آن تحول عظیمی كه انسانِ امروز را از بنیان تغییر ميدهد. آنها تاریخ آیندهی بشریت را ميسازند و آیندهی بشریت آیندهای الهی است و همه چیز حكایت از همین نوید خوش دارد.
یكی از حوزه آمده است و دیگری در مشهد لبنیاتفروشی دارد و این سومی كشاورز است. و اینهمه، تو گویی همان حماسههای صدر اسلام است كه با وسعتی بیشتر تكرار ميشود.
گروه فیلمبرداری از كیسههای یكبارمصرف آب ميخورند.
ميخواهی بگویی سلامالله علی الحسین، كه خمپارهای فرود ميآید و تو ميدانی كه هیچ چیز از مشیت خدا بیرون نیست. دو تا از بچههای گروه فیلمبرداری زخم بر ميدارند و این زخمها نشانهی این است كه تو هم در جهاد فی سبیل الله شركت داشتهای. و وای بر آنكس كه در صحرای محشر سر از خاك بر دارد و نشانهای از معركهی جهاد در بدن نداشته باشد!
***
روز چهارم، جادههای شهر «فاو» را به سوی خط درگیری با دشمن پشت سر گذاشتیم. دشمن وابسته به ماشین جهنمی جنگ است و هر چه آتش دارد بر سر شهر و اطراف آن فرو ميریزد. اما چه باك! بچههای ما از جانب خدا مأموریت دارند تا جهان را از عصر ظلمات خارج كنند. چه باك، بگذار دشمن هر چه آتش دارد فرو بریزد!
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ به مام وطنبگویید اگر از جاندشمنت انتقام نگیرم شیر تو حراممباد.
اینرجز رزمندگان لر در دفاع مقدس بود.
.
چرا در دفاع مقدس با دست خالی پیروز شدیم؟
در هشت سال دوره دفاع مقدس نه با صدامحسین عراق که با دنیا جنگیدیم و پیروز میدان شدیم، درحالی که آواکسها و هواپیماهای جاسوسی آمریکا، زیردریاییهای شوروی، توپهای دو زمانه فرانسه، سلاح شیمیایی آلمان و انگلیس، تسلیحات اسراییلی، سربازان مصری و اردنی و پولهای عربستان در خدمت صدام بود.
در جنگ نظامی چرا با دستان خالی به این پیروزی بزرگ رسیدیم؟ متن این بخشنامه که خطاب به فرماندهان نظامی است، کمی از این واقعیت را نمایان میکند.
چرا در جنگ اقتصادی، نمیتوانیم به آن پیروزی برسیم و درجا میزنیم؟ با اینکه خدای جنگ نظامی و جنگ اقتصادی یکی است؟ پاسخ روشن است....