هدایت شده از دکتر محمد لطفی زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیث خوانی _ ۳۶ / خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو درسته؟!
🔴 منبر اینترنتی
🔵 دکتر محمد لطفیزاده
636674267734975098.mp3
32.98M
سوره بقره(ترتیل/استاد منشاوی)🔶
🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷
https://eitaa.com/tofirmo
🔥🔥خداوند تو را در دنیا و آخرت نسوزاند🔥🔥
در کتاب « فضائل السادات » و همچنین در کتاب « گناه گریزی » به نقل از سید محمد اشرف علوی آمده است: « در سفری به مصر، آهنگری را دیدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره بیرون میآورد و روی سندان میگذاشت و حرارت آهن به دست وی اثر نمیكرد. با خود گفتم این شخص، مردی صالح است كه آتش به دست او كارگر نیست. از این رو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم: تو را به آن خدایی كه این كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعایی كن. مرد آهنگر كه سخن مرا شنید،گفت: ای برادر، من آنگونه نیستم كه تو گمان كرده ای. گفتم: ای برادر، این كاری كه تو میكنی، جز از مردمان صالح سر نمیزند. گفت: گوش كن تا داستان عجیبی را در این باره برای تو شرح دهم. روزی در همین دكان نشسته بودم،كه ناگاه زنی بسیار زیبا كه تا آن روز كسی را به زیباییِ او ندیده بودم، نزد من آمد و گفت: برادر، چیزی داری كه در راه خدا به من بدهی؟ من كه شیفته او شده بودم، گفتم: اگر حاضر باشی با من به خانه ام بیایی و خواستۀ مرا اجابت كنی، هر چه بخواهی به تو خواهم داد. زن با ناراحتی گفت: به خدا سوگند، من زنی نیستم كه تن به این كارها بدهم. گفتم: پس برخیز و از پیش من برو. زن برخاست و رفت. پس از چندی دوباره نزد من آمد و گفت: نیاز و تنگدستي، مرا به تن دادن به خواستۀ تو وادار كرد.
من برخاستم و دكان را بستم و وی را به خانه بردم. چون به خانه رسیدیم، گفت: ای مرد، من كودكانی خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشته ام و بدین جا آمدهام. اگر چیزی به من بدهی تا برای آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كرده ای. من از او پیمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وی دادم. آن زن بیرون رفت و پس از ساعتی بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم. زن گفت: چرا چنین میكنی؟! گفتم: از ترس مردم. زن گفت: پس چرا از خدای مردم نمیترسی؟! گفتم: خداوند،آمرزنده و مهربان است.
این سخن را گفتم و به طرف او رفتم. دیدم كه وی چون شاخه بیدی میلرزد و سیلاب اشك بر رخسارش روان است. به او گفتم: از چه وحشت داری و چرا اینگونه میلرزی؟ زن گفت: از ترس خدای عزوجل. سپس ادامه داد: ای مرد، اگر به خاطر خدا از من دست برداری و رهایم كنی، ضمانت میكنم كه خداوند تو را در دنیا و آخرت به آتش نسوزاند. من كه وی را با آن حال دیدم و سخنانش را شنیدم، برخاستم و هر چه داشتم به او دادم و گفتم: ای زن، این اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم. زن برخاست و رفت. وقتي به خواب رفتم، در خواب بانوی محترمی كه تاجی از یاقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: ای مرد، خدا از جانب ما جزای خیرت دهد. پرسیدم: شما كیستید!؟ فرمود: من مادر همان زنی هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتی. خدا در دنیا و آخرت تو را به آتش نسوزاند. پرسیدم: آن زن از كدام خاندان بود؟ فرمود: از ذریّه و نسل رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ). من كه این سخن را شنیدم، خدای تعالی را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد و به یاد این آيه افتادم كه خداوند میفرمایند؛ « خدا میخواهد هر پلیدی را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را از هر عیبی پاك و منزه گرداند » [ سورۀ احزاب، آيۀ۳۳ ]
سپس از خواب بیدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنیا مرا نمیسوزاند و امیدوارم آتش آخرت نیز مرا نسوزاند. »
202030_1482507151.mp3
13.4M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عاملی
📚 موضوع: مراحل سلوک
🗓 پنج شنبه بیست و دوم مهر ماه ۱۴۰۰
🗂 حجم : ۱۲ مگابایت
🌷🌷کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی)🌷
https://eitaa.com/tofirmo
splus.ir/tofir1345
https://chat.whatsapp.com/ENnW1N8v4nTBNxGjuhS8Lz
1_1091236021.mp3
15.53M
🏝 #جامعه_مهدوی 🏝
🎤حجةالاسلاموالمسلمینعلویتهرانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج